کرونا و نظریه ی تصمیم گیری – دکتر امید میربهاء
پیشگفتار
در مقدمه ی این مقاله من به تاریخچه ی اپیدمیولوژی یا اپیدمی ها و پاندمی هایی که تاریخی محسوب می شوند برمی گردم و بعد از آن بحث کرونا و پاره عقلانیت ها را دارم و در قسمت بعدی مبحث کرونا و نظریه ی کارکردگرایی یا کارکردگرایی در مدیریت را دارم و نهایتاً در مبحث نظریه ی تصمیم گیری، قصد دارم در مورد شعور و فرهنگ اجتماعی صحبت کنم و در آخر نتیجه گیری مختصری در مورد وضعیت تصمیم گیری درمورد کرونا در ایران و چند کشور دیگر خواهم داشت.
مقدمه
در قرن هشتم میلادی “طاعون” یا به گفته ی برخی مورخین “وبای سیاه” اروپا و بخصوص اروپای جنوبی را درگیر می کند و جای تردید نیست که به لحاظ جمعیتی واقعاً نابودی بزرگی را در این منطقه به وجود می آورد به نجوی که تا امروز نیز شمال اروپا نسبت به جنوب اروپا پیشرفته تر می باشد. در آن زمان شمال اروپا درگیر بیماری نشد و طبیعتاً این رفت و آمد ها و مسافرت های امروزی نبود و بین شمال و جنوب اروپا ارتباط چندانی وجود نداشت و در نتیجه امکان انتقال بیماری از جنوب به شمال اروپا نیز نبود و تاثیرات جمعیتی وحشتناکی که در جنوب بود به شمال انتقال پیدا نکرد.
این بیماری با همان سرعت و تعجبی که بوجود آورد با همان سرعت نیز ناپدید شد و 6 قرن بعد مجدداً در اروپا ظاهر شد و ویرانی های فراوانی را موجب شد. از قرن هشتم میلادی در مورد رفتارهای اجتماعی، چه رفتارهای فردی و چه رفتارهای عمومی و یا یهتر است بگویم رفتار های حاکمیتی و رفتارهای عمومی که حاصل این اپیدمی بوده اطلاعات چندانی در اختیار نداریم و شاید که اصلاً رخت بستن و ناپدید شدن این بیماری ارتباطی هم با این رفتارها نداشته باشد، ما در این مورد چیزی نمی دانیم. اما در قرن 14 میلادی که این بیماری دوباره ظاهر می شود ما اطلاعات بیشتری داریم و می دانیم که رفتارها از چه جنسی بوده اند. این قرن در دوره ای تحت عنوان تفتیش عقاید و زورگویی خشن کلیسای کاتولیک می باشد و با این عنوان شناخته می شود به طوری که می توان گفت این کلیسای کاتولیک در اکثر نقاط اروپا حضور داشته و تفکر خرافی، متعصب و خشنی را به دامنه ی حاکمیت های محلی در جای جای اروپا نیز بست داده بود.
رفتار را در مقابله با این اپیدمی می توان به دو دسته تقسیم کرد:
- رفتارهای عمومی
- رفتارهای حاکمیتی
این مطلب را می توانید در ماهنامه شماره 8 جلا (نیاز اندیشه روز ) مطالعه نمایید