پیام جاودانه ی نوروز-حسین افضلیان

نوروزهای زیادی را پشت سر گذاشته ایم، امّا به حقیقت پیام نوروز، این میراث گرانسنگِ نیاکان خردمند ما در ایران باستان برای نسل دیروز، امروز و فردای ایران چیست؟

بی شک پیامِ نوروز، دعوتِ به تأمل و تعمق در تغییر و تحول مداوم جهان و گفت و گو در بارهٔ ضرورتِ گذر از کهنگی به سوی نو شدن است.

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود

وارَهَد از حد جهان بی حد و اندازه شود

بنده معتقدم برای گذر از کهنگی باید بی حدّ و اندازه شده و به اقیانوس بی منتها و بی کرانه‌ی هستی متصل گردید. و آغاز این راهِ پر صعوبت، درکِ حقیقتِ انسانیِ خویش است که جهانی نامتناهی، بی واسطه و متصلِ به منبعِ  بیکرانگی هاست.

«وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ»

اینجاست که عقل و جان انسان به میمنتِ اتصال به معبود ازلی و محبوب سرمدی کمال یافته و به مرحلهٔ اتحاد با خالق هستی و نظام قانونمند او که جان مایهٔ اصلیِ آن، وحدت بشری، نوع دوستی، رعایت حقوق انسانی، اجتناب از ظلم و بیداد است، نائل می شود.

صلح کل کردیم با کل بشر

تو به ما خصمی کن و نیکی نگر

بی شک صلح و وفاق بر پایهٔ همبستگیِ عقلانی شکل می گیرد. از آنجا كه خصومت، اوّل بار در ذهن بشر شکل گرفت، گرایش به صلح نيز بايد در ذهنِ انسانها شكل گيرد.

حقیقت این است که بدونِ عقلانیت، تفرقه و تنازع از بین نمی رود و تا اندیشه ها بهم نزدیک نشود، جهانی شدن و وحدت انسانی تحقق نمی یابد.

از این رو باید “جان ها” بهم نزدیک شوند تا “جهان ها” یکی شود. جان آمیزه ای از قلب و عقل است لذا باید قلوب و عقول بشری به هم گره خورد، تکالب و تنازع برداشته شود، قلم ها و قدم ها در مسیر تعالی عقول و تألیف قلوب حرکت کنند تا وحدت انسانی و صلح پایدار تحقق یابد.

چیست نشانی آنک هست جهانی دگر

نو شدن حال‌ها رفتن این کهنه‌هاست

روز نو و شام نو باغ نو و دام نو

هر نفس اندیشه نو نوخوشی و نوغناست

نو ز کجا می‌رسد کهنه کجا می‌رود

گر نه ورای نظر عالم بی‌منتهاست

عالم چون آب جوست بسته نماید ولیک

می‌رود و می‌رسد نو نو این از کجاست

همهٔ اینها در جامعه ای نوگرا و مبتنی بر حیاتِ معقول میسر است که برای نیلِ به آن باید از هر چه که انسان را به ورطهٔ رخوت و کهنگی می کشاند دوری جست و در همهٔ ابعاد نو و تازه شد. تعالیِ انسان در گرو همین نو شدنِ مداوم و عدمِ اصرار بر کهنگی است. زیرا اصرار بر کهنگی، پیامدِ قشری نگری ست و در تعارض با پیام جاودانه ی نوروز !

فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر

سخن نو آر که نو را حلاوتی ست دگر

حسین افضلیان

بیرجند – دوّم فروردین ماه ۱۴۰۴

Hide picture