انطباق نکات کاربردی کتاب برنامه ریزی درایران -داود پاک نیت

راهنمای انطباق نکات کاربردی کتاب برنامه ریزی درایران براساس تجارب مشاوران هاروارد در برنامه سوم توسعه کشور با شرایط فعلی ( برنامه هفتم توسعه و گام دوم انقلاب)
تنظیم کننده : داود پاک نیت
مطالعه کتاب برنامه ریزی در ایران زوایای جدیدی را در مورد عوامل ناکامی برنامه ریزی اقتصادی درکشور ایران در بازه زمانی مربوط مطرح می کند.
این کتاب را گروه مشاوره ای هاروارد به عنوان گزارش مفصل رویدادهای دوره چهارساله فعالیت خود در سازمان برنامه ریزی ایران به رشته تحریر درآورده اند.
حال به ذکر خلاصه ای از نکات محوری این کتاب می پردازیم:.
دولت ایران در سال1325توجه به برنامه ریزی اقتصادی کرد و هیئت برنامه ریزی را تشکیل داد که این نخستین اقدامات بزرگ در دوره پس از جنگ جهانی دوم بود.
نتیجه اولیه کار این هیئت بیشتر از اینکه به برنامه شبیه باشد فهرستی از برنامه عمرانی بود که پس از پیشنهادهای دستگاه های اجرایی مختلف تنظیم شده بود.
قانون عمرانی برنامه اول در سال 1328به تصویب مجلس شورای ملی رسید که این قانون به مفهوم آغاز کار تخصیص منظم بودجه در راه توسعه کشور بود.
برنامه اول در واقع فهرستی از کارهای عمرانی بود نه برنامه عمرانی جامع. در واقع برنامه عمرانی اول برنامه اصلاحات اقتصادی بود.بازنگری در برنامه دوم با این منطق بود که تمایل به برنامه ریزی جامع را نشان می داد.
در بازنگری که در برنامه دوم صورت گرفت فقدان برنامه عمرانی هماهنگ مانع اصلی در برابر تسریع آهنگ توسعه افتصادی و اجتماعی کشور شناخته شد.
ضعف بزرگ در کار برنامه ریزی جامع این بود که برای بسیاری از مسائل دشوار به نحو افراطی راه حل های فرضی مورد استفاده قرار گرفت.
ضعف دیگر عدم جلب نظرات موافق در قبال این اهداف بود.
در واقع اهدافی که تعیین می شدند بیانیه ای از امیدها بود که چیزی جز دلبندی به اصلاح کشور نداشت.
هدف ها زمانی اجرایی می شوند که تبدیل به الگوی منظم هدف های عینی تر شوند.
در ایران شخص،عقاید،جایگاه اجتماعی و دانش وی همه معرف یک کل تفکیک ناپذیرند.
در واقع حمله به هر اندیشه ای حمله به صاحب آن اندیشه تلقی می شود و آن را اهانت آمیز می دانند نه سودمند.
در برخورد های فکری در ایران آنچه راه حل مسئله به نظر می آید راه حل نیست ، بلکه نوعی سازش ناپایداری است که بامتقاعدشدن یا تغییر نگرش فرد چندان سروکار ندارد.
افراد با یکدیگر برخورد شخصی می کنند نه عقیدتی، برخوردها با برهان حل نمی شود به همین دلیل تفاهماتی هم که صورت می گیرد ناپایدار است.
در زندگی مردم ایران رد پای تمایزی بین نفع شخصی و عمومی دیده نمی شود.دیوان سالاری ایران شغل را مالک می شود.
ارتقای یک فرد، عملا تنزل حقوق همکاران وی تلقی می شود .
در چنین محیطی ایجاد توسعه دیوان سالاری عقلانی مسئله ساز می شود.
برنامه ریزی کارآمد ریشه در واقعیت های سیاسی و اجتماعی جامعه دارد.
برنامه ریز نمی تواند صرفأ با تکیه بر عوامل تغییرپذیر برنامه ریزی کند.
در برنامه ریزی باید عوامل ثابتی باشد که بتوان آنها را به عنوان مبنا پذیرفت.
کشور توسعه نیافته نمی تواند برای توسعه خود به نظریه های اقتصادی محض تکیه کند.
در جامعه سنتی مفهوم تغییر باید مبتنی بر نیروهایی باشد که تمامأاز محیط خود این جامعه بجوشد.
محیط بومی ماهیت نیروهای اجتماعی و اقتصادی مؤثر را تعیین می کند و سمت و سوی برنامه ریزی مؤثر را نشان می دهد.
مهارت های فنی نیازمند غوطه ورشدن مشاوران در فرهنگ بومی است.
برنامه ریزی به شرطی موفق است که با فرآیندهای اداری در دولت کاملأ آمیخته باشد.
تشکیلات فعلی برنامه ریزی تا حد زیادی وجه اجرایی برنامه ریزی را نادیده می گیرد.
بودجه قدرتمندترین ابزار نظارت است.
ضعف بزرگ در کار برنامه ریزی جامع این بود که برای بسیاری از مسائل دشوار به نحو افراطی راه حل های فرضی مورد استفاده قرار گرفت.
ضعف دیگر عدم جلب نظرات موافق در قبال این اهداف بود.
هدف ها زمانی اجرایی می شوند که تبدیل به الگوی منظم هدف های عینی تر شوند.
در ایران شخص،عقاید،جایگاه اجتماعی و دانش وی همه معرف یک کل تفکیک ناپذیرند.
در واقع حمله به هر اندیشه ای حمله به صاحب آن اندیشه تلقی می شود و آن را اهانت آمیز می دانند نه سودمند،در برخورد های فکری.
در ایران آنچه راه حل مسئله به نظر می آید راه حل نیست، بلکه نوعی سازش ناپایداری است که با متقاعدشدن یا تغییر نگرش فرد چندان سرو کار ندارد.
تشکیلات فعلی برنامه ریزی تا حد زیادی وجه اجرایی برنامه ریزی را نادیده می گیرد.
ایرانیان هر شغل اداری را به منزله کانون قدرت می دانند و شاید اگر در ایران یک اندیشه سیاسی برجسته می بود می توانست آثار منفی این پراکندگی در توزیع قدرت را کاهش دهد و به جای آن الگوی کاراتر روابط اداری را مستقر کند.
مبانی مدیریت دولتی که کار ویژه اصلی در برنامه ریزی را ایفا می کند به ندرت در ایران وجود داشته و در ایران اصول اساسی مدیریت مورد توجه قرار نمی گیرد. تشکیلات اداری نمی تواند خوب عمل کند مگر آنکه در آن مسئولیت ها به صورت نظام یافته واگذار شده باشد.
در عرصه مدیریت دولتی در ایران اندیشه واگذاری مسئولیت نقش ضعیفی ایفا می کند.
اگر اختیارات به طور مؤثر واگذار بشود مسئولیت هم باید به طور کامل تقبل شود
فروض مؤثر درباره روش های اداری در غرب را به هیچ وجه نمی توان در محیط فرهنگی کاملأ متفاوتی هم چون ایران اختیار کرد.
نظام انگیزشی کارکنان مفاهیم پیشرفت و هدف، سطح انتظارات کارکنان با غرب متفاوت است.
دستگاه ستادی نقش بنیادی پشتیبانی از دستگاه صفی را دارد نه آنکه بر آنها برتری جوید.
این دستگاه ها استفاده بیش از اندازه دستگاه ستادی از اختیارات رسمی خود را چیزی به جز دخالت در مسیر عادی مسئولیت خود تلقی نمی کنند.
در واقع بزرگترین سلاح دستگاه ستادی را اختیارات رسمی آن تشکیل نمی دهد بلکه عبارت است از: توانایی دستگاه ستادی در قدرت خود در قانع کردن دستگاه های اجرایی.
رابطه دستگاه اجرایی و ستادی بایستی بر اساس احترام متقابل باشد.
برنامه ریزی مرکزی به شدت از انزوای مزمن خود از دستگاه های اجرایی رنج می برد.
فقدان جزئیات کافی به کمبود داده های آماری برمی گردد که از مشخصه های کشورهای توسعه نیافته است.
در کار برنامه ریزی ناتوانی در تعریف هدف های فوری برنامه ریزی ناکامی جدی تر، عدم جلب نظرات موافق در قبال این اهداف ،ضعفی بود.
برنامه ریز نمی تواند صرفا با تکیه بر عوامل متغیر برنامه ریزی کند در برنامه ریزی باید عواملی ثابت باشد مشخص کردن و شناسایی این عوامل ثابت در جامعه توسعه نیافته ای مثل ایران سخت است.
برنامه ریزی کارآمد ریشه در واقعیت های سیاسی و اجتماعی جامعه دارد
دستگاه اداری کارآمد یکی از لوازم گریزناپذیر پیشرفت صنعتی درعصر جدید است.