چه چیزی واقعا برای ما اهمیت دارد؟

از خودتان سئوال کنید چه چیزی شما را خوشحال می کند؟ ممکن است چیزی که شما را خوشحال می کند موضوع یا کاری خیلی ساده و کم اهمیت باشد؛ مهم اینست که دقت کنید و به روشنی بدانید از انجام چه کاری یا از داشتن چه چیزی واقعا خوشحال می شوید.اندیشمندی گفته بود که اغلب وقت و فرصت زندگی ما صرف کارها و چیزهایی می شود که دیگران فکر می کرده اند که ما باید انجام دهیم و ما به واقع بدنبال آنچه خودمان دوست داشته ایم و می توانسته ما را خوشحال و راضی کند ، نرفته ایم.

معمولا انتظارات و تشویق و هدایت اطرافیان یا شرایط و موقعیت و امکانات زندگی ما را به سمتی سوق داده است که قصد اصلی ما در زندگی نبوده است و ما در تب و تاب جریان روزگار به آن سمت کشیده شده ایم.

پدر بزرگی را می شناسم که دوست داشت که همه فرزندان و نوه هایش پزشک شوند و موفق شده بود جمع بزرگی از خانواده خود را پزشک کند و همگی هم موفق و راضی بودند اما فقط یکی از نوه ها بود که اصرار داشت من پزشکی را دوست ندارم و بالاخره با مقاومت بسیار موفق شد که مهندسی و دانش و شغل مورد نظر خودش را دنبال نماید.

گاهی بزرگترها رویاهای خودشان را به ما تحمیل می کنند و ممکن است ما نیز بتوانیم به این رویاها صورت عینی و عملی بدهیم و در انجام آنها نیز موفق باشیم اما دستیابی به این رویا نتوانسته ما را خوشحال و راضی نگه دارد.

ما با انبوهی از انتظارات و خواسته های اطرافیان مان روبرو هستیم.گاه مجبوریم توقعات و انتظارات دیگران را بر آنچه خودمان می خواهیم اولویت و ارجحیت دهیم. مدتی قبل فیلمی از یک خانم ورزشکار زیمناستیک دیدم که به موفقیت های بزرگ رسیده بود او فیلمی را از دوران کودکی 7 سالگی اش نشان می داد که والدین اش به او یک توپ فوتبال داده بودند و او نمی توانست به آن پا بزند و در همان حال که از ناتوانی اش در مقابل توپ فوتبال ناراحت بود چند بار در همان سن هفت سالگی چرخش بدنی انجام می داد. در واقع او از همان کودکی استعداد و علاقه ورزش ژیمناستیک داشت و والدینش از او می خواستند یک فوتبالیست بسازند!

بسیاری از اوقات وقت ما به این می گذرد که دیگران در باره ما چه فکر می کنند و برای اینکه تشویق و تایید آنها را بدست آوریم به انجام کارهایی می پردازیم که خودمان بصورت اساسی به آنها عشق و علاقه ای نداریم و به همین دلیل هم گاه با بهره وری پایین آن کارها را انجام می دهیم و یا از انجام آنها خسته می شویم.

پس باید سعی کنیم در مسیر خواسته ها و اهداف اساسی و اصلی خود قرار بگیریم. حداقل سعی کنیم در میان توقعات و انتظارات اطرافیان، بخشی هم به اهداف و خواسته های عمیق و اساسی خود توجه کنیم. برای این منظور باید خودمان را کشف کنیم و خواسته و اهداف و انتظارات اصلی که برای خودمان اهمیت دارد و میل قلبی و عمیق زندگی مان است را پیدا کنیم.

زندگی نکردن بر اساس خواسته دیگران گاه خودخواهی بنظر می رسد اما چنین نیست، چرا که دنبال کردن خواسته های اصلی و اساسی خودمان می تواند بهره وری زندگی ما را افزایش دهد و موجب سرزندگی و شادی و داشتن روحیه و عشق به دیگران هم شود.درک درست از رویاهای زندگی مان اهیمت فراوان دارد منوط به اینکه حد و اندازه و توانایی های خودمان را بخوبی درک کرده باشیم و فراتر از توانایی ها خودمان رویاپردازی نکرده باشیم.مشغولیت های زیاد ما را به جایی نمی رساند جز اینکه فرصت ها و عمر ما را هدر دهد.ما باید محدودیت های خودمان را درک کنیم اما نباید بگذاریم رویاها و اهداف عمیق و راستینی که می تواند ما را خوشحال و سرزنده کند کنار بگذاریم.باید بتوانیم بین رویاهای خودمان و توقعات و انتطارات دیگران و محدودیت های شرایط و امکانات تعادل ایجاد کنیم و نباید به بهانه اینکه شرایط زندگی ما متناسب رشد و موفقیت و دستیابی به انتظارات اساسی ما نیست از دنبال کردن خواسته ها و آرزوهای مان دست بکشیم.

بهترین جمله ای که اندیشمندی نوشته بود این بود که در زندگی “به ناملایمات تمکین نکنیم” .

بخش پرسش و پاسخ سایت فکرورزی

Fekrvarzi.ir

با ما در ارتباط باشید و سئوالات و مشکلات خود را با ما در میان بگذارید

fekrvarzi@gmail.com

Hide picture