collaboration  چیست؟

گزیده سخنان دکتر محمود سریع القلم

الان در دنیا می گویند که ما یک واژه بیشتر نداریم و اگر من بخواهم برای این صحبتی که در خدمت شما بودم یک واژه به شما منتقل کنم به واژه collaboration  است. خیلی وقت گذاشتم و گشتم و تحقیق کردم و مشورت کردم تا ببینم واژه ی دقیق فارسی برای collaboration  چیست؟ حقیقت چیزی پیدا نکردم. ذهن من اینچنین می گوید که چون ما اهل collaboration  نیستیم بنابراین واژه فارسی آن را هم نداریم. مثل کلمه fact  که من در همه نوشته های خودم واژه انگلیسی آن را استفاده می کنم چون معتقد هستم فارسی معنای مناسب آن را ندارد، البته  در لغت نامه چیزهایی به گفته شده ولی معنای دقیق آن نیست.

Collaboration یعنی چه؟ یعنی اینکه من وقتی می خواهم تصمیم سازی بکنم تا می توانم مشورت کنم یا تا می توانم مشارکت یا به اصطلاح   shareکنم ( شریک بودن، سهیم بودن، در میان گذاشتن). وقتی شما از کلمه share هم استفاده بکنید به نظر من در ذهنتون واژه ” مشارکت” نمی آید. Share  کردن خیلی دقیق تر از مشارکت کردن است. اگر شما اصالت واژه ی share را بفهمید در جلمه هایی مثل share کردن با خانواده، share کردن داخل بنگاه،share کردن حکومت با مردم، share کردن اجزای دولت با همدیگر در حقیقت یعنی ” مجموعه فکر کردن”. این واژه های share  و fact و collaboration و امثال اینها در زبان فارسی مترادف ندارند و علت آن این است که در فرهنگ عمومی ما چندان جایگاهی ندارند، مثلاَ ما share کردن را در جایی یاد نمی گیریم؛ نه در خانواده، نه در دانشگاه، نه در جامعه، نه در رسانه ها و نه در میان گفتگوهای محتمل میان حاکمیت و عامه مردم.

Share کردن بسیار مقدس است . به عنوان مثال بخش خصوصی ژاپن را می بینیم که چطور تصمیم سازی می کنند و با دولت در همکاری هستند یعنی جامعه مدنی ژاپن دیدگاه هایش را با شرکت ها مطرح می کند و آنجاست که شما اصالت یک جامعه ی زنده را می توانید ببینید یا کشور آلمان -که به اعتقاد من از کشور ژاپن جلوتر است – در جلسه ای بین استاد ها و و صدراعظم وقت ( انگلا مرکل)  در داووس شرکت داشتم و از خانم مرکل پرسیدم:” شما چطور تصمیم سازی می کنید؟ شما به عنوان صدر اعظم آلمان باید در روز ده ها تصمیم بگیرید، چگونه؟ ایشان پاسخ دادند ضمن اینکه تمام کارهای کارشناسی در دفتر ما انجام می گیرد در کابینه و … مشورت هایی با پارلمان انجام می دهیم و ….

دقت بفرمایید که صدر اعظم آلمان چه می گوید؟! گفت: “من در دفترم یک بخشی دارم فوق العاده حرفه ای و غیر سیاسی که اینها در رابطه با تمام موضوعات؛ در کشور افکار سنجی می کنند و اگر من بخواهم سیاستی را اعمال کنم و به امضا برسانم تا به اجرا برسد، آن دفتر باید به من بگوید که 80% مردم آلمان این دیدگاه من را تأیید می کنند” ،بعد شما در اینجا متوجه می شوید که چرا کشور آلمان سومین اقتصاد جهان را دارا است. یک بار هم از رییس جمهور آلمان آقای اشتاین مایر پرسیدم که این روزها به چه مشغول هستید؟ آقای رییس جمهور گفتند:” سال گذشته مالیاتی که ما گرفته بودیم زیاد آمد یعنی همه هزینه ها را دادیم و در نهایت بخشی از مالیات اضافه آمد. حالا به دنبال لایحه ای هستیم که بتوانیم این پول را به مردم باز گردانیم”. این یعنی چه؟! یعنی «ما با هم همکاری می کنیم»یا share می کنیم و سرنوشت مشترک داریم، می توانیم کارها را اینچنین پیش ببریم، چه حکومت، چه خانواده، چه بنگاه و چه جامعه اگر با collaboration کار را پیش نبرد نمی تواند موفق باشد. معنای دقیق collaboration در زبان انگلیسی چیست؟ یعنی وقتی من می خواهم تصمیم بگیرم دیگران را شریک کنم و از نظرات آنها آگاه شوم چندین گزینه را در نظر بگیرم و تا می توانم تحقیق کنم و اطلاعات دقیق را استخراج کنم و فقط به این فکر نکنم که چون رییس یک بنگاه هستم، نمی توانم با زیر مجموعه صحبت کنم.

چند سال پیش برای بازدید از شرکت پاناسونیک به آنجا شرکت دعوت شدم و قرار ملاقاتی هم با رییس شرکت هماهنگ شد. با ذهن تاریخی و استبدادی ما ایرانیان من فکر کردم که در این ساختمان به این بلندی حتماً دفتر رییس شرکت معروف پاناسونیک در طبقه ی آخر این ساختمان و اتاقی بزرگ با چشم اندازی به دریا که برای رسیدن به آنجا باید حداقل درب پنج شش اتقاق به روی ما باز و بسته شود تا رییس شرکت را ملاقات کنیم. ما رفتیم طبقه ی دوم و بعد شخصی از آنجا مرا همراهی. در آن طبقه همه جا پارتیشن بود و بعد در میان همه آنهایی که در آنجا کار می کردند در دفتر بسیار کوچکی رییس شرکت پاناسونیک نشسته بود. بعد از سلام و احوالپرسی طبق رسوم از من پرسید قهوه می خورید یا چای؟ و در نهایت خود رییس شرکت بلند شد و آورد. یکی از تشکیلات بزرگ الکترونیک جهان collaboration  می داند و  آن اثر روانی که در میان دیگران در پارتیشن دفتر کار رییس شرکت هست چقدر زیاد است. پس collaboration یعنی شما هرمی فکر نمی کنید بلکه روان شناسانه می اندیشید.

پیاده کننده متن: مهسا فردرو

تایپ از:مریم علاالدینی

Hide picture