ضرورت نگاه راهبردی نهادهای مسئول در برنامهریزیهای فرهنگی و اخلاقی- مصاحبه محسن فردرو
مصاحبه تخصصی مرکز پژوهشی مبنا با آقای دکتر محسن فردرو، پژوهشگر و کارشناش مدیریت و برنامهریزی فرهنگی با موضوع ضعف اخلاق اجتماعی و امنیت در ایران
- شاخصهای اخلاق اجتماعی را بفرمایید و اینکه عوامل ضعف اخلاق در جامعهی ایرانی را چه چیزهایی میدانید؟
فرهنگ عمومی از لحاظ کارشناسی به دو بخش مظاهر عینی و پنهان تقسیم میشود؛ بخشی مظاهر عینی مانند طرز لباس پوشیدن وزندگی کردن است؛ اما بخش پنهانی شامل اخلاق اجتماعی میشود که مهمتر از بخش اول است. اخلاق اجتماعی، مجموعهای از ارزشها، هنجارها یا اصول رفتاری که مردم یا بخش بزرگی از جامعه داوطلبانه میپذیرند و اجرا میکنند. اخلاق اجتماعی ایرانی، یک موضوع فرهنگی در حال تبدیل به مشکل اجتماعی است؛ اما هنوز در این حوزه منافع و ارزشهای عمومی تهدید نشده است تا به یک آسیب اجتماعی تبدیل شود.
این مسئله در دنیا به یک آسیب جدی تبدیلشده است؛ اما در کشورمان هنوز یک موضوع اجتماعی است و قابلیت این را دارد که تبدیل به مسئله و مشکل شود.
مشکل اصلی از جایی شروع میشود که بین ارزشهای زندگی شهرنشینی، مدرن و مادی با ارزشهای فرهنگی تعارض ایجاد شود. جهان معاصر امروز که در آن زندگی میکنیم، جهان مادی است و ارزشهای مادی در آن اولویت دارد. منافع فرد در مقابل منافع جمع قرار میگیرد و بهتدریج این ارزشهای فرهنگی که منافع جمعی را ترویج میکند، زوال پیدا میکند. امروز فردگرایی و سودجویی بهعنوان یک معضل جهانی مطرحشده است؛ به همین ترتیب اخلاق اجتماعی در دنیا به یک معضل جهانی تبدیلشده است. در دنیا به روشهای مختلف زوال این اخلاق را با طرح اخلاق شهرنشینی، قوانین و ضابطههای قانونمند دنبال و حل میکنند. در جهان مدرن افراد را از طریق اخلاق شهروندی اداره میکنند اما اخلاق اجتماعی چیزی فراتر از آن اخلاقی است که با آن روبهرو هستیم.
موقعیتهای اقتصادی هرقدر سختتر، ارزشهای فرهنگی و اخلاقی در جامعه تضعیف میشود و مردم برای به دست آوردن ارزشهای اقتصادی مجبور میشوند که گاهی اوقات ارزشهای فرهنگی را زیر پا بگذارند.
از طرف دیگر جهان امروز یک جهان خشونت آور و پرخاشگرانه است. خشم، رفتارهای پرخاشگرانه، سوءظن، اختلافهای نژادی و قومی، جناحی، نابرابریهای اقتصادی، تندرویهای سیاسی و رسانههای جمعی که معمولاً در توسط استکبار و شیطان بزرگ مدیریت میشود. در این جهان ارزشهای اجتماعی بهسرعت به سمت زوال پیش میرود. فیلمهای خشونتآمیزی که در دنیا تولید میشود، ارزشهای فرهنگی را تضعیف میکند. پس جهان امروز با آن فضای فکری استکبار، فردگرایی، سودجویی، ارزشهای اقتصادی، خشونت، تمام این ارزشها و اخلاق اجتماعی را تهدید میکند. در این وضعیت یک نوع ناهماهنگی شناختی ایجادشده است. تنشی بین شناخت یعنی پندارها، نگرشها، باورها و عقاید با حوزهی مادی پیشآمده است و انسانها بین ارزشهای مادی و معنوی و همچنین بین ارزشهای فردی و جمعی قرارگرفته است. این انسان برای رهایی از معضلهای اقتصادی مجبور است که ارزشهای جمعی را زیر پا بگذارد.
بحث اخلاق اجتماعی با مسئولیت جمعی و اجتماعی مواجه است. از فرد اخلاق مدار انتظار رعایت حقوق دیگران و احساس مسئولیت در مقابل هم نوعان وجود دارد. مقوله فرهنگ در ایجاد معرفت مشترک و حس مسئولیتپذیری در جامعه مؤثر است بهگونهای که وقتی شناخت افراد از یکدیگر بیشتر شود، معرفت مشترک ایجاد میشود. هرقدر افراد از لحاظ باورها و ارزشها به یکدیگر نزدیکتر باشند؛ تنش بین آنها کمتر و ارتباط بیشتر خواهد شد. این فرهنگ مشترک به معنای تعامل سازشپذیر است. یکی از مشکلات در حوزهی اخلاق اجتماعی تغییر و تحول در فرهنگ است که باید در طول دورههای زمانی ارزشها به نسلهای بعدی منتقل شود.
- این مقولهی فرهنگ که میفرمایید، ناظر به همان بُعد اخلاق اجتماعی است؟
اخلاق اجتماعی را زیرمجموعهی فرهنگ عمومی قرار دادیم اگر این فرهنگ مشترک در سطح کلان خوب عمل کند، شاهد هنجارها، اخلاق اجتماعی و رفتارهای مشترک خواهیم بود.
مشکل این است که تمام ارزشها و اخلاقها در طول دورههای زمانی به نسلهای بعدی منتقل نمیشود. اخلاق اجتماعی که در ابتدای انقلاب اسلامی ایجادشده بود، بهتدریج در طول زمان دچار ضعف شده است. علت این موضوع منتقل نشدن بخشی از ارزشهای اخلاقی به نسلهای بعدی و آینده است. انقلاب اسلامی ایران بهطور کل، یک انقلاب فرهنگی و ارزشی بوده است و یکی از اهداف اصلی آن تغییر اخلاق مردم، رشد، فضایل و معنویت قلمداد شده است. اساس اخلاق اجتماعی جزء اهداف اساسی نظام بوده است. از طرف دیگر دین اسلام منبع اصلی و اساسی ارزشهای اخلاقی است. حتی در احادیث، روایات و آیات قرآنی بر موضوع اخلاق تأکید بسیار شده است. اگر به تعبیری نتوان اخلاق اسلامی را در جامعهی جاری کرد، دشمنان یا افراد قضاوت میکنند که دین اسلام و حکومت اسلامی نمیتواند به وعدههای خویش بهصورت عملی در جامعه جامهی عمل بپوشاند؛ بهنوعی تضعیف اسلام است.
دین اسلام سرچشمهی ارزشهای اخلاقی است. حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند: برای اینکه اخلاق را کامل کنم، برانگیخته شدم.» تمام ائمهی اطهار (ع) نیز برای اخلاق تلاش کردهاند. اگر نتوان اخلاق را در جامعه جاری کرد به اصلیترین وظیفه در قبال دین اسلام عملنکردهایم که در رأس این قضیه، حوزهی علمیه قم و سازمان تبلیغات اسلامی نقش اساسی در دارند.
اخلاق هنجاری یک نوع از اخلاق است که به فضایل تأکید میکند؛ مانند اینکه راستگویی خوب است. برای پیادهسازی این نوع اخلاق در جامعه نیاز است تا بر اساس برنامهریزی، راهکارهایی اندیشیده شود و تنها به کارهای تبلیغاتی اکتفا نشود. نهادهای مربوطه ازجمله حوزههای علمیه، سازمانهای تبلیغاتی و فرهنگی باید فکر کنند و بهصورت یک حوزهی راهبردی به این قضیه نگاه کنند. چراکه اخلاق اجتماعی دقیقاً یک حوزهی استراتژیک و راهبردی نظام است.
در سوره آلعمران آیه 164 «وَيزَكِّيهِمْ وَيعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ» به تزکیه و تعلیم تأکید شده است؛ یعنی تزکیه، اساس این اخلاق اجتماعی و فرهنگآموزی میشود. این در حالی است که ما در مسیر این فرهنگآموزی یا جامعهپذیری و شخصیتسازی دچار مشکل هستیم. مثلاً ما هنوز تزکیه را در نظام آموزشی مهم نمیدانیم و بر تعلیم معتقد هستیم. برای این مسئله باید در ابتدای انقلاب اسلامی راهحلی در نظر گرفته میشود. اکنون آنقدری که ساعتها در مدرسه برای آموزش وقت گذاشته میشود برای تربیت وقتی قرار نمیدهند.
تمام این ارزشهای فرهنگی و هنجارها در سه بخش منابع معرفتی، الگوها و گروههای مرجع خلاصه میشود که اکنون در این زمینه کوتاهی کردهایم و منابع تولید معرفت کم است. باید محتوای معرفتی تولید شود و در مرحله بعد به طریق برنامهریزیشده، بهصورتی جامعهپذیر، فرهنگآموزی و شخصیتسازی درآید. امروز ما با یک مشکل روبهرو هستیم که نسل جدید فکر میکند که بین معنوی زیستن و زندگی واقعی یا زندگی توسعه یافته تضاد وجود دارد و ناهماهنگی شناختی در این قضیه به وجود آمده است.
به یک نوسازی و بازنگری معنوی نیاز داریم. ضمن اینکه بعد از انقلاب اسلامی به این مباحث توجه شده است ولی به خاطر گرفتاریهای مختلف به نظر میرسد صورت برنامهریزی منظم، حسابشده و دقیقی در آن وجود ندارد.
- معتقد هستید ناهماهنگی شناختی هنوز در جامعه فراگیر نشده است؟
بله ولی بهتدریج فراگیر میشود. هر چه شرایط زندگی اقتصادی سختتر شود، انحطاط اخلاقی به وجود میآید. تاریخ نشان میدهد هر جامعهای که دچار انحطاط اخلاقی میشود، از بین میرود، انحطاط اخلاقی جوامع بزرگ را از بین برده است. محققان و دانشمندان اسلامی معتقد هستند: فاجعهی عاشورا به دلیل انحطاط و فساد اخلاقی بود که در آن عصر اتفاق افتاده بود.» اکنون نیز این قضیهی اخلاق اجتماعی یک حوزهی راهبردی و استراتژیک برای نظام است. اگر ذرهای کوتاه بیاید، نظام در خطر قرار خواهد گرفت.
هر حکومتی در هر تمدنی به چهارعنصر مهم ازجمله اخلاق، علم، ثروت و عزم و ارادهی عمومی برای ادامه حیات نیازمند است.
بهبود حیات اجتماعی کشورمان به شاخصههایی از اخلاص، همکاری جمعی، صداقت، اعتماد، ایثار، وجدان کاری، خردگرایی، عدالت، سخاوت، تعاون، امربهمعروف و نهیازمنکر، توجه به حقوق دیگران، انصاف، نیکی به دیگران، حسن ظن، عفت، دوری از سخنچینی، امور خیریه، صلهی رحم، دوستی با مردم، کاهش تعارضات، انفاق، وقتشناسی، نظم، وفا، قانونپذیری، همدلی، خوداتکایی، رحم و مروّت، رعایت حقوق تمام اقشار بخصوص زنان و کودکان، خوشاخلاقی، خیرخواهی، مردمداری، رفق و مدارا نیازمند است.
اگر این شاخصهها در جامعه موردتوجه قرار گیرد و اجرایی شود، حوزهی اخلاقی و حیات اجتماعی قوی خواهیم داشت که بر روی قدرت ملی، انتقال فرهنگی و جامعهپذیری اثر مثبت میگذارد.
عملکرد ضعیف مجریان دولتی و فرهنگی، نابسامانیهای روانی، رسانههای جنبی، کمبود آموزش و اطلاعرسانی دقیق، ضعف ارتباط با نهادهای دولتی، تغییرات نسلی، مناقشههای محلی و قومی، ضعف کارکرد دینی، اجرایی نشدن مناسک، جریانهای خلاف اخلاق و ترویج اخلاق فاسد توسط استکبار جهانی از عوامل تضعیف اخلاق در جامعه است.
- مهمترین عامل را کدام مورد میدانید؟
در ضعف اخلاق با یک مجموعهای از عوامل روبهرو هستیم که باید علل و عوامل را تشخیص دهیم و برای آن برنامه داشته باشیم. مهمترین عامل نبود برنامه و بلاتکلیف بودن بین این همه علت و عوامل است. بلاتکلیفی در این حوزه از سایر موارد بدتر است. نهادهای مسئول بلاتکلیف هستند و بهنوعی شیوه و روش کار را بلد نیستند.
نهادهای مسئول و متولی در حوزه آسیبشناسی اخلاق و راهکارهای آن، نیز ضعیف عمل کردهاند و شناخت دقیقی از نحوهی عملکرد خود و نحوهی انتقالپذیری، فرهنگآموزی و جامعهپذیری ندارند؛ هنوز در قالبهای فکری گذشته کار میکنند درحالیکه جهان کامل تغییر کرده است.
یکی دیگر از مشکلات اساسی ایجاد فاصلهی طبقاتی و نابرابریها در سطح جامعه است که اگر زیاد شود، به مشکلها در آینده دامن خواهد زد.
- عامل اصلی ضعف اخلاق اجتماعی در جامعهی ایرانی عدم تطابق عمل کارگزاران نظام و برخی دینداران با گفتارشان است. نظر شما در این رابطه چیست و چه راهکارهایی را برای حل این مشکل پیشنهاد میکنید؟
درزمینه ارزشها، یکسری ارزشهای عام و فراگیر و یکسری ارزشهای خاص وجود دارد. ارزشهای خاص به گروه، طبقه، قوم یا محل خاصی برمیگردد؛ مانند اینکه روحانیون یک ارزشهای خاص دارند، اگر یک روحانی دچار آسیب اخلاقی شود بر روی سایر افراد نیز تأثیر خواهد گذاشت.
یکی از ارزشهای خاص گروه مدیران، مسئولان و کسانی است که نظام را اداره میکنند، اگر گفتار و عمل آنها تطابق نداشته باشند، مردم نیز از آنها بهعنوان الگوهای عینی تأثیر میپذیرند. در حدیثی آمده است: مردم به دین ملوکشان هستند.» اگر یک مسئولی خطا کند، مردم چند برابر آن مسئول، خطا خواهند کرد. در شعری نیز آمده است که:اگر مالکی یک سیب را از درختی بدزدد، رعایا درخت را از بیخ و بن میکَنند.
رفتارهای مدیران، حکمرانان یا گروههای مرجع بر اساس ارزشهای سیاسی است که به کار میگیرند. یعنی مدیری که حتی در بخش فرهنگی نشسته است در مقابل ارزشهای سیاسی احساس مسئولیت میکند. اکنون شاهد هستیم که ارزشهای سیاسی بر ارزشهای فرهنگی اولویت پیداکرده است. ارزشهای سیاسی برای حفظ نظام مهم است، اما این ارزشها جدا از ارزشهای فرهنگی نیست. ارزشهای سیاسی برای مسئولان مهمتر تلقی میشود. مسئولان در مقابل مردم دروغ میگویند، برای اینکه مسئولیت خودشان را حفظ کنند یا هر کار دیگری انجام میدهند و مردم با آگاهی که دارند، این مسائل را تشخیص میدهند.
ارزشهای سیاسی برای مجموعهی نظام کشورمان مهم است. بهگونهای که وقتی به شخصی میخواهد پست و مقامی بدهند، سوابق سیاسی او را نسبت به ارزشهای فرهنگی مهمتر میدانند و آن را موردسنجش قرار میدهند.
عملکرد نهادها و سازمانهای دولتی بهطور دقیق، تضعیف اخلاق اجتماعی است. تا زمانی که وضعیت ادارات، سازمانها و نهادها بهگونهای باشد که دلزدگی و ناامیدی را برای مراجعهکنندگان ایجاد کند؛ ضعف اخلاق را خواهیم داشت. در این نظام و سازمانها ارزشهای خلاف اخلاق تولید و ترویج میشود. در این صورت نمیتوان از مردم حفظ ارزشهای فرهنگی و اخلاقی را توقع داشت.
- پیامدها و تبعات منفی تضعیف اخلاق اعم از حوزهی فردی و اجتماعی در جامعه چیست؟ مشخصاً درزمینه فرهنگ دینی چه تبعاتی به دنبال دارد؟
اگر نتوانیم به اخلاق اجتماعی بهعنوان یک حوزهی راهبردی، حوزهی استراتژیک نظام دست پیدا کنیم و اخلاق اجتماعی مطلوب را ترویج کنیم؛ بهصورت حتمی دچار ضعف معنوی و اخلاقی خواهیم شد که آثارش را بر حوزهی دینی و قدرت ملی آشکار میکند.
اخلاق اجتماعی دو بُعد مهم دارد؛ یک بُعد فضیلت گونه دارد که باید فضیلتها را ترویج کنیم، یک بُعد مشارکتگرایانهی عمومی است. در اخلاق اجتماعی باید افراد فضیلتها را برای حیات اجتماعیشان بهکارگیرند در غیر این صورت، حوزهی دینی و ملی ما تضعیف میشود. البته حوزهی فرهنگی ما اکنون بهشدت موردتهاجم غرب قرارگرفته است و ارزشهای غربی در جامعهی ایرانی بهشدت ترویج میشود.
فرهنگ نیز دارای دو بخش عینی (ابزارها) و ذهنی (ارزشها و باورها) است که باید در این دو حوزه کار تخصصی و علمی صورت گیرد. دین اسلام به لحاظ بخش معنوی دارای محتوای اخلاقی در ارزشها، هنجارها، عقاید و رفتارهاست. محتوا و فرهنگ ذهنی موجود است اما در حوزهی انتقالپذیری از ابزارهای مناسب این کار استفاده نمیشود.
آموزش چهره به چهره یکی از روشهای دینی است که درگذشته بهعنوان یک ابزار از آن استفاده میشد. در ابزارهای مدرنتر و شیوههای جدید دچار ضعف میشویم. مثلاً وقتی میخواهیم از اخلاق اجتماعی صحبت کنیم، چون ابزارهای ما، دولتی است، بعضی از مردم نسبت به آن واکنش نشان میدهند.
دو نوع اخلاق اجتماعی برنامهریزیشدهی رسمی و غیررسمی و برنامهریزی نشده رسمی و غیررسمی وجود دارد. نظام و نهادها باید تکلیف خودش را در این حوزهها روشن کنند.
مطمئناً اخلاق اجتماعی رسمی که نظام در صداوسیما ترویج میکند بااخلاق اجتماعی برنامهریزیشدهی غیررسمی که مثلاً یک نهادی ممکن است ترویج کند، متفاوت است.
در حوزهی اخلاق اجتماعی دو موضوع خیلی مهم است که ما به آنها ساختار فرصتها و ساختار موقعیتها میگوییم. نهادهای ما ساختارهای فرصتها و موقعیتها را بلد نیستند و به کار نمیگیرند. ابزارها در اینجا دچار مشکل میشود.
بنده در یک کار تحقیقاتی با عنوان «در جستجوی آینده، نگاهی به تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی»، فرهنگ را به 16 لایه تقسیم کردهام تا بر اساس منابع معرفتی برای هر گروه سنی و جنسیتی، ساختاری ارائه کنیم که مطالعه آن برای مسئولان نظام راهگشاست.
ساختار فرصتها و موقعیتها متفاوت است، در هر موقعیتی و مکانی باید ساختار مناسبش را به کار بگیریم. اگر بخواهیم اخلاق اجتماعیمان را ترویج کنیم، باید به این موارد بهصورت روشمند و طراحیشده فکر کرده و عمل کنیم.
برای کاهش آسیبهای اخلاق اجتماعی باید به دو عنصر ساختارها و کارکردها توجه جدی کرد.
باید برای هر نهاد و خانواده، خُردهفرهنگ اخلاق اجتماعی را مشخص کرد. در یک خُردهفرهنگ ممکن است اخلاق اجتماعی در بخشی ضعیف و در بخشی قوی باشد، آن قسمتی که ضعیف است را باید تقویت کرد.
در سطوح مختلف، طبقات اجتماعی، سن و جنس، گروههای شغلی، گروههای مرجع باید کارکردهای اخلاقی برای هر شغلی تدوین شود. برای مدیران، روحانیون و اصحاب رسانه سازوکار اخلاقی درست کرد. در کارکردها باید بهدقت، فرآیندها، پیشنیازها و مفاهیم انتقالی بررسی شوند. در دنیایی که بیش از 800 کانال فارسیزبان فعال است و پیام انتقال میدهد که ممکن است اخلاق ما را زیر سؤال ببرد. در این دنیا نمیتوان چشمبسته نشست و با یک کار ساده و برنامهی ساده عمل کرد. باید برنامهریزی پیچیده داشت.
ضریب اثربخشی برنامههای اخلاقی و فرهنگی باید اندازه شود تا بر اساس آن راهحل مناسب ارائه شود. مثلاً سازمان تبلیغات نسبت تغییر ارزشها در مناطق مختلف با اعزام روحانیون را بررسی کند و در این زمینه گزارش ارائه کند. بخشی از آمارها را در راهکارها میتوان قانونمند و ضابطهمند کرد. مثلاً ممکن است شخصی اصلاً دیندار نباشد ولی اخلاق شهروندی را رعایت کند و به آن اهمیت دهد.
زمانی که اخلاق قانونمند شود برخی از رفتارهای غیراخلاقی ازجمله فخرفروشی، ترویج زندگی مرفه و سایر موارد بر روی صفحههای فضای مجازی قرار نخواهد گرفت.
بخشی از اخلاق اجتماعی، تعامل، همکاری و اعتماد است که منجر به سرمایهی اجتماعی میشود. اگر سرمایهی اجتماعی تضعیف شود، عنصر قدرت ملی و حکمرانی تضعیف میشود. سرمایهی اجتماعی بخشی از عناصر اخلاق اجتماعی است که میتوان در مورد تمام مشروعیت، حکمرانی، حفظ نظام و اثرات مثبت و منفی بحث کرد.
مجموعهی اخلاق اجتماعی یک حوزهی راهبردی است که با تزکیه و حکمت گرهخورده است. با دستور، اخلاق ترویج نمیشود بلکه راه و روش، برنامه و ابزارهای مناسب خودش را نیاز دارد. ما نیاز به اصول و مبانی داریم که آن نیز در دین است، باید مقدمه هر کاری را فراهم کرد و بعد موانع را از سر راهش برداشت.
- تضعیف اخلاق در جامعه میتواند ازنظر امنیتی هم تأثیرات منفی داشته باشد و سبب بروز تنش در سطوح مختلف فردی و اجتماعی شود. تا چه حد با این مسئله موافق هستید؟ اگر توضیحی دارید بفرمایید.
فرهنگ تعامل سازشپذیر است. تمام این اخلاق اجتماعی نیز فرهنگ است؛ یعنی ما رفتار، راه ارتباط و زبان یکدیگر را میفهمیم و این باعث ایجاد تسهیل در فرهنگ میشود.
باید روشها و شیوههایمان را عوض کنیم. آن چیزی که ما به آن نیاز داریم این است که فرهنگ میتواند تعامل ایجاد کند. وقتی اخلاق اجتماعی ترویج شود، سازش ایجاد میشود.
اگر اخلاق و مؤلفههای فرهنگ در جامعه اجرا نشود، تعارضهای بسیاری به وجود میآید و اگر سرمایهی اجتماعی تضعیف شود، اعتماد و کارکردها تضعیف خواهد شد و بهتبع امنیت در خطر قرار میگیرد. اخلاق است که علم را هدایت میکند تا تأثیرپذیر شود و خدمتش به مردم برسد و یا ثروت. ریشهی تمام اینها اخلاق است، اگر اینها وجود نداشته باشد یک حکمرانی خوب اتفاق نمیافتد.
- بر اساس روند فعلی حضرتعالی آیندهی جامعهی ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر در آینده نیز با این روال پیش برویم، چون جهان معاصر دچار این معضل آسیب اجتماعی شده است، حتمی ما نیز دچار خواهیم شد. فعلاً ما به آن حد نرسیدهایم چراکه مردم ما در حوادث و در موقعیتهای مختلف اخلاقی عمل میکنند ولی دچار بلاتکلیفی هستند. نظام باید مردم را از بلاتکلیفیها درآورد، صورت راهکارها را مشخص، اعتماد عمومی و اجتماعی را جلب کند. اگر ما اینها را انجام دهیم در آینده مشکلی نخواهیم داشت. ولی با این روالی که پیش میرویم، دچار مشکل خواهیم شد. چراکه فشار ارزشهای غربی بر فرهنگ غنی ما بسیار است. ارزشهای نسلهای گذشته به جوانان منتقل نشده است و این نسل جوان متوجه نیست، زبان و معرفت مشترک ما در حال کاهش است. حوزهی دینی که باید این را ترویج کند، فقط بهصورت دستوری و هنجاری از آن بحث میزند. در حوزهی نظام، مسئولان و روابطشان که به کار میبریم میبینیم که گفتار و عملشان باهم منطبق نیست، نتیجه این است که مردم به ارزشها شک میکنند و مشروعیت نظام کاهش پیدا میکند و نتیجه این است که حکمرانی ما هم تضعیف خواهد شد.
آینده خطرناک است ولی هنوز فرصتها برای ما موجود است. در این 40 سال خوب عمل شده است ولی در نسلهای جدید شاید مشکلات بیشتری داشته باشیم، باید ارزشهای اسلامی، فرهنگی و اخلاقی در بین جوانان اندازهگیری شود. باید بگوییم که دقیق بین اینقدر میلیون جوان، چه تعداد ارزشهای اسلامی را رعایت میکنند و چه تعداد موردتوجه قرار نمیدهند تا نگرانیهایمان رفع شود. ضمن اینکه اندازهگیری توصیفی فایدهای ندارد و نیاز به یک کار علمی و تخصصی عملیاتی است.
بیشترین فشار در آینده بر نظام دینی خواهد بود، یعنی هر چه که میگذرد و نظام دینی کار را عقب میاندازد، ناکامی و محرومیتها بیشتر میشود. عزتنفس مسلمانان کاهش پیدا میکند. از اینطرف مسلمانان ناراحتتر هستند، چون میبینند که انتظاراتی که در حوزهی اسلامی داشتند ایجاد نشده است. از طرف دیگر نیز پرخاشگری و خشونت در بین مردم ترویج میشود و نظام دینی فشار بیشتری را تحمل خواهد کرد.
اکنون نظام دینی باید بهعنوان یک حوزهی استراتژیک وارد عمل شود و روشهایش را عوض و روشها و راهکارهای جدیدتر را بهصورت دقیق بررسی کند. دورهی شعار دادن و گزارشهای غلط گذشته به پایان رسیده است. مثلاً در چین اصلاً نیازی نیست که هیچ مسئولی بیاید و بگوید که من این کار را کردم. چراکه معتقد هستند به وظیفه خویش عمل کردهاند بلکه از مشکلات و راهحلها گزارش میدهند.
اینکه برخی معتقد هستند در جامعه ما اخلاق اجتماعی تضعیفشده باید بهصورت آماری، گزارشهای مناسب ارائه کنند. با راهکارهای مناسبی که ارائه و عملیاتی میشود، میتوان به آینده کشورمان امیدوار بود.
خلاصه راهکارها:
- نهادهای مربوطه ازجمله حوزههای علمیه، سازمانهای فرهنگی باید درزمینهٔ ترویج اخلاق هنجاری، بهصورت یک حوزه راهبردی به این قضیه نگاه کنند چرا که اخلاق اجتماعی یک حوزه استراتژیک و راهبردی نظام است.
- جامعه در مسیر فرهنگآموزی یا جامعهپذیری و شخصیتسازی دچار مشکل شده است. هنوز تزکیه را در نظام آموزشی مهم نمیدانیم و بر تعلیم معتقد هستیم. باید محتوای معرفتی تولید شود و در مرحله بعد به طریق برنامهریزیشده بهصورتی جامعهپذیر، فرهنگآموزی و شخصیتسازی درآید.
- نوسازی و بازنگری معنوی در حوزه اخلاق نیاز است. ضمن اینکه بعد از انقلاب اسلامی به این مباحث توجه شده است ولی به خاطر گرفتاریهای مختلف به نظر میرسد صورت برنامهریزی منظم، حسابشده و دقیقی در آن وجود ندارد.
- باید نهادهای مسئول در حوزه اخلاق تقویت شوند و با جدیت بیشتر در این زمینه ورود کنند. اکنون این نهادها ضعیف عمل کردهاند و شناخت دقیقی از نحوهی عملکرد خود و نحوهی انتقالپذیری، فرهنگآموزی و جامعهپذیری ندارند؛ هنوز در قالبهای فکری گذشته کار میکنند درحالیکه جهان تغییر کرده است.
- ارزشهای سیاسی بر ارزشهای فرهنگی و اخلاقی در جامعه اولویت پیداکرده است. رفتارهای مدیران، یا گروههای مرجع بر اساس ارزشهای سیاسی است که به کار میگیرند. این نوع نگرش نیاز به تغییر رویکرد دارد.
- دین اسلام به لحاظ بخش معنوی دارای محتوای اخلاقی در ارزشها، هنجارها، عقاید و رفتارهاست؛ اما در حوزهی انتقالپذیری از ابزارهای مناسب این کار استفاده نمیشود که باید نهادهای حوزوی و دانشگاهی وارد عمل شوند.
- نهادهای ما ساختارهای فرصتها و موقعیتها را بلد نیستند و به کار نمیگیرند این امر، نیاز به بررسی و کار تخصص دارد.
- باید برای کاهش آسیبهای اخلاق اجتماعی به دو عنصر ساختارها و کارکردها توجه جدی کرد. برای هر نهاد و خانواده، خُردهفرهنگ اخلاق اجتماعی را مشخص کرد. در یک خُردهفرهنگ ممکن است اخلاق اجتماعی در بخشی ضعیف و در بخشی قوی باشد، آن قسمتی که ضعیف است را باید تقویت کرد.
- باید در سطوح مختلف، طبقات اجتماعی، سن و جنس، گروههای شغلی، گروههای مرجع و سایر موارد کارکردهای اخلاقی هر شغلی تدوین شود. برای مدیران، روحانیون و اصحاب رسانه سازوکار اخلاقی تهیه و بر اساس آن عمل شود.
- ضریب اثربخشی برنامههای اخلاقی و فرهنگی باید اندازه شود تا بر اساس آن راهحل مناسب ارائه شود.
- مجموعهی اخلاق اجتماعی یک حوزهی راهبردی است که با تزکیه و حکمت گرهخورده است. با دستور، اخلاق ترویج نمیشود بلکه راه و روش، برنامه و ابزارهای مناسب نیاز دارد. نیاز به اصول و مبانی داریم که آن نیز در دین است، باید مقدمه هر کاری را فراهم کرد و بعد موانع را از سر راهش برداشت.
- اخلاق و مؤلفههای فرهنگ باید در جامعه اجرا شود در غیر این صورت، تعارضهای بسیاری به وجود میآید و اگر سرمایهی اجتماعی تضعیف شود، اعتماد و کارکردها تضعیف خواهد شد و بهتبع امنیت درخطر قرار میگیرد.
- نظام باید مردم را از بلاتکلیفیها درآورد، صورت راهکارها را مشخص، اعتماد عمومی و اجتماعی را زیادتر کند.
- اکنون نظام دینی باید بهعنوان یک حوزه استراتژیک وارد شود و روشهایش را عوض کند و روشهای جدیدتر را بررسی دقیق کند.