روش های آینده نگری و آینده پژوهی – حمید ضیایی پرور
روش های آینده نگری و آینده پژوهی
حمید ضیایی پرور
آینده نگاری سند چشم انداز 20 ساله ایران می گوید، ایران اسلامی در افق 1404 کشوری است که در زمینه علم و فناوری و اقتصاد در منطقه آسیای جنوب غربی دارای رتبه اول خواهد بود.برای بسیاری از مردم این سوال مطرح است که اصولا چنین سند یا برنامه های درازمدتی بر چه اساسی نوشته و تدوین می شود؟ در ایران اسناد دیگری مانند برنامه های 5 ساله تدوین شده یا نقشه جامع علمی کشور در حال تدوین است. این اسناد چگونه افق آینده را برای کشور ترسیم می کند و چه ضمانت های اجرایی برای تحقق آن ها در ایران وجود دارد؟
برای پاسخ به این سوال باید به مفهوم مهمی به نام آینده نگری بپردازیم.
آینده نگری:
برخی فکر می کنند آینده نگری به معنی غیب گویی است و با چنین برداشتی افراد آینده نگر و نتایج فعالیت آ ن ها را مورد تمسخر قرار می دهند. در حالی که آینده نگری یعنی پیش از آن که رویدادی به وقوع بپیوندد یا سناریویی به واقعیت تبدیل شود، به آن واکنش نشان دهیم؛ یعنی «واکنش» پیش از وقوع رویداد، به عبارت دیگر آینده نگری یعنی واکنش به رویدادها پیش از واقعیت یافتن آن ها.
آینده نگری تلاشی سیستماتیک برای بررسی درازمدت آینده علم، فناوری، اقتصاد، محیط و جامعه به منظور شناسایی پدیده های نوظهور و حوزه های زیربنایی تحقیقات استراتژیک است که بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را در برداشته باشد. بنابراین در جهان امروز، آینده پژوهی و آینده نگری یک ضرورت است. پیش بینی می شود که در هزاره سوم، زمینه برای مطالعات آینده پژوهانه افزایش یابد.
پیشینه آینده نگری در جهان:
آینده نگری اولین بار به دلیل یک ضرورت نظامی در سال 1948 در موسسه « راند» در آمریکا مطرح شد. عمده این مطالعات بر مبنای پیش بینی بود که سعی در شناخت وقایع احتمالی جنگ داشت و بعدها در مسائل غیر نظامی و اقتصادی نیز به کار رفت. از دهه 80 به بعد، مفهوم آینده نگری در سیاست گذاری جای گرفت.
برای نخستین بار، ژاپنی ها در دهه 80 از آینده نگاری به عنوان ابزار سیاست گذاری استفاده کردند. چندین دهه است که در سازمان های دولتی و خصوصی، برنامه های آینده نگاری در مقیاس های بخشی، منطقه ای و ملی و در حوزه های مختلف علم، فناوری، فرهنگ، محیط زیست و غیره اجرا می شود، ولی در سال های اخیر زمینه و چشم انداز این برنامه ها بر حوزه علم و فناوری تمرکز داشته و اکنون آینده نگاری علم و فناوری ابزار تصمیم گیری دولتی در محیط سیاست علم و فناوری است.
دسته بندی روش های آینده پژوهی:
روش های درک، پیش بینی یا آماده شدن برای آینده را می توان در 5 دسته تقسیم بندی کرد. برای درک بهتر ماهیت روش برنامه ریزی بر پایه سناریو، جایگاه این روش در 5 دسته مذکور بررسی می شود.
دسته اول (پایش الگوهای نوظهور): این دسته در برگیرنده روش های پیمایش، پایش، ردگیری و شبیه سازی است. فصل مشترک و شالوده این روش ها، مفهوم غیر قابل پیش بینی بودن آینده است. در واقع آینده از تعامل نیروهای فراوانی به وجود می آید از این رو یک پیش بینی نمی تواند با واقعیت های در حال دگرگونی تطابق کامل داشته باشد. از این رو فرآیند برنامه ریزی استراتژیک باید بسیار انعطاف پذیر باشد چرا که مسیر حرکت ما به سمت آینده همواره در حال تغییر است و فعل و انفعالات نیروهای مختلف و حوادث غیر منتظره مسیر حرکت را منحرف می کند. پس بهترین شیوه آماده شدن برای آینده، پایش مستمر و دقیق تحولات و پیشرفت های فناوری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.
دسته دوم (برون یابی): بر خلاف دسته قبل، در روش های برون یابی فرض می شود که آینده ادامه منطقی گذشته است و نیروهای پیشران کلیدی که غیر قابل تغییرند، به شیوه ای پیش بینی پذیر، مسیر رویدادهای آینده را تعیین می کنند. به عبارت دیگر آینده چیزی جز تعمیم گذشته نیست و با واژه ها و توصیف هایی همچون بهتر، بیشتر، بالاتر و قوی تر شناخته می شود.
دسته سوم (تحلیل های چرخه ای): در این روش برای درک آینده، الگوهای مشابه در رخدادهای گذشته و تاریخی شناسایی می شود.
دسته چهارم (تحلیل هدف): این دسته شامل مجموعه ای از روش ها همچون تحلیل محتوا، تحلیل تأثیر، تحلیل پروانه های ثبت اختراع و تحلیل سهام داران می شود. تقریبا در همه این روش ها فرض می شود که رخدادهای آینده از طریق اقدامات عامل های گوناگون شکل می گیرد.
دسته پنجم (هم گرایی شهودی): بر این اساس بهترین شیوه برای تسلط بر آینده عبارت است از گردآوری گسترده اطلاعات و سپس تکیه بر فرآیندهای ناخودآگاه و شهودی پردازش اطلاعات و در نتیجه دست یابی به بینش ها و راهکارهایی برای عمل.
آینده پژوهی در آمریکا:
در آمریکا حداقل 3 هزار موسسه مطالعات استراتژیک به طور مستمر در زمینه فرآیندهای آینده به مطالعه می پردازد. موضوع آینده نگری یکی از اصول مهم برنامه ریزی های درازمدت در آن کشور است. به عنوان مثال به تازگی ناسا اعلام کرده است که در سال 2050 دستگاهی خواهد ساخت که می تواند انسان را فاکس کند! 7 سال پیش، هزار تن از آینده پژوهان آمریکایی به بهانه طراحی استراتژی نیروی هوایی این کشور در افق 2025 گردهم آمدند و 4 سناریو برای آینده جهان و آمریکا طراحی کردند. جالب است که همه این سناریوها به زیان آینده آمریکا بود و نشان می داد که یا سده آمریکا به زودی جای خود را به هزاره آسیا خواهد سپرد یا آمریکا با شرایطی مواجه خواهد شد که باید نقش آتش نشان را در جهان آینده پذیرا باشد.
آینده نگری در ژاپن:
ژاپنی ها از جمله مردمانی هستند که به آینده نگری درازمدت در دنیا مشهورند؛ به گونه ای که گفته می شود آن ها در سطح ملی برای 50 سال آینده خود برنامه دارند و می دانند که هر سال در کجای این برنامه قرار دارند. البته این بدان معنا نیست که این برنامه 50 ساله ثابت و غیر قابل تغییر است، بلکه بر عکس برنامه های درازمدت مبتنی بر آینده نگری کاملا پویاست و هر چند سال مورد بازنگری و اصلاح قرار می گیرد تا هر چه بیشتر به واقعیت نزدیک شود.
پیشینه آینده نگری در ایران:
سابقه آینده نگری در ادبیات ایران نیز وجود دارد! در زمان سلطان محمود غزنوی، انوری شاعر ادعا کرده بود که چنان توفانی خواهد وزید که چیزی بر سطح زمین باقی نمی گذارد و همه باید به زیر زمین بروند. ساعت و روز آن را هم تعیین کرده بود. اما در آن ساعت نه تنها توفان نشد بلکه نسیمی هم نیامد که چراغ پیرزنی را که بالای مناره شهر رفته بود، خاموش کند. شاعر مورد غضب قرار گرفت و بعد از مدت ها سرگردانی تعهد داد که دیگر آینده نگری نکند.
در سال 1327 ایران وارد مرحله ای شد که به برنامه ریزی نیاز مبرمی داشت. به گفته دکتر بایزید مردوخی، کارشناس ارشد سازمان مدیریت و برنامه ریزی، اولین برنامه عمرانی 7 ساله تدوین و شروع شد. یعنی برای اولین بار ایران به جای آن که صرفا برای یک روز، یک ماه یا یک سال فکر کند، به این فکر افتاد که برای 7 سال فکر کند. اما این کار آینده نگری نبود. اولین آینده پژوهی ایران توسط دکتر مجید تهرانیان به روش دلفی در طرح رادیو و تلویزیون انجام شد. او از صاحب نظران مختلف کمک گرفت و آینده جامعه ایرانی را مورد پرسش قرار داد.
کار دیگر در سال 1375 انجام شد که به صورت پیوست شماره 11 نشریه برنامه و بودجه منتشر شد و متدلوژی آینده نگری را برای اولین بار وارد ادبیات رسمی برنامه ریزی کشور کرد و پیشنهادهایی ارائه داد که از آن جمله تأسیس مرکزی برای مطالعات آینده نگری در ایران بود.کار دیگر، ایران 1400 بود که به طور موازی 2 گروه در سازمان برنامه، روی آن کار کردند که یکی تحت عنوان اقتصاد بدون نفت و دیگری به عنوان « شجره طیبه» تدوین شد.
ایران و نیروهای کلیدی آینده:
در جریان تدوین برنامه چهارم توسعه سازمان برنامه به این نتیجه رسید که بدون داشتن تصویری از آینده نمی توان برنامه ای را تدوین کرد. به ویژه در کشوری که تغییر دولت و مجلس، همواره آینده کشور را دستخوش تحولات سلیقه ای کرده است اما اگر چشم اندازی 20 ساله تدوین شود، دولت های مختلف از آن تبعیت خواهند کرد. یک دیدمان در این چشم انداز برجسته است که می گوید ایران در افق چشم انداز (1404)، کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول در سطح منطقه.
آینده نگری در حوزه فناوری:
به اعتقاد بیشتر دانشمندان آینده نگری بیشتر در قلمرو دانش و فناوری صورت می گیرد بر همین اساس، بررسی سیر رخدادهای حوزه های مختلف فناوری حاکی از آن است که باید در آینده ای نزدیک منتظر تحولاتی عظیم در این حوزه باشیم؛ به عنوان مثال افزایش طول عمر انسان و بالا بردن توانمندی های فیزیکی و ذهنی که همگی جزو آرزوهای دیرینه بشر بوده است. دستیابی به این موفقیت ها در آینده نه تنها غیر ممکن نیست بلکه به برکت فناوری زیستی و نانو فناوری کاملا قابل حصول است.
در ادامه گزارش به ارائه فناوری های شگفت انگیز در آستانه ظهور و پیش بینی های مهم برای سال 2008 میلادی می پردازیم که تا حدودی می تواند مستندات آینده نگری در حوزه دانش و فناوری را روشن کند.
کفش دینامیک:
به تازگی در استودیوی اینونتبلز کفشی طراحی شده است که حتی در حال حرکت نیز می توان با فشار دادن یک دکمه طرح و شکل آن را تغییر داد. کنترل این کفش با استفاده از یک وسیله کنترل از راه دور کوچک مشابه iPod معمولی انجام می شود و با فشار دادن دکمه های آن، سیگنالی به سوی کفش ارسال می شود که طرح آن را بر اساس یکی از الگوهای از پیش تعریف شده تغییر می دهد.
قرص های آماده مصرف:
این محصول که متشکل از قرص تجویزی پزشک شما به همراه مقداری آب آشامیدنی است، بسته ای آماده مصرف به شمار می آید.
رایانه ای یکپارچه:
در این رایانه که در مسابقه اخیر طراحی رایانه در کره جنوبی برنده شد، صفحه نمایشگر از مجموعه آن حذف شده است و به جای آن پرتوهای نمایش روی هر سطحی که شما دوست داشته باشید، بازتاب داده می شود.
کارت اعتباری آینده:
یک وسیله پرداخت جهانی ابداع شده است که در زمان واحد می تواند به تمامی حساب های بانکی و اعتباری شما متصل شود. این وسیله که هنوز نامی برای آن در نظر گرفته نشده است، حساب لحظه به لحظه پرداخت های شما را در اختیار دارد و بر اساس میزان متداول خریدهای شما اعلام می کند که ظرف چند ساعت یا چند روز آینده به چه میزان پول نیاز خواهید داشت.
ساعت مچی چسبی:
در حقیقت یک برچسب زمانی دیجیتال است که برای همگان، از دانش آموزان و دانشجویان گرفته تا ورزشکاران و داوران قابل استفاده است.
پیش بینی های مهم برای سال 2008 میلادی:
– سردبیران مجله آینده پژوهی فیوچرست از سال 1985 تاکنون، هر سال جالب ترین ایده ها را که در سال های آینده ممکن است مطرح شود، شناسایی و منتشر می کنند. در شماره جدید این مجله چند پیش بینی برای چشم انداز 2008 شده است از جمله:
– جهان تا سال 2025 یک میلیارد نفر میلیونر خواهد داشت؛
– امکان جعل در پول و وسایل و ابزار و داد و ستد، جهان را به سوی جامعه فاقد پول نقد سوق می دهد؛
– کره زمین در آستانه یک رویداد مضمحل کننده طبیعت و محیط زیست قرار دارد؛
– آب در قرن 21 به ارزشمندی نفت در قرن بیستم خواهد بود؛
– شمار آفریقایی هایی که جانشان بر اثر سیل به مخاطره می افتد تا سال 2080 به 70 برابر رقم کنونی خواهد رسید؛
– افزایش بهای منابع طبیعی می تواند هجوم تمام عیار به سوی منابع قطبی را در پی داشته باشد.
روشهای آینده نگاری و کاربرد آن در تعیین اولویت های فناوری کشور
روشهای آینده نگاری و کاربرد آن در تعیین اولویت های فناوری کشور● مقدمه آینده نگاری و تاریخچه آن
تفکر در مورد آینده و حوادث آن دارای سابقه ای طولانی است. در همه زمانها مردم می خواستند بدانند که چه چیزهایی در سر راه زندگی آنها قرار خواهد گرفت. شاهد این واقعیت وجود معابد یونان باستان و رونق داشتن حرفه طالع بینی است. البته دلائل این علاقه به شناسایی آینده و نیز نحوه تفکر راجع به آینده در گذر زمان شاهد تغییراتی بوده است.
در زمانی اعتقاد غالب مردم بر این بود که ما نمی توانیم آینده را تغییر بدهیم و این سرنوشت ما است که تعیین کننده آینده است، و مردم تنها علاقمند به دانستن سرنوشت خود بودند. به مرور زمان این تفکر جا گرفت که اعمال امروز ما تعیین کننده فرداست.
به همین دلیل علاقه به شناسایی حوادث آینده همه گیر شد. همه می خواستند بدانند که چه روشهایی برای شناسایی آینده وجود دارند؟ آیا آیندهٔ پیش رو مطلوب ما نیز هست؟ مسیرهای مختلفی که ما می توانیم در آینده طی کنیم کدامها هستند؟ بهترین مسیرها و ممکن ترین مسیرها کدامها هستند؟ اینها همه سؤالاتی هستند که پاسخ به آنها در راهی که برای آینده خود انتخاب می کنیم تأثیر گذارند.
اولین تلاشهای کلاسیک مطالعه راجع به آینده از سال ۱۹۴۸ در شرکت رندآغاز شد. پیشگامان این مطالعات کاپلان ، هلمر ، رشر ، دالکی و گوردن بودند. عمده این مطالعات بر مبنای پیش بینی بود که سعی در شناسایی وقایع احتمالی در جنگ داشت و بعدها در مسائل غیرنظامی و اقتصادی نیز به کار گرفته شدند. در این مطالعات روشهای ابتدایی و ساده پیش بینی برای لمس و جستجوی آینده توسعه یافتند.
تلاشهای اولبه در این زمینه با ابن فرض بود که برای هر انتخاب امروز، یک آینده ممکن می توان تصور کرد. هر چند آینده را حتی برای یک لحظه نیز نمی توان لمس کرد و آینده برای ما ناشناخته است، اما همیشه چیزهایی وجود دارند که می توان آنها را پیش بینی کرد. روند موفقیتهای اولیه مطالعات رند داشت در اوایل دهه هفتاد متوقف شد. دلیل آن نیز وجود یکسری تصورات غلط در مورد این مطالعات بود. همگان تصور داشتند موارد پیش بینی شده حتماً روی خواهند داد، اما در عمل چنین نشد.
همچنین از نظر تئوری نیز، ریاضی دانان و سایر متخصصین به این نتیجه رسیدند که رفتار جامعه بشری همچون یک نظام پویا و پیچیده عمل می کند و نمی توان آن را در یک چهارچوب از قبل طراحی شده ریخت. گرچه بعضی از رویدادهای آینده را می توان از پیش تعیین کرد، (مثل اینکه کودکان امروز، بزرگسالان فردا هستند) ولی اکثر رویدادهای آینده غیرقطعی می باشند. اما با این وجود باز هم تلاشهایی نظام مند برای رسیدن به دورنمایی از آینده ممکن انجام گرفت.
به مرور این تفکر حاکم شد که پیش بینی کردن آینده به طور کامل غیرممکن است ولی هر اطلاعاتی راجع به آینده برای تصمیم گیری می تواند مفید باشد . از این رو از دهه ۸۰ به بعد مفهوم آینده نگاری در سیاست گذاری جای گرفت.
برای نخستین بار ژاپنی ها در دهه ۸۰ از آینده نگاری به عنوان ابزار سیاست گذاری استفاده کردند. برنامه های آینده نگاری چندین دهه است که در سازمان های دولتی و خصوص در مقیاسهای بخشی ، منطقه ای و ملی در حوزه های مختلف علم، فناوری، فرهنگ، محبط زیست و غیره اجرا می شود ولی در سالهای اخیر زمینه و چشم انداز این برنامه ها بر حوزه علم و فناوری تمرکز داشته است.
اکنون آینده نگاری علم و فناوری به عنوان یک ابزار تصمیم گیری دولتی در محیط سیاست علم و فناوری ظاهر شده است که در بسیاری از حالات منجر به پاسخ سؤالات راهبردی در رابطه با علم و جامعه در یک چشم انداز بلند مدت گردیده است. فعالیتهایی با عنوان آینده نگاری علم و فناوری با سرعت بی سابقه ای در اکثر کشورهای در حال توسعه در حال پیگیری و اجرا است.
تعریف آینده نگاری و ویژگی های آنتا كنون تعاریف مختلفی برای آینده نگاری بیان شده است ولی شاید بتوان گفت كه تعریف زیر جزء بهترین تعاریف مشرح شده برای آن است :
“آینده نگاری تلاشی نظام مند برای نگاه به آینده بلندمدت در حوزه های دانش، فناوری، اقتصاد، محیط زیست و جامعه می باشد كه با هدف شناسایی فناوریهای نوظهور و تعیین آن دسته از بخش هایی كه سرمایه گذاری در آنها احتمال سوددهی اقتصادی و اجتماعی بیشتری دارد، انجام می شود. در واقع آینده نگاری یعنی آمادگی برای آینده یعنی به كاربردن منابع موجود به بهترین وجه ممكن در راستای ارزشها.”
▪ تمركز روی موضوعات بلند مدت
▪ ارتباطات میان دست اندركاران عرصه آینده نگاری
▪ تنظیم و هماهنگ سازی استراتژیهای دست اندركاران در طی برهمكنش ها
▪ توافق نظر روی موضوعات و دیدگاههای مختلف از آینده
▪ تعهد راجع به نتایج
البته این مفهوم جدید در ادبیات قدیم نیز وجود داشت ولی هیچ گاه به این ا ندازه به كار نمی رفت. مثلاً در مقاله كاپلان ]۵[ در سال ۱۹۵۰ بیان شده است كه : سیاستگذاری به ا نتظاری كه ما از آینده خود داریم وابسته است و همچنین وابسته به عكس العمل های ما نسبت به گزینه های مختلف پیش روی ما است. سیاست گذاران همواره نیازمند علم غیب نسبت به حوادث آینده كه قابل پیش بینی نیستند، می باشند.
برتری آینده نگاری بر پیش بینی باعث گرایش فراوان دولتها و سازمانها به این مطالعات شد. در حالی كه هم پیش بینی و هم آینده نگاری شامل تلاشهایی برای ارزیابی شرایط آینده بر مبنای اوضاع كنونی هستند، ولی پیش بینی به طور ضمنی شامل قابلیت پیش گویی نیز می باشد. پیش بینی در واقع نگاه به آینده كوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت با شیوه هایی علمی است كه می تواند بر حسب زمینه ای مختلف جستجو یا سؤالات مطرح شده در مورد آینده متفاوت باشد.
پیش بینی می تواند یك آینده یا چندین آینده محتمل را در نظر بگیرد. در واقع انتخاب های بسیاری برای آینده ممكن است ، كه از روشهای پیش بینی برای تشخیص آنها استفاده می شود. اما میزان موفقیت در این زمینه مشخص نیست .
كار پیش بینی با شناسایی آینده های ممكن و شناسایی مسیرهای اولیه در مورد آینده پایان می یابد. هر چه روشهای پیش بینی توسعه بیشتری می یابند انتظار ما از آنها برای صحیح تر پیش بینی كردن رویدادهای آینده بیشتر می شود در ضمن صحت و دقت با افزایش افق زمانی پیش بینی رابطه معكوس دارند.
در مقابل در آینده نگاری ، صحت از اركان قرار نمی گیرد. از طرف دیگر آینده نگاری نه تنها شامل درك آینده های ممكن است بلكه درواقع آمادگی برای اتخاذ تصمیماتی در مورد آینده نیز می باشد. آینده نگاری با شناسایی گزینه های مختلف آینده شروع می شود و با بررسی این گزینه ها، احتمال وقوع آنها و مطلوبیت آنها را مشخص می كند.
بعد از این مرحله نوبت به انتخاب گزینه هایی براساس معیارهای امكان و مطلوبیت می رسد. ( در واقع خروجی این مرحله یك لیست از اولویت های برتر از تصاویر آینده می باشد.) پس از این انتخاب و مقایسه با وضعیت حال تصمیمات لازم برای رسیدن به گزینه انتخاب شده انجام می گیرد. این مرحله كار به برنامه ریزی استراتژیك مربوط می شود كه جزء وظایف آینده نگاری نمی باشد. آینده نگاری تنها در شناسایی مقصد و یا هدف تلاش می كند.
● جایگاه آینده نگاری در برنامه ریزی
اگر بخواهیم جایگاه واقعی آینده نگاری را در برنامه ریزی سازمان نگاه كنیم، باید گفت كه چایگاه آینده نگاری در تفكر استراتژیك است. در برنامه ریزی استراتژیك هدف مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و گامهای رسیدن به آن هدف ترسیم می شود، نتایج مورد انتظار هر گام بـــرآورد شـــده و پیشرفت كاری اندازه گیری می گردد.
ولی تفكر استراتژیك محصولی انتزاعی است كه با استفاده از علم حضوری، خلاقیت و آینده نگاری برای تدوین یك آینده یكپارچه یا چشم اندازی كه یك سازمان باید به آنجا برسد، انجام می گیرد.
وجود تفكر استراتژیك در واقع فضای حیاتی لازم برای برنامه ریزی استراتژیك را فراهم می كند. آینده نگاری به عنوان بخشی از تفكر استراتژیك برای فراهم كردن امكان گسترش استنباطهایی برای گزینه های استراتژیك قابل وصول ، به كار می رود.
البته باید به تفاوت بین آینده نگاری و تعیین چشم انداز استراتژیك یك سازمان نیز واقف بود.
با اینكه آینده نگاری و تنظیم بینش استرتژیك هر دو شامل تلاش برای تعیین آینده مطلوب می باشند، ولی تفاوت مهمی بین آن دو موجود است. تدوین چشم انداز استراتژیك بر علایق داخلی و ترجیحات سازمان تأكید دارد، در حالی كه آینده نگاری تأكیدش بر علاقه های بیرونی و عواملی است كه شاید منجر به آینده مطلوب ما شود و شاید به آن منجر نشود.
آینده نگاری نگاهی وسیع تر دارد و یافته های آینده نگاری معمولاً در ایجاد و تدوین چشم انداز استراتژیك به كار می روند. آینده نگاری فراتر از تدوین چشم انداز آینده است و چون تصمیمات و گرایشان جدید ما براساس اطلاعات آینده نگاری است بنابراین این نتایج آینده نگاری است كه ، چسم انداز و تصور امروز ما از آینده را عوض می كند.
● هدف آینده نگاری
در برنامه های مختلف آینده نگاری اهداف گوناگونی برای آینده نگاری در نظر گرفته شده است. این طیف از »فراهم نمودن قابلیت هشدار زود هنگام« تا » ایجاد وفاق عمومی« متغیر بوده است. برخی از برنامه های آینده نگاری بر پشتیبانی برنامه ریزی تأكید داشته اند. و برخی دیگر بر آموزش تأكید بیشتری داشته اند.
عده ای از برنامه ها بر تلاش جهت انگیزش مردم تأكید می كردند در حالی كه باقی بر تلاش برای فهم بهتر روندهای جامعه تأكید می كردند. این اهداف در ظاهر بی ارتباط به نظر می رسند اما می توان آنها را در قالب سه موضوع اصلی تقسیم بندی كرد:
۱) ساختن اطلاعاتی كه به روند تصمیم گیری كمك كند
ساختن اطلاعات بر جمع آوری و تحلیل داده هایی در زمینه هایی چون روندهای جامعه، شرایط آینده، موارد بحرانی و غیره تمركز دارد. شناسایی فرصت های مختلف و موقعیت های نوظهور كه بیشترین سود را به همراه دارند. علاوه تعیین خطرات احتمالی و چاره اندیشی برای مقابله با آنها از موارد دیگری هستند كه سازمانها ودولتها به وسیله برنامه های آینده نگاری به دنبال آن هستند، تا خود را برای جهان آینده آماده كنند.
۲) زمینه سازی و ایجاد مدلهای ذهنی مبتنی برآینده نگاری
این مرحله تمركز كمتری بر نوع و مقدار اطلاعات پردازش شده دارد و بیشتر بر آن مدلهای ذهنی كه مردم از آنها برای پردازش اطلاعات استفاده می كنند، تأكید دارد. در این قسمت قاعده ای وجود دارد و آن این است كه راههای جدید و وسیع تر فكر كردن باعث می شود كه مردم بهتر برای آینده آماده شوند. تغییر مدلهای ذهنی و توسعه سطح فكر مردم آنها را منعطف تر كرده و بهتر می توانند به تغییرات اجتناب ناپذیر آینده پاسخ دهند.
۳) تشكیل یك چشم انداز گروهی برای آینده و دستیابی به وفاق عمومی
این هدف بیشتر از اینكه بر نوع و مقدار اطلاعات متمركز باشد بر نحوه استفغاده از اطلاعات و تفكر روی آن متمركز شده است. این موضوع نكته بسیار مهم و جدیدی را به تصویر می كشد و اآن این است كه » روند اینده نگاری به همان ا ندازهٔخروجی های آن « اهمیت دارد. به خصوص، فرآیند جمع آوری افراد مختلف با یكدیگر برای فكر كردن و بحث در مورد آینده می توان به همان اندازه موضوعات مورد بحث، به هدفهای برنامه وابسته باشد. اهمیت این مطلب در همسو شدن همه نهادهای تأثیرگذار در جهت رسیدن به یك هدف مشترك می باشد.
● مراحل اجرای یك برنامه آینده نگاری
به صورت كلاسیك، آینده نگاری را به عنوان یك پروژه شامل چهار فاز اصلی ، می توان توصیف كرد:
۱) فاز I : تعیین چارچوب سازمانی و الگوی مفهومی
هدف این فاز سازماندهی و استقرار پایه های برنامه است. متخصصان مورد نظر مشخص و به همكاری دعوت می شوند. حدود و مرزهای برنامه و روشهای مورد استفاده مشخص شده و یك درك اولیه از سیستم مورد مطالعه، شكل داده می شود. این مرحله كه شامل تعیین هدف آینده نگاری، روش شناسی آینده نگاری و انتخاب عاملین برنامه آینده نگاری می باشد، را می توان به صورت یك فرآیند شناسایی كه با یك فرآیند انتخاب دنبال می شود توصیف كرد. تكنیكهایی كه در هر گام استفاده می شود، تا حد زیادی به اندازه برنامه و منابع موجود وابسته است.
▪ گام شناسایی :
ـ مشخص كردن متخصصین ، دست اندركاران و افراد مؤثر در فرآیند
ـ شناسایی مؤلفه هی مربوط و زیر سیستمهای مورد نظر و …
ـ تفسیر و فهم مأموریت برنامه
▪ گام انتخاب :
ـ طبقه بندی افراد مرتبط با برنامه
ـ انتخاب متخصصان
ـ ایجاد چهارجوب مفهومی كلی كه یك مدل مرجع برای فهم سیستم و پایه ای برای تصمیم گیری است.
الف) تعیین هدف
هر چند كه فرآیند آینده نگری می تواند روشهای جدیدی در مورد فكر كردن در مورد آینده را فراهم كند كه این به نوبه خود باعث افزایش انعطاف پذیری سازمانها می شود ولی باید در مورد پتانسیل های آینده نگاری برای پیش بینی آینده، واقع گرایانه فكر كرد . به ویژه باید برای مواجهه با این واقعیت مهیا شد كه آینده نگاری (علی رغم روشهای واقعی تحلیل) یك ابزار همیشه درست برای پیش گویی آینده به دست نمی دهد. به همین دلیل بیشتر متخصصین آینده نگاری برای برقراری ارتباط بهتر با آینده از یك رویكرد دو بخشی برای برخورد با آن بهره می گیرند.
از یكسو تلاش می كنند به درك بهتری از این مطلب برسند كه چه بخشهایی از آینده قابل پیش بینی و چه بخشهایی از آن غیر قابل پیش بینی است .(مثلاً متخصصین تعیین كرده اند كه با وجود اینكه پیش بینی های بلند مدت از شرایط عمومی جامعه قابل انجام نیست اما می توان پیش بینی های كوتاه مدتی در مورد توسعه فناوری در بخشهای خاصی به دست آورد.) از سوی دیگر متخصصان بر گسترش مدلهای فكری تأكید می كنند به این معنا كه افراد را قادر سازیم كه شرایط مربوط به آینده را بهتر تفسیر كنند، و یا با ایجاد یك چشم انداز مشترك سرعت رسیدن به اهداف آن را بیشتر كنند.
باید از ابتدا برای تعیین مقاصد برنامه آینده نگاری خود و پی ریزی آرمانهای روشن ، كه نشان دهنده موقعیت سازمان و موفقیت سازمان است، تلاش گسترده ای صورت گیرد. همچنین باید از دو مشخصه متفاوت آینده نگاری كه ممكن است همزمان اتفاق بیفتد ، آگاه بود:
▪ خروجی برنامه آینده نگاری : ایجاد اطلاعاتی در مورد روندهای محتمل آینده
▪ فرآیند اجرای برنامه آینده نگاری : تغییر طرز فكر و ایجاد نگاهی مشترك به آینده تصمیم گیری در مورد اینكه بر كدام مشخصه تمركز كنیم به هدف برنامه آینده نگاری وابسته خواهد بود. این هدف می تواند موارد زیر باشد:
▪ فراهم كردن اطلاعات برای مدیران و اثر گذاری بر تصمیمات آنان
▪ تأثیر گذاری بر توانایی مدیران و ایجاد پاسخهای منعطف و اثرگذاری بر سیاستها از این طریق
▪ ایجاد اطلاعات و بسته اطلاعاتی لازم برای استفاده كنندگان مختلف در داخل و خارج سازمان
ب) روش شناسی آینده نگاری هنگامی كه مقاصد و اهداف بنیان نهاده شدند، روشهای صحیح آینده نگاری انتخاب می شوند. تعدادی از سؤالات مؤثر بر انتخاب روش آینده نگاری به قرار زیر است:
۱) نوع اطلاعاتی كه برای دست یابی به هدف معین لازم هستند(مثلاً تحلیل روند برای تعیین اطلاعات در یك زمینه خاص بسیار مناسب است).
۲) توانایی برای اثرگذاری بر برنامه های آینده نگاری بعدی (مثلاً می توان با استفاده از روش دلفی یك شبكه ارتباطی بین افراد تشكیل داد.)
۳) آیا می توان آینده را به گونه ای غیرقطعی تصور كرد كه هیچ تلاشی برای پیش گویی آن ثمر ندهد؟ در چنین حالاتی پیشنهاد می شود كه برای تصمیم گیری چندین تصویر را همزمان در نظر بگیریم . (ایجاد سناریوهای مختلف برای برنامه ریزی استراتژیك)
۴) آیا روشها با فكر و فرهنگ سازمانی متناسبند؟ (مثلاً آیا افراد سازمان برای پاسخ به پرسشنامه های دلفی زمان لازم را صرف می كنند؟ )
۵) متخصصین مربوطه و سهامداران چه كسانی هستند و دانش آنها چه طور به دست می آید؟ (آیا تشكیل گروههای كوچك متخصصین با یك روش طوفان مغزی به راحتی قابل انجام است؟)
ج ) انتخاب عاملین
كاربر اصلی كه معمولاً یك فرد تصمیم گیرنده دولتی است، سرمایه گذار اصلی در برنامه
آینده نگاری می باشد و با كمیته راهبری در تقابل و بر هم كنش است.
▪ كمتیه راهبری :
مسئوول برنامه آینده نگاری است. رهبری، انتخاب روشهای مورد استفاده، سازماندهی و … جزء وظایف این كمیته می باشد. این كمیته به وسیله كاربر اصلی معین می شود و در نهایت نتیجه كار را به او به صورت توصیه هایی ارائه می دهد. بخش مهمی از اعتبار برنامه و نیز كیفیت آن به كمیته راهبری بستگی دارد.
متخصصانی كه در برنامه شركت می كنند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به وسیله كمیته راهبری انتخاب می شوند و می توانند به گونه های مختلفی دخالت كنند:
ـ شركت در یك هیأت
ـ همكاری در یك كارگاه
ـ پاسخ به یك پرسشنامه
این متخصصان می توانند دارای سوابق زیر باشند: متخصص علمی یا فناوری، نماینده صنعت یا یك گروه با علاقه خاص، نماینده یك حزب سیاسی، نماینده اتحادیه یا قدرتهای محلی، شخصیتی كه به هر دلیلی معروف است و … در برخی از حالات، طیف وسیعی از شهروندان از طریق كنفرانسهای با مقیاس بزرگ و نیز با استفاده از سایتهای اینترنتی وارد فرآیند می شوند.
گروهی از اشخاص كه مسؤول حمایت و پشتیبانی از پروژه در مباحث سازمانی و متدلوژیك هستند كه ممكن است در كمیته راهبری مشغول باشند.
شركت كنندگان و مؤسسات تحقیقاتی متنوع كه نقش جمع آوری و آماده سازی ورودیهای توصیفی و تحلیلی مورد نیاز (مانند پایگاههای داده و اطلاعات، تركیب نوشتارها، حالت طرح هنری یك سؤال خاص و …) برای كاركرد بهتر فرآیند را بر عهده دارند.
۲) فاز II : تعیین پارامترهای كلیدی
در این فاز با استفاده از گروههای متنوع متخصصان اطلاعات جمع آوری می شود و متغیرهای كلیدی مشخص می شوند. در این فاز نیز دو گام شناسایی و انتخاب وجود دارد:
▪ گام شناسایی :
ـ لیست كردن متغیرهای بالقوه
ـ مشخص كردن عوامل مؤثر بر سازمان
ـ طراحی سؤالات برای یك جستجو و بررسی دلفی
ـ اجرای جستجو و بررسی
ـ پیاده سازی و تحلیل ساختاری
۱) گام انتخاب:
ـ انتخاب متغیرها از طریق تقسیم بندی و اولویت بندی آنها
ـ تحلیل نتایج دلفی
ـ انتخاب فناوریهای كلیدی و تهیه سلسله مراتبی از متغیرها به همراه یك تحلیل ساختاری
۳) فاز III : تهیه سناریوها
در این فاز بر هم كنش بین متغیرهای كلیدی تحلیل می شود و از این طریق تعدادی سناریو توسعه می یابد . در این مرحله گامهای شناسایی و انتخاب به قرار زیر است:
▪ گام شناسایی:
ـ شناسایی بازه تغییرات ممكن برای هر یك از متغیرها.
ـ برقراری فرضیه ها روی متغیرها، روی محیط و عوامل مؤثر بر هریك از آنها.
▪ گام انتخاب:
ـ انتخاب حالات ممكن ا ز بین تعداد كمی از پارامترها
ـ انتخاب سناریوها كه ممكن است شامل یك دلفی كوچك یا تحلیل تأثیر متقابل باشد.
۴) فاز IV : اشاعه نتایج و پیشنهاد یك استراتژی
در واقع ارتباط بین استراتژی و عمل است شامل دو فعالیت اشاعه نتایج و پیشنهاد یك استراتژی می باشد. هر دو جنبه اهمیت نسبی یكسانی دارند كه بر حسب نوع و ا هداف برنامه آینده نگاری تغییر
می كند.
▪ گام شناسایی :
شناسایی استراتژیهای ممكن كه با استفاده از تحلیل قوت- ضعف به دست آمده است و تركیب آنها با سناریوها.
▪ گام انتخاب :
ـ انتخاب استراتژی بعد از ارزیابی گزینه های مختلف با بررسی خروجی آنها در سناریوهای مختلف.
● روش های آینده نگاری
فایده روش های آینده نگاری را می توان كشف، خلق و امتحان دیدگاهها و آرمانهای مطلوب و ممكن آینده دانست. داشتن یك آرمان برای اینده در اتخاذ سیاست ها، استراتژیها و برنامه ها می تواند مفید باشد و در نهایت می تواند احتمال وقوع آینده مطلوب را بیشتر كند.
اگر این آرمان ها به وسیله روش های آینده نگاری امتحان نشوند، می تواند باعث بروز ضررهایی شود كه ناشی از هدایت افراد به سوی اهداف و برنامه های غیرممكن است. بوسیله روش های پیش بینی می توان عواملی را كه باعث ایجاد خلل در برنامه ها و عدم دستیابی به اهداف می شود را تعیین نمود.
همچنین بوسیله روش های آینده نگاری می توان در یك سازمان یا كشور دیدگاهی مشترك ایجاد نمود و بدینوسیله به یك وفاق عمومی دست یافت. اهمیت چنین همكاری یا وفاقی در سطح همه ارگانهای كشور یا سازمان و هم سوشدن همه نهادهای تأثیرگذار در جهت رسیدن به یك هدف مشترك، بر همگان روشن است. واضح است كه اتخاذ یك روش هر چند غلط به لحاظ اینكه دارای یك ساختار و نظام مدون است، ضمانت لازم برای حصول نتیجه را به ما می دهد.
طبیعی است كه اگر مجموعه ای از كارشناسان با استفاده از یك روش علمی به نتیجه ای مثلاً پیش بینی روند آینده جمعیت ایران دست یابند، صرف استفاده از آن، سایر كارشناسان را متنقاعد می سازد كه نتیجه با استفاده از اصول قابل قبول به دست آمده است . و لذا آنان را نیز در این مسیر همراه و موافق می سازد.
مهمترین دلیل استفاده از روش های آینده نگاری این است كه مشخص كنیم برای یك تصمیم صحیح چه چیزهایی لازم است معلوم باشد اما در حال حاضر این اطلاعات در دست نیست. به كمك این اطلاعات می توان فرضها را مشخص كرد تا امتحان شده ودر صورت لزوم تغییر یابند.ذكر این نكته نیز ضروری است كه روش های آینده نگاری را می توان بر طبق هدفی كه از آنها استفاده می شود، به دو دسته زیر تقسیم كرد:
۱) روش های ارزشی
كه مبنای آن ارزشها یا هنجارها است . بنابراین در این نوع پیش بینی این سؤال مطرح می شود كه چه آینده ای را می خواهیم؟ یا اینكه چه چیزی برای ما مطلوب است؟ روش های ارزشی بیشتر مأموریت گرا هستند و با ارزیابی مقاصد، نیازها و تمایلات آینده شروع می شوند و به زمان حال باز می گردند.
۲) روش های اكتشافی
در اینجا صرف نظر از اینكه چه چیز مورد علاقه ما است، مشخص می كنیم كه چه چیزی ممكن است اتفاق بیفتد. پیش بینی اكتشافی از پایه مطمئن معرفتی امروز آغاز می شود و به سمت یك آینده مشخص جهت می یابد.
تفاوت عمده این دو دسته در این است كه روش های اكتشافی آینده را بر مبنای گذشته و حال می سازند ولی روش های ارزشی، آینده مطلوب و ممكن را مشخص می كنند تا بتوان بر مبنای آن برای زمان حال برنامه ریزی كرد.
یكی دیگر از شیوه های تقسیم بندی ، تقسیم بر مبنای تكنیك به كار گرفته شده در آنها، به روش های زیر می باشد:
الف) كمی یا عددی
ب ) شبه عددی یا قضاوتی
ج) كیفی الف
اولین تلاشهای غیرمعمول برای اطلاع از آینده با به كارگیری ریاضیات و آمار شروع شد. در این روش ها تكنیك های عددی قوی ای توسعه یافتند، به عنوان مثال می توان از سریهای زمانی ، مدلهای تصمیم گیری ، شبیه سازی و سیستم های دینامیكی نام برد. در همه این روش ها كه روش های عددی نامیده می شوند رفتار یك متغیر یا یك دستگاه چند متغیره در یك محدوده زمانی می شود. در استفاده از آنها فرض بر این است كه آینده در امتداد گذشته قرار گرفته است و در صورتیكه قوانین مستتر در اطلاعات مربوط به آن روند (از گذشته به حال و آینده ) را بفهمیم می توان آینده را پیش بینی كرد.
این روش نسبتاً ارزان است ولی با فرض اینكه آینده ادامه گذشته است، عدم دقت در پیش بینی وارد می شود. چرا كه در جهانی زندگی می كنیم كه با سرعت زیادی در حال تغییر است و بسیاری از این تغییرات به اندازه ای قوی و جدی هستند كه می توان آنها را از نظر كمی و عددی به عنوان یك نقطه عطف جامعه در نظر گرفت. محدودیت دیگری كه این روش ها دارند این است كه به اطلاعات آماری یك شاخص در گذشته احتیاج است و خیلی وقتها دست یابی به چنین اطلاعاتی به راحتی ممكن نیست.
روش های شبه عددی یا قضاوتی ، حد وسط بین روش های كیفی و روش های كمی هستند. در بیشتر مواقع روش ها نیاز دارند كه قضاوتهای ذهنی را از طریق یك سری قوانین یا تعاریف، كمی كنند همچنین برخی روش ها از برآوردهای احتمالی ذهنی استفاده می كنند. باید یادآور شد كه بین دانشمندان مختلف بر سر تعیین روش ها كه كدام كمی اند و كدام كیفی اختلافاتی وجود دارد. این اختلافات بر سر تعیین اینكه كدام شبه عددی اند بیشتر دیده می شود.
بطور مثال برخی افراد روش های شبه عددی یا قضاوتی را به دو دسته كلی »تحلیل تأثیر متقابل « و » درخت وابستگی « تقسیم كرده اند و برخی دیگر روش هایی مثل » نظریه بازیها« و » سناریو « و » تحلیل روند« را نیز به این دسته اضافه كرده اند.
با توجه به مسایل فوق تلاشهایی برای خلق روش هایی كه بدون فرض اینكه آینده در امتدا گذشته است، بتوان با استفاده از آنها و با تقریب قابل قبولی آینده را پیش بینی نمود، بوجود آمد.
در دهه ۶۰ شركت رند روشی را توسعه داد كه می توانست دورنمایی از سناریو آینده را بیان كند. این روش كه به نام دلفی نامگذاری شد آغازی بود بر خلق روش های غیر عددی یا كیفی. پایه این روش و نیز سایر روش های كیفی براین استوار است كه به نظر یك فرد خبره یا كارشناس بیش از هر چیز دیگری می توان اعتماد كرد.
كارشناسان بر مبنای شواهد یا انتظارات خود از آینده( كه از اطلاعات شخصی یا آشنایی قبلی آنها با موضوع مورد نظر به دست آمده است) نظر خود را بیان می كنند. از روش های این دسته می توان از »دلفی« ،» تحلیل دنباله ای فناوریها« ، » طوفان مغزی« و » تحلیل ریخت شناسی« نام برد. كاربرد این روش ها بیشتر در موارد زیر است:
▪ اطلاعات و داده های زمان گذشته راجع به موضوع مورد بحث وجود نداشته باشد كه بتوان از روش های عددی استفاده كرد.
▪ ممكن است بعضی از عوامل خارجی موجود باشند كه در حالی كه در حال تغییرند، بر موضوع مورد پیش بینی اثر می گذارند. تغییر این عوامل باعث می شود كه نتایج بدست آمده از روش های عددی كه بر اطلاعات قبلی استوار بوده را بی معنی كند.
▪ اطلاعات و داده ها از منابع چاپ شده یا الكترونیكی در دسترس نیست و فقط می توان آنها را از متخصصان و كارشناسان با تجریه دریافت كرد.
▪ اطلاعات و داده ها ممكن است در اختیار باشند ولی پردازش آنها برای شناسایی فناوری با در نظر گرفتن تمام عوامل و جوانب بسیار مشكل و هزینه بر باشد.
▪ ممكن است برخی عوامل فرهنگی ، اخلاقی و شاید سیاسی بسیار مهم وجود داشته باشند تا عوامل فنی و اقتصادی را بی اهمیت كنند.
● انواع مختلف برنامه های آینده نگاری
دو محور برای توصیف مشخصات تمرینهای آینده نگاری، ارایه می شود كه بر اساس آنها تمرینهای آینده نگاری به چهار گروه تقسیم می شوند:
دو محور برای توصیف مشخصات تمرینهای آینده نگاری ، ارایه می شود كه براساس آنها تمرینهای آینده نگاری به چهار گروه تقسیم می شوند:
۱) محور اول وسعت فعالیت :
تعداد و تنوع افراد یا متخصصین درگیر
۲) محور دوم- شدت فعالیت :
كیفیت و كمال حلقه های یادگیری موجود در هر یك از مراحل فرآیند آینده نگاری.
الف ) تمرینهای آینده نگاری سیاسی اجتماعی :
این تمرینها از نظر وسعت، بسیار بزرگ هستند. یعنی دست اندركاران زیادی در آن مشغولند كه این امر باعث دشوارهایی در طراحی سازمانی می شود . از نظر شدت، كاملاً پایین هستند. در واقع چرخه های یادگیری در بهترین وضعیت ، تنها به كسر كوچكی از شركت كنندگان مربوط می شود. این آینده نگاریها ریشه در سنت مشاركت عمومی دارند و به ارزیابی وسیع از فناوریهایی كه مشتری نهایی آن جامعه است می پردازند. تمركز اصلی در این آینده نگاریها روی شركت كنندگان است تا شبكه های ارتباطی جدیدی برای گردش اطلاعات تأسیس شود. اولین نمونه های این آینده نگاریها، تجریه های اول و دوم انگلستان است كه در آن تعداد و تنوع اشخاص درگیر، بی سابقه بود.
برنامه های آینده نگاری سیاسی اجتماعی یك فرایند تصمیم گیری جدید هستند ولی حوزه مورد بحث ، پیچیدگی و هزینه آنها، توسعه آنها را محدود خواهد كرد. علاوه بر انگلستان ، سوئد نیز در این دسته از پیش تازان است.
ب) تمرینهای آینده نگاری یادگیری جمعی و تولید دانش:
مشابه برنامه های آینده نگاری سیاسی اجتماعی، این گروه هم از آنجایی كه شامل بخش بزرگی از سهامداران است ، نوآوری مهمی در ایجاد سیاست فراهم می كند.
تفاوت این برنامه ها با آینده نگاری سیاسی اجتماعی در این است كه این تجارب متمركزتر و بخشی تر هستند و بنابراین بدون داشتن مشكلات برنامه های قبلی، منافعی برای آن گروه دارند. این نوع برنامه ها در هر دو محور وسعت و شدت در حالت میانه یا بالاتر از آن قرار دارند. در برخی از كشورها مانند هلند و فنلاند این نوع برنامه ها در حال تبدیل به یك رویه استاندارد در طراحی سیاست گذاری است.
ج ) برنامه های آینده نگاری مربوط به فناوری های كلیدی:
این دسته از برنامه ها جنبه های علم و فناوری را كاملاً مستقل از جنبه های سیاسی اجتماعی مشاهده می كنند و دید كلاسیك تری از آینده نگاری ارائه می دهند.
همچنین این تمرینها تحلیلی تر و متمركز تر هستند و می توانند اطلاعات ارزشمندی برای برنامه ریزی فناوری، ارائه دهند. این آینده نگاریها از نظر وسعت و شدت پایین هستند كشورهایی چون فرانسه، پرتغال ، اسپانیا از این ابزار بهره می برند.
د) برنامه های آینده نگاری ساخت سناریوی استراتژیك :
این برنامه ها از نظر شدت بالا هستند و به چالش داده و مدل كردن آنها منجر می شوند. از جهت دیگر ، از نظر وسعت پایین هستند یعنی جمعیت كمی به صورت مستقیم در آن درگیر هستند. شامل برهمكنشهایی میان چند متخصص ودر بهترین حالت، شامل نمایندگان گروههای اجتماعی منتخب هستند.
در این برنامه با استفاده از چرخه های یادیگری همواره مرحله به مرحله به دانسته های ما اضافه می شود. و بدین ترتیب سناریوها به همراه احتمال هر كدام تولید می شود. این گروه برنامه ها بر برنامه ریزی بلند مدت تعمق می كنند. و تمركز اصلی آنها در كیفیت سناریوها و نتایج است كه سكویی برای سیاست دولتی و دست اندركاران دولتی است. یك مثال برای این دسته مطالعات آینده فرانسه است.
● اهداف و دستاوردهای آینده نگاری علم و فناوری ·
▪ چشم انداز مشترك :
یكی از مهمترین دستاوردهای آینده نگاری دستیابی به یك دیدگاه مشترك در سطح یك سازمان یا كشور می باشد. اهمیت چنین همكاری یا وفاقی در سطح همه ارگانهای یك كشور یا یك سازمان و هم سو شدن همه نهادهای تأثیرگذار در جهت رسیدن به یك هدف مشترك بر همگان روشن است.
▪ همگامی بخش خصوصی با دولت:
وقتی یك دولت مصمم، تصویر مشخصی از آینده خود داشته باشد و برای حركت به سمت آن یك برنامه نظام یافته را طراحی كرده باشد، بخش خصوصی نیز منافع خود را در همراهی با دولت می بیند.
▪ ایجاد تعادل بین فناوریهای جدید و معضلات آنها:
ظهور فناوریهای جدید معضلات اجتماعی همچون بیكاری و مسایل ضدارزشی به همراه خود داشته است. برای شناسایی این معضلات و همچنین از دست ندادن فرصت های بدست آمده براثر استفاده از این فناوریها باید بین آنها تعادلی ایجاد نمود. به وسیله آینده نگاری می توان این تعادل را در سرمایه گذاریها ایجاد نمود.
▪ تعیین اولویتهای كشور كه براساس نیازها و ضرورت های داخلی و همچنین استعداد و توانایی كشور ( در واقع همان دو ركن امكان و مطلوبیت ) شكل گرفته است.
▪ آماده سازی كشور برای جهان آینده
▪ ایجاد شبكه های پایا برای ارتباط صنعت ، دانشگاه و دولت
▪ مشخص شدن نیازهای نوظهور برای همكاریهای بین المللی
▪ ارتباط دادن موضوعات مطرح در جامعه ، ارزشها و تقاضاهای سیاسی- اجتماعی به علم و فناوری و نوآوری از طریق ایجاد چشم انداز مشترك و تلفیق دانش و دیدگاه های موجود.
▪ فرآیند یادگیری و تغییر فرهنگ كه به تغییرات رفتاری و آگاهی بیشتر از استراتژیهای بلندمدت تر منجر می شود و نتیجه آن می تواند همسویی استراتژیها و ایجاد وفاق عمومی باشد.
▪ یك ابزار برای ایجاد تعامل بین علم و جامعه. آینده نگاری وظیفه مشخص كردن كاربران و نیازهای آنها را بر عهده دارد. و علم در رفع آن نیازها كوشش می كند.
▪ مكانیزمی برای تقویت سیستم نوآوری از طریق تقویت ارتباطات بین اجزا.
▪ ایجاد چشم انداز آینده
نویسنده : مرتضی فتوحی فیروزآباد، سید مهدی قاسمی
آقایان ایروین و مارتین
http://www.reporter.ir/archives/86/11/005415.php
منبع:پایگاه جامع مدیریت