نگاهی به کتاب نوشتن خلاق از مگی همند

مگی همند در کتاب نوسندگی خلاق می نویسد:
همه مردم یک کتاب در درون خود دارند. مطمئناً همه مردم داستان زندگی خود را دارند و بسیاری می خواهند داستان زندگی خود را بنویسند.همه رویاها، ایده ها، امیدها و ترس ها و همچنین مقدار مشخصی از تخیل دارند. تنها چیزی که اکثر مردم فاقد آن هستند، شجاعت و دانش لازم برای تبدیل ایده انتخابی خود به داستانی است که دیگران می خواهند بخوانند.
بسیاری از مردم فکر می کنند که اگر می خواهند نویسنده شوند، باید شغل خود را رها کنند (یا هرگز شروع نکنید!) و تمام روز را در یک اتاقک یخ زده بنشینند. در واقع، اکثر نویسندگان مشاغل دیگری نیز دارند – زیرا مجبورند! نویسندهها صبحها قبل از اینکه دیگران بیدار شوند در رختخواب مینویسند، تا دیروقت بیدار میمانند و وقتی دیگران به رختخواب رفتهاند، مینویسند، در مسیر رفت و آمد به محل کارشان مینویسند، در ساعات ناهار مینویسند، و در هر لحظه مینویسند. در هر زمانی که دارند می نویسند چون چیزی منحصر به فرد برای گفتن دارند .
پرشور بودن در مورد آنچه می نویسید مهم است، زیرا در غیر این صورت بعید است انرژی و تعهدی برای اتمام آن پیدا کنید. یک داستان باید در درون شما بسوزد . شما باید شخصیت های خود را دوست داشته باشید، مجذوب مضامین خود شوید و بخواهید دریابید که داستان شما چگونه به پایان می رسد.
اما نوشتن خوب چیزی بیش از یک علاقه است ، یک هنر نیز هست. شما باید تکنیک ها و نکات این تجارت را کشف کنید و سپس آنها را تمرین کنید .
تعیین اهداف نوشتن
یکی از مفیدترین کارهایی که می توانید هنگام شروع هر پروژه نوشتن انجام دهید، تعیین اهداف ساده، واقعی و قابل دستیابی است.
در اینجا چند نمونه هستند:
✓ اهداف وظیفه: مانند توسعه یک شخصیت، اتمام یک فصل یا برنامه ریزی یک صحنه.
✓ اهداف زمانی: تعداد معینی از جلسات نوشتن با طول ثابت، مانند سه جلسه نیم ساعته در هفته.
✓ اهداف کلمه: تعداد معینی از کلمات یا صفحات، مانند 500 کلمه یا سه صفحه در هفته.
اهداف بسیار زیاد به نظر می رسد، اما اگر هفته به هفته با آنها ادامه دهید، ممکن است تعجب کنید که چقدر به آنها دست پیدا می کنید.
یک هدف بلند مدت کلی را نیز بنویسید، مانند “من اولین پیش نویس را تا این تاریخ سال آینده خواهم داشت”. این واقعا کمک می کند تا شما را در مسیر نگه دارید.
اهداف خود را در فواصل زمانی منظم به روز کنید تا مرتبط باشند و همیشه چیزی برای هدف داشته باشید. اهداف شما به ناچار با پیشرفت کار تغییر می کنند.
افراد در نقاط قوت و ضعف خود متفاوت هستند: برخی برنامه ریز هستند و برخی دیگر ترجیح می دهند غوطه ور شوند و شروع کنند. اگر یک برنامه ریز هستید، احتمالاً غوطه ور شدن در آن باعث می شود احساس کنید کاملاً غرق شده اید و کاملاً در دریا هستید و احتمالاً داستان شما به سرعت از بین می رود. بنابراین، متوجه خواهید شد که طراحی یک برنامه یا جدول زمانی تقریبی برای داستان تان مفید است، اگر نویسنده غریزیتری هستید ، فقط وارد شوید و هر روز بنویسید و ببینید که داستان تان به تدریج شکل میگیرد.
قبل از شروع نوشتن، یک ایده خوب این است که در نظر بگیرید داستان شما در چه ژانری قرار می گیرد. همچنین تعدادی از موفق ترین نمونه های این سبک را بخوانید تا ببینید چگونه کار می کنند. انواع سوالات زیر را از خود بپرسید:
✓ طول تقریبی کتابها در ژانر انتخابی شما چقدر است؟
✓ آیا آنها تمایل دارند از دیدگاه اول شخص یا سوم شخص نوشته شوند و آیا دارای یک یا چند دیدگاه هستند؟
✓ آیا آنها عمدتاً طرح محور هستند (یعنی داستان مهمترین عنصر است و شخصیت ها عمدتاً برای ایفای نقشی درون آن وجود دارند) یا شخصیت محور
✓ آیا زبان ساده و مستقیم با جملات و پاراگراف های نسبتاً کوتاه است یا جملات پیچیده تر با توصیف دقیق تر از جمله تشبیهات و استعاره ها هستند؟
داستانهای ادبی معمولاً شخصیت محور و داستانهای تجاری مبتنی بر طرح داستانی هستند، اگرچه همیشه اینطور نیست. بسیاری از رمانهای محبوب و موفق دارای شخصیتهایی هستند که به خوبی ترسیم شدهاند که واقعی به نظر میرسند و خوانندگان میتوانند با آنها همذات پنداری کنند، و همچنین دارای طرحی کاملاً ساختاریافته و قانعکننده هستند. هیجانانگیز، داستانهای پلیسی و رمانهای ماجراجویی معمولاً در دستهبندی داستان محور قرار میگیرند.
گاهی اوقات مردم به من می گویند که نمی خواهند رمان های دیگری را در ژانر خود بخوانند، زیرا نمی خواهند تحت تأثیر آنها قرار بگیرند. متأسفانه، شعار من این است، بخوانید، بخوانید!
درس گرفتن از نویسندگان دیگر
با خواندن کتابها، رمانها و داستانهای مختلف میتوانید مقدار زیادی در مورد نوشتن کشف کنید. هنگام مطالعه، آگاهانه به نحوه نگارش کتاب فکر کنید. ببینید آیا به بخش ها، بخش ها و فصل ها تقسیم شده است یا خیر. اگر چنین است، آیا فصل ها کوتاه یا طولانی هستند یا از نظر طول متفاوت هستند؟ آیا اندازه قسمت های مختلف یکسان است؟ چند دیدگاه و موقعیت در داستان وجود دارد؟
به تکنیکهایی نگاه کنید که نویسنده برای انتقال شیوه صحبت مردم در گفتگو، توصیف صحنه یا ایجاد تعلیق استفاده میکند. ببینید که چگونه طرح آشکار می شود، چگونه اسرار پنهان و چگونه سرنخ آشکار می شوند. بررسی کنید که چگونه رویدادها پیش بینی می شوند و شگفتی ها ایجاد می شوند.
انتخاب قسمت هایی که واقعاً دوست دارید از یک کتاب و تقلید از آنها تا حد امکان با استفاده از تنظیمات، شخصیت ها و داستان خودتان می تواند مفید باشد. این به شما کمک می کند تا ببینید داستان های واقعاً خوب چگونه کار می کنند.
هر چقدر هم که تحت تأثیر کتابهای دیگر و نویسندگان دیگر هستید – و همه نویسندگان تحت تأثیر قرار میگیرند – از نوشتن چیزی که خیلی نزدیک به کتابی است که از قبل وجود دارد، مراقب باشید. این می تواند سرقت ادبی باشد – که از نظر قانونی به عنوان “تصاحب، سرقت و انتشار نادرست” “زبان، افکار، ایده ها یا عبارات” نویسنده دیگر و به اشتراک گذاشتن آنها به عنوان متعلق به خودتان تعریف می شود.
مراقب اختلاط ژانرهای مختلف، و به ویژه تغییر ژانر میان رمان باشید. داستانی عاشقانه که ناگهان به یک طنز سیاسی تبدیل می شود، یا یک رمان جنایی که در آن معلوم می شود جسد توسط بیگانگان ربوده شده است.
ایجاد عنوان مناسب
عنوان مناسب بسیار مهم است، زیرا چیزهای مهمی در مورد داستان به خوانندگان می گوید. قبل از شروع نوشتن داستان خود نیازی به داشتن عنوان ندارید.
بسیاری از نویسندگان عنوانی را تا اواخر پروژه خود یا حتی پس از اتمام آن پیدا نکرده اند. گاهی اوقات، عوامل ادبی یا ناشران عنوانی را که قبلاً دارید پیشنهاد میکنند یا عنوانی را که قبلاً دارید تغییر میدهند، و گاهی کتابها در کشورهای مختلف عناوین مختلفی دارند، مخصوصاً وقتی ترجمه میشوند.
ادامه دارد
ترجمه از سایت فکرورزی
fekrvarzi.ir