نوه و نیا در فرهنگ ایرانی

رابطهٔ “نوه و نیا” ، رابطه ای ست به درازنای تاریخِ بشر. ارتباطی پرعاطفه و زلال ، علاقه ای به بیکرانگی دریاها
خداوندِ بزرگ وجودِ انسان را لبریز از محبت به دیگران قرار داده است. اوج این محبت، عشق و علاقهٔ میان “نوه و نیا”ست

اگر در فرهنگ و ادبیات کهنسال سرزمین مان تأمل کنيم، می بینیم سرایندگان و نویسندگان ژرف اندیش ما در آثار خود به گونه ای ظریف و ماهرانه به این موضوع پرداخته و آثاری را آفریده اند. آثاری که صدها سال بعد، جامعه شناسان و روانشناسان به عمق اندیشه خالقان این آثار اقرار نموده اند.
اغلب پدیدآورندگان آثار نظم و نثر ما در گذشته، رابطهٔ سازنده و عاطفی نیا و نوه را در قالب هایی زیبا بیان داشته اند که موجب بهت متخصصان امروز علم روانشناسی شده است
هر یک از آنان چون جامعه شناسی آگاه و خردمند، به ارزش و اهمیت ارتباط میان نوه با نیای دانا و سپید موی خود سخن گفته و آن را در جهت آرامش جامعه، بقای خاندان، حفظ سنتها و ارزشهای ملّی و حفظ ملک و مملکت مهم دانسته اند
اغلب آثار پربار فرهنگ ایرانی همین گونه اند. در همهٔ آنها تلاش شده تا تفهیم شود تنها این والدین و فرزندان نیستند که خانواده را تشکیل می دهند بلکه حضور نسل قبلی در کانون خانواده، علاوه بر آنکه می تواند فضای آن را گرم و صمیمی کند، می تواند شرایطی را فراهم سازد که نوه ها از تجربیات و حمایت نیای خود استفاده کنند
بی شک با وجود سلطهٔ بلامنازع نظام ماشینیسم بر جهان معاصر و بر زندگی های امروز، تنها در کنار “نیا” ست که خانواده و به خصوص “نوه” می تواند عشق، محبت، آرامش و امنیت را تجربه کند