رستاخیزِ دوباره طبیعت در آغازین روزهای هر سال، برای من،‌ علاوه بر تداعیِ پیدایشِ اَزلی، تسلسلِ زندگی و رستخیزِ نهایی ؛ حلاوتِ انتظارِ طلیعه ی مهرِ منجیِ موعود را به همراه دارد.

امسال نیز شادمانه، در آستانه زادروز فرخنده و میمنت اثر منجی وعده داده شده حضرت امام مهدی (عج)، آن هم در واپسین روزهای سال و نزدیک شدن بهار طبیعت این احساسِ شور و شعف صد چندان شده است.

از این رو شعر «هزاره های هبوط» را که به واقع تابلویی ست از فلسفه ی تجلی عشق ازلی و اشتیاق خداوند در پیدایش تو (انسان) و قدمتِ باور به منجی موعود در چهار اندیشه ی اومانیسم، مسیحت، زرتشت و انتظارِ مبتنی بر باور دینی ما … را تقدیم دوستان عزیز می نمایم.

باشد که مورد تفقد حضرت موعود (عج) قرار گیرد.

” برای منجی موعـود (عج) ”

 

💠 هزاره های هبوط

🖊حسین افضلیان – بیرجند – بهار ۱۳۸۷

  • •●✿●•·

به تو می اندیشم‌

به حلاوتِ حلولِ مهربانی

به طلعتِ طوفانیِ پیدایش

به طلوعِ طلیعه ی تکوین

به تجلیِ تجربه ی عشق

به تمنای انسان

و اشتیاق خدا

در قد کشیدن ما

در آن سوی چشم اندازِ بی منتهای جهان!

 

به تو می اندیشم

و ؛ به سستی و ناشکیبی پدر

در دست بردن به گندم بلوغ و بیداری

به سیب سرخِ اغواگرِ مادر در ابتدای این جهان!

 

به تو می اندیشم

به غمناکی و غربتِ هبوط

و به پژواکِ جان پریشِ پرومته در تبعید

از زخمِ زنجیرِ زئوس

از شقاوتِ منقارِ کرکسان رب النّوع

در قفقاز ،

و گرماگرم آتشِ هوشیاری انسان !

 

به تو می اندیشم

به رسولانِ عشق و امید

مصلوب

بر صلیبِ خیانتِ یهودای بی ترحم

در شامِ آخر !

 

و به سوشیانت ، موعودِ اورمَـزد

در نوروز

و به دوشیزگانِ مَه روی هیرمند و هامون

در اندیشه ی موعود از نطفه ی زرتشت !

 

به تو می اندیشم

به هزاره های غربت و تنهایی ،

هزاره های هبوط

هزاره های جُذامیِ جزوع

به هجومِ چنگیزی شب

در انتهای روزهای شکوه و شیدایی !

 

آفتاب من !

تنها تو ؛ دلیل تحملِ اینجایی !

گرمای دستان تو را منتظرم

من در ازدحامِ این سایه های آدم سا

در«سطحِ سرد و سیمانی» این خانه

تنها حماسه ی تو را می خوانم

تنها ترانه ی تو را !

تنها دخیل به شوکتِ شاخه ی تو می بندم!

تنها تو ؛ از نسلِ درختان اساطیری

از نسل درختان آسمان !

 

Hide picture