بحران ها ، ما را آزمایش میکنند

خلاصه سخنرانی نائومی کلین
سوالی هست که من بسیار راجع به آن فکر کردم. چرا برخی فجایع بزرگ بطور تکان دهندهای بیدارمان میکند که تغییر و تحول داشته باشیم در حالی که بقیه اتفاقات ممکن است تا حدودی تکان دهنده باشد ولی بعد دوباره به خواب میرویم؟
یک رکود اقتصادی جهانی، یک اتفاق صنعتی که آلودگی بزرگ ایجاد میکند، اتفاقهای از این قبیل میتوانند مانند یک زنگ خطر جمعی عمل کنند. ناگهان، یک خطر میبینیم، و سازمانیافته میشویم. توانایی بدست میآوریم و آنچه را که قبلا غیرقابل باور بود حل میکنیم. در روبرویی با یک بحران، ما معمولا از هم میپاشیم، پسرفت میکنیم ، اما دوباره پیش می رویم.ده سال قبل، راجع به این روند نوشتم و اسمش را «مکتب تلاطم» گذاشتم. چه مسیری را در بحران طی میکنیم؟ طوفانهای بیسابقه، شهرهای در حال غرق، آتشهای بیسابقه که تهدید به بلعیدن جنگل ها میکنند، هزاران مهاجر که زیر موجها ناپدید میشوند و حرکتهای نژادپرستانه که آشکارا بیشتر میشوند، از تاریخ میدانیم که این ممکن است که کاتالیزوری برای یک جهش تکاملی باشد.
و یکی از برجستهترین نمونههای این قدرت پیشبرنده بحران رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ بود. شوک فروپاشی ناگهانی بازار بود که با تمام پسشوکهای بعدی دنبال شد، میلیونها نفری که تمام داراییشان را از دست دادند و این به باور خیلیها با این معنی بود که خود سیستم مشکل دارد و بسیاری از مردم گوش دادند و وارد عمل شدند. در آمریکا و بقیه جاها، کشورها شروع کردند به ساختن یک شبکه ایمنی که اگر دفعه بعد رکودی پیش آمد برنامههایی وجود داشته باشد مثل تامین اجتماعی که مردم را کمک کند. سرمایهگذاریهای بزرگی برای تولید شغل بود در مسکن، برق و حملونقل. حالا، این اصلاحات تا کامل شدن فاصله زیادی داشتند در ایالات متحده، کارگران آفریقایی آمریکایی مهاجران و زنان به طور گسترده نادیده گرفته شدند. اما دوران رکود، در کنار تغییرات دول متحد و اقتصادها در طول جنگ جهانی دوم سعی میکند، به ما نشان دهد که تغییر سریع در برابر تهدید جمعی برای جوامع پیچیده ممکن است.
حالا وقتی ما داستان رکود ۱۹۲۹ را تعریف میکنیم، معمولا فرمولی وجود دارد که بر اساس آن پیش میرود ، شوک، که باعث بیداری میشود و این بیداری جهشی به سمت جای امنتر ایجاد میکند. چرا امروزه شوکهای بیوقفه ما را به تحریک وا نمیدارند؟ چرا جهشی ایجاد نمیکنند؟ به ویژه زمانی که بحث تغییرات اقلیمی مطرح میشود. میخواهم روی دو نکته تمرکز کنم که معمولا در کتابهای تاریخ جا گذاشته شده است. یکی به تخیل و دیگری به سازماندهی مربوط است. قدرت انقلابی بین این دو است چون بین آنها تعامل وجود دارد. یک رویداد تکان دهنده به علاوه تخیل آرمانی به علاوه حرکت ، اینگونه است که ما یک جهش واقعی را دریافت کنیم. اغلب این روزها ما به تغییرات سیاسی در چارچوبهای مشخص فکر میکنیم. مردم علیه فقر و نابرابري مبارزه میکنند و خیلیکم از تغييراتاقلیمی حرف ميزنند. هرچند ما بارها و بارها میبینیم، فقیرترین افراد کسانی هستند که به شدت در برابر آبوهوا آسیب پذیر هستند. افراد درگیر در بحث تغییرات اقلیمی به ندرت در مورد جنگ و اشغال صحبت میکنند. اگر چه میدانیم که عطش برای سوختهای فسیلی عامل اصلی درگیری و نزاع است. جنبش زیستمحیطی در توجه کردن به این نکته که کشورهایی که به شدت تحت تاثیر تغییرات اقلیمی قرار میگیرند، عمدتا مکانهایی با مردم رنگینپوست هستند، بهتر شده است. اما زمانی که با زندگی سیاهپوستها در زندانها، در مدارس و در خیابانها مثل جنس دور ریختنی رفتار میشود این ارتباطات به ندرت شکل میگیرد. افراد معقول همیشه به ما میگویند که تغییر در بازههای کوچک باید انجام شود. سیاست هنر امکان است . ما باید یک فرهنگ مراقبتی ایجاد کنیم. که در آن هیچکس و هیچجا نادیده گرفته نمیشود. که در آن ارزش ذاتی همه مردم و هر اکوسیستم بنیادی است. بنابراین ما به این پلتفرم مردمی رسیدیم.
چیزی که ما کشف کردیم این است که بسیاری از ما به دنبال این هستند که کمتر شبیه برندها و بیشتر شبیه جنبشها عمل کنند. چون جنبشها به اعتبار اهمیت نمیدهند. آنها میخواهند ایدههای خوب را به طور گسترده ترویج دهند. چیزی که درباره جهش میپسندم این است که این ایده را که سلسله مراتب بحران وجود دارد را رد میکند، و از کسی نمیخواهد که بحث و جدلها را اولویت بندی کند یا تا نوبت شان صبر کنند. چیزی که من از مطالعه شوکها و بلایای طبیعی برای دو دهه یاد گرفتماینست که بحران ها ما را آزمایش میکنند. ما یا از هم پاشیده میشویم یا سریع رشد می کنیم. ذخایر جدید قدرت و ظرفیت را که ما هرگز نمیدانستیم که دارا هستیم، پیدا میکنیم. حوادث تکان دهندهای که امروز ما را با ترس پر میکنند میتوانند ما را تغییر دهند و میتوانند جهان را به بهتر شدن تغییر دهند. اما نخست ما باید دنیایی را که برای آن مبارزه میکنیم تصور کنیم. و باید آن را باهم تصور کنیم. حالا، همه زنگهای هشدار در خانههای ما به طور همزمان به صدا درمیآیند. زمان گوش دادن است. زمان جهش است.
منبع ماهنامه شماره 2 جلا – نیاز اندیشه روز