تحلیل انیمیشن فروزن 2 -تحلیلگر و روانشناس : پرستو فصیح

تحلیل انیمیشن فروزن 2

تحلیلگر و روانشناس :

پرستو فصیح

روان درمانگر کودک و نوجوان

درمانگر رویکرد مبتنی بر شفقت عضو انجمن روانشناسی تربیتی ایران

دوستان عزیزم سلام ، من پرستو فصیح هستم و با تحلیل انیمیشن فروزن 2 در خدمتتان هستم. لازم می‌دانم ابتدا توضیح بدهم که چرا این انیمیشن را انتخاب کردم ، این انیمیشن و سفری که السا و آنا برای پیدا کردن قدرت درونیشان انجام می‌دهند بسیار شبیه این روز هایی است که ما مشغول گذراندن آن هستیم. این روز ها مجبور هستیم در خانه های‌مان بمانیم و خیلی از کار هایی که همیشه در برنامه های‌مان بوده را  انجام ندهیم مثل پارک رفتن ،سینما و رستوران رفتن ، گشتن در مراکز خرید ، کلاس رفتن و خیلی از دوست ها و آشناهای‌مان را مدت هاست که ندیدیم ، در واقع این روز ها باعث شده ، زندگی‌ای که همیشه به آن عادت کرده و برنامه ریزی کرده بودیم را دیگر نداشته باشیم و مجبور شدیم از عادت های‌مان دست بکشیم ، بنابراین نکته مهم زندگی الان‌ ما اینست که حالا که عادت ها و برنامه ریزی های سابق را نمی‌توانیم داشته باشیم به جای آنها چه چیز هایی را می‌توانیم بدست آوریم ، شاید بعضی از ما هنوز نتوانسته باشیم به این روز ها عادت کنیم و برای خودمان برنامه بریزیم و هنوز حسرت چیزهایی که داشتیم و دیگه نداریم را بخوریم؛ خب البته که دل همه‌ ما برای دوست ها و ارتباط نزدیک با آنها تنگ شده اما نباید اجازه بدهیم ترس از این روز ها  که تجربه نا شناخته ای برای همه هست باعث بشود فرصت شناختن خود و کشف کردن توانایی های‌مان را از دست بدهیم. این روز ها بهترین فرصت برای رشد و پیشرفت است تا قدرتمند تر از قبل بشویم و این دقیقا کاری است که السا انجام داد.السا در کودکی از زبان پدر قصه ای را می‌شنود مبنی بر یک جنگل قدیمی سحرآمیز که قدرتمند ترین ارواح از آن مراقبت می کردند که شامل هوا ،آتش ، آب و خاک یعنی عناصر طبیعت بودند. تا زمانی که صلح و دوستی بین افراد قبایل حاکم بود از نعمت های جنگل که جادو بودند استفاده می کردند اما به محض جنگ ارواح خشمگین شده و از جادوی‌شان علیه آدم ها استفاده می کنند. این چهار عنصر، عناصر بسیار مهمی هستند که با زندگی همه ی موجودات زنده به طور مستقیم در ارتباط هستند مخصوصاً آدم ها. زندگی ما به شدت به این چهار عنصر وابسته است و وقتی ارواح خشمگین می شوند تصمیم می گیرند که این چهار عنصر یا این چهار روح  با آدم ها همکاری نداشته باشند اینجا متوجه می‌شویم که زمانی که عشق و صلح بین آدم ها از بین می‌رود، یعنی زمانی که قانون جنگل نا دیده گرفته می شود ، ارواح خشمگین می‌شوند. هر کدام از این چهار عنصر نماینده ی یک بخشی هستند که یاد گرفتند در کنار هم زندگی بکنند ، صلح بین آنها بر قرار است و البته که این چهار عنصر گاهی می توانند بر ضد همدیگر رفتار بکنند یعنی آب می تواند بر ضد آتش رفتار بکند یا هوا باعث بشود که آتش از حالت تعادلش خارج شده یا خاک می تواند با هوا به جنگ بلند بشود اما اونا یاد گرفتند که با صلح و دوستی کنار هم زندگی کنند ، اما انسان ها با اشتباهشان که همان جنگ بین آنهاست، باعث می‌شوند به انرژی درون جنگل بی احترامی بشود و  عناصر با پیام دوستی کنار آدم ها نمانند و تصمیم می‌گیرند که  از انسان‌ها انتقام بگیرند و این کار را با ایجاد یک مه شدید درون جنگل انجام می‌دهند که باعث می‌شود دست آدم ها  از جنگل و رمز و رازهای جادوییش کوتاه شده و اینجاست که آدم ها از نزدیک شدن به جنگل می‌ترسند  و باعث می‌شود مه برای همیشه باقی بماند و ارواح دوباره نتوانند با صلح کنار هم قرار بگیرند و حتی میترسند جنگل دوباره بیدار بشود چون اینبار فکر می کنند که جنگل میتواند بیشتر به آنها آسیب برساند. این دقیقا کاری است که ما وقتی خیلی عصبانی ، یا ناراحت ، یا ترسیده باشیم انجام می‌دهیم. شاید برای مدتی دیگران را از زندگی‌مان  کنار بگذاریم تا از خودمان محافظت کنیم و دقیقا جنگل هم همین کار را کرد . در ادامه  انیمیشن، مادر، یک رودخانه ای به نام آتاهالان که آواز می خواند را به عنوان مکانی که جواب سؤالات در باره ی گذشته را می داند، معرفی می کند و در  شعری هم که در انیمیشن پخش می‌شود هم گفته می‌شود که “آب های عمیق و حقیقی پاسخ های نهفته را در خودشان دارند و البته یک نکته ی هشدار آمیز هم در آنها هست و آن این که بیش از حد نباید وارد آن آب ها شد ، زیرا احتمال غرق شدن در آنها هست” ،اینجا باید سری به درون خود بزنیم. بخشی در درون ما هست که ما دسترسی مستقیمی به آن نداریم ، اما  جواب‌های بسیاری در آنجا نهفته، حالا به چه شکل می توانیم به این جواب ها دست پیدا کنیم ، در شعری که السا می خواند می‌گوید کسانی صدای آن را می شنوند که گوش های‌شان را باز کرده باشند ، یعنی قدم در راه شناخت خود گذاشته باشند ، و تلاش می کنند تا خود واقعیشان را پیدا کنند و البته که این سفر شناخت خود هم مثل کارهایی که برای‌مان جدید و نا آشناست  با ترس و نگرانی و دلهره همراه است. در واقع ما معمولا ً دوست نداریم که عادت ها و حس و حالی که برای‌مان آشنا هست را از دست  بدهیم  و می خواهیم به هر قیمتی عادتها را حفظ کنیم، چون نمی‌دانیم اگر آن ها را از دست بدهیم دقیقا چه چیزی را به دست می‌آوریم و خب این ندانستن ترسناک است؛ اما اگر یاد جمله‌ی السا بیفتیم که زمانی که به آن رود خانه رفت و پدربزرگش را مشغول صحبت دید و تازه متوجه واقعیت شد و به این نتیجه رسید که “این ترس هست که نمی شود به آن اعتماد کرد”، در آنصورت نگاهمان به قضیه تغییر عادت ها و تغییر روال عادی و همیشگی زندگی تغییر می‌کند. همینطور جایی که الاف و آنا  در اول انیمیشن شعری میخوانند که “هیچ چیزی دائمی نیست، همه چیز موقتی‌ست” به ما یاد میدهد که نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم چیزهای خوب، همیشگی و ماندگار باشند، بلکه برای یادگیری درس های جدید  و حس و حال های جدید  باید از  عادت های قدیمی بگذریم و پا در دنیایی بگذارییم که شاید حتی در شروع هم برای‌مان خوش آیند نیستند اما در عوض چیزهایی را پیدا می کنیم که آنقدر ارزشمند هستند که به خود می‌گوییم چقدر خوب شد که این سفر را شروع کردیم. دقیقا آنجایی‌که السا یخ میزند و جادوی الاف از بین می‌رود و از دست می‌رود، آنا خیلی غصه می‌خورد و دلش می‌شکند چون یک دوست عزیزی را دست می‌دهد اما عشق او را درون قلبش نگه می‌دارد و یک جمله ی طلایی می‌گوید: ” کار درست بعدی را انجام بده” چون در آن شرایط تنها کاری بود که می‌توانست انجام بدهد  و درواقع مهم این است که تلاش کنیم به ادامه دادن ومطمئن باشیم که آن چیزی که برای‌مان اتفاق می‌افتد بهترین است و در آخر هم نتیجه ی تلاش های‌مان را خواهیم گرفت. نکته مهم اینست که یک زمانی ما در شرایطی قرار می‌گیریم که ناچار به تغییر هستیم ، مثلاً مجبوریم مدرسه‌مان را عوض کنیم و دیگر  با دوستان صمیمی‌مان نتوانیم در یک محیط باشیم، یا مثلاً مثل این روزها مجبوریم که خیلی از کارهایی که دوست داشتیم و قبلاً انجام می‌دادیم را انجام ندهیم و راه دیگری غیر از پذیرش و همراه شدن با این شرایط نداریم. در انیمیشن هم مثل زمانی که برق و آب آرندل قطع شد و زمین هم آن مردم را از روی خودش بیرون می‌کرد، السا مجبور شد که بر خلاف خواست قلبیش مردم و سرزمینش را ترک کند و بدنبال پیدا کردن جواب سؤالش برود.  همه ما در زندگی این شرایط اجباری را تجربه خواهیم کرد؛ دو نکته مهم که جزء مواد اصلی کوله پشتی سفر شناخت خودمان باید باشد اینست:…..

ادامه مطلب  را می توانید در ماهنامه شماره پنج جلا – نیاز اندیشه روز مطالعه نمایید

Hide picture