فردریک لیست اندیشمند اقتصادی قرن 19 آلمان معتقد بود که اشتباه بزرگ صاحبنظران اقتصادکلاسیک این بوده است که واقعیت ملی کشورها را نادیده گرفته اند در حالیکه ملت ها از لحاظ رشد فرهنگی و  قدرت تولید و دارایی های طبیعی و امکانات فنی با یکدیگر تفاوت داشته و در شرایط مساوی قرار ندارند.او معتقد بود که تئوری های موجود آن زمان نقش ملت ها را در بررسی های اقتصادی نادیده گرفته است و تنها به مسئله فرد و یا نسل بشر پرداخته شده است. اگر فقط به علایق شخصی افراد توجه کنیم و افراد فقط به خاطر منافع خودشان تلاش نمایند و به عنوان عضوی از اعضاء یک اجتماع ملی خود را مسئول بهروزی نسل های آینده ندانند ؛ آن ملت دچار ضررو زیان آتی خواهد شد. اگر ملتی بیش از آنچه می تواند تولید کند؛ مصرف نماید فقیر می شود و آنچه از ثروت پر اهمیت تر است قدرت تولید ثروت است. تولید کنندگان گوشت و دارو و تولیدات صنعتی مولد ارزش مبادلاتی هستند اما هنرمندان و معلمان و محققان و اندیشمندان و مدیران ایجاد کننده قدرت تولیدی هستند.تولید ارزش مبادلاتی و ثروت عمومی نیازمند حمایت نهادها و بنیادهای سیاسی و اجتماعی است وتولیدات مبادلاتی به میزان مهارت آموزش داده شده و تحرک ملی و دانش و برنامه و فعالیت های ملی وابسته است.وضعیت اقتصادی کشورها به مجموع قدرت تولیدی ملت ها وابسته است. نیروی کار بدون مهارت و بدون آموزش و بدون پشتوانه مدیریتی و تصمیم گیری و خط مشی گذاری توسعه نخواهد یافت.

این نظریه اجازه نمی دهد که  ارزش مبادلاتی تولیدات موجب شود که قدرت تولیدی تحت الشعاع قرار گیرد و معتقد است بایستی بزرگترین سهم درآمد یک ملت برای تعلیم و تربیت و برنامه ریزی رشد نسل آینده به مصرف رسد .ایجاد محیط مساعد برای رقابت مشروع و حمایت از مصنوعات داخلی و وضع قوانین گمرکی در کنار سرمایه گذاری و حمایت از تولید ارزش های مبادلاتی و اتحاد و هماهنگی عوامل تولید , همگی در چارچوب قدرت تولیدی یک ملت قرار دارد. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که افزایش تولیدات فرهنگی نقش موثر در افزایش قدرت تولید ملت ها و دولت ها دارد و بدون توجه به عناصر فرهنگی قدرت تولیدی و بدون داشتن اهداف واحد و همگانی و هم جهت نمودن توانایی های ملی ؛ افزایش تولیدات مبادلاتی ناچیز خواهد بود.

نوشته : محسن فردرو

برداشتی آزاد از کتاب :
سیر اندیشه اقتصادی دکتر باقر قدیری اصل- فضل اول- انتشارات دانشگاه تهران-1387
Hide picture