نوه و نیا در فرهنگ ایرانی

حسین افضلیان

رابطهٔ “نوه و نیا” ، رابطه ای ست به درازنای تاریخِ بشر. ارتباطی پرعاطفه و زلال ، علاقه ای به بیکرانگی دریاها

خداوندِ بزرگ وجودِ انسان را لبریز از محبت به دیگران قرار داده است. اوج این محبت، عشق و علاقهٔ میان “نوه و نیا”ست

محبتی بی شائبه و بی غبار. پاک و زلال. عشقی دو سویه. به خصوص در زندگی های امروز که دستخوش دگرگونی های فراوان است و نظام ماشینی ارتباط انسانها را کم رنگ ساخته. در چنین شرایطی ست که محبت نوه و نیا جای خود را به نیازی دو سویه داده است. به خصوص زمانی که والدین فرصت کمتری برای ارتباط با فرزندان خود دارند، هیچکس بهتر از “نیا” نمی تواند این خلاءِ عاطفی را برای “نوه” پر کند

اگر در فرهنگ و ادبیات کهنسال سرزمین مان تأمل کنيم، می بینیم سرایندگان و نویسندگان ژرف اندیش ما در آثار خود به گونه ای ظریف و ماهرانه به این موضوع پرداخته و آثاری را آفریده اند. آثاری که صدها سال بعد، جامعه شناسان و روانشناسان به عمق اندیشه خالقان این آثار اقرار نموده اند.

اغلب پدیدآورندگان آثار نظم و نثر ما در گذشته، رابطهٔ سازنده و عاطفی نیا و نوه را در قالب هایی زیبا بیان داشته اند که موجب بهت متخصصان امروز علم روانشناسی شده است

هر یک از آنان چون جامعه شناسی آگاه و خردمند، به ارزش و اهمیت ارتباط میان نوه با نیای دانا و سپید موی خود سخن گفته و آن را در جهت آرامش جامعه، بقای خاندان، حفظ سنتها و ارزشهای ملّی و حفظ ملک و مملکت مهم دانسته اند

اغلب آثار پربار فرهنگ ایرانی همین گونه اند. در همهٔ آنها تلاش شده تا تفهیم شود تنها این والدین و فرزندان نیستند که خانواده را تشکیل می دهند بلکه حضور نسل قبلی در کانون خانواده، علاوه بر آنکه می تواند فضای آن را گرم و صمیمی کند، می تواند شرایطی را فراهم سازد که نوه ها از تجربیات و حمایت نیای خود استفاده کنند

بی شک با وجود سلطهٔ بلامنازع نظام ماشینیسم بر جهان معاصر و بر زندگی های امروز، تنها در کنار “نیا” ست که خانواده و به خصوص “نوه” می تواند عشق، محبت، آرامش و امنیت را تجربه کند

بیرجند – آبان ماه ۱۴۰۳
Hide picture