کتاب افسانه عادی بودن The Myth of Normal: Trauma, Illness, and Healing in a Toxic Culture

کتاب افسانه عادی بودن اثری از گبور مته و دنیل مته در مورد سلامتی است؛ سلامتی روانی و جسمانی افراد که این روزها بهشدت در خطر قرار دارد. نویسنده در این کتاب به ما نشان میدهد که سبک زندگی امروزی چطور ما را تحت تسلط خود درآورده و آسیبهای بیشماری به سلامتی جسمانی و روانیمان میزند. نگاهی به روند زندگی خودتان بیندازید؛ در طول هفته چقدر در معرض استرس هستید؟ چقدر غذای ناسالم مصرف میکنید؟ چقدر از عمرتان را پای اینترنت و شبکههای اجتماعی و دادههای نامطمئن شان دور میریزید؟ حالا به زندگی اطرافیان تان نگاه کنید! آیا وضعیت بهتری دارند؟ .کتاب افسانه عادی بودن به ما میگوید صرف اینکه آدمهای زیادی به یک شکل زندگی میکنند باعث نمیشود آن شکل از زندگی عادی باشد! ما زندگی عادی نداریم چون مدام در معرض آسیب و خطریم و هر لحظه به بیماری نزدیکتر میشویم. درواقع میشود گفت افراد بیمار عادیتر از ما هستند، چون به این سبک زندگی ناسالم پاسخ دادهاند. گبور مته در این کتاب شما را وامیدارد سبک زندگیتان را بازبینی کنید و دیدگاه تازهای به سلامتی به دست بیاورید.
کتاب به انگلیسی The Myth of Normal: Trauma, Illness, and Healing in a Toxic Culture است که آن را به افسانه عادی بودن: تروما، بیماری و درمان در یک فرهنگ سمی ترجمه کرده اند.
افسانه عادی بودن در واقع میتواند توهم عادی بودن باشد. همهی ما بر اثر تاثیرات جامعه و القائات زندگی مدرن، تصور میکنیم آدمهایی عادی هستیم. تصور میکنیم استرس و اضطراب و تروما، ساعتها در ترافیک ماندن، خوردن غذاهای ناسالم، تن دادن به باورهای جامعه و مسائلی از این دست مسائلی عادی هستند در حالی که اصلاً اینطور نیست و نه از نظر منطقی و نه از نظر طبیعی، زندگی عادی نمیتواند این شکلی باشد. در واقع ما با افسانه عادی بودن زندگی میکنیم و خودمان را فریب میدهیم که آدمهایی نرمال هستیم.
زندگی بسیاری از انسانهای این عصر به چرخهای بیپایان میماند: حدود 50 ساعت در هفته در مکانی سربسته و پر از استرس کار میکنید و در این امید به سر میبرید که روزی ارتقا خواهید گرفت، عصرها به یک آپارتمان کمنور برمیگردید و برای رفع خستگی مشغول تماشای یک سریال یا فیلم میشوید و تا زمانی که به خواب بروید، در شبکههای اجتماعی پرسه میزنید؛ فقط برای اینکه نشخوارهای ذهنی خود را ساکت کنید و آنها را نادیده بگیرید. دکتر گابور ماته (Gabor Maté) و دانیل ماته (Daniel Maté) در کتاب افسانه عادی بودن (The Myth of Normal) استدلال میکنند که این سبک زندگی طبیعی نیست. و همین نوع زیستن است که منجر به بیماریهای روانی و جسمی میشود.
شاید فکر کنید که سبک زندگی بالا معمولی باشد؛ اما دکتر ماته معتقد است که سیستم قلبی – عروقی ما برای استرس شغلی ساخته نشده. همچنین انسانها لازم دارند که در جمع زندگی کنند نه اینکه در آپارتمانهایی ساکن باشند که حتی همسایگان آن غریبه محسوب میشوند. زندگی بیعیبونقصی هم که دیگران در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند، همان چیزی نیست که مردم در واقعیت با آن مواجه میشوند. آدمها خیلی از چیزها را در زندگی بهظاهر «عادی» خود نادیده میگیرند. و درست همان چیزها هستند که زندگی آنها را با مشکل مواجه میکنند.
موضوع محوری کتاب افسانه عادی بودن این است که تروماها و آسیبهایی که به روان ما وارد میشود، اغلب به بیماریهای جسمی و روانی مانند افسردگی، اضطراب، بیماریهای قلبی، بیماریهای خودایمنی و… منجر میگردد. گابور ماته بر این باور است که اولین مشکل خود پزشکان هستند. علم پزشکی بیشتر بر دیدگاه بیولوژیکی تمرکز دارد؛ درحالیکه بسیاری از پزشکان میدانند که بعضی بیماریها ماهیت روانتنی دارند و ممکن است شرایط روانی و اجتماعی انسان باعث به وجود آمدن این بیماریها بشوند.
این دیدگاه در موقعیتهایی که پزشکی مدرن با شکست مواجه میشود، خیلی به کمک مردم میآید. آسیبهای دوران کودکی، احساسات سرکوبشده و اضطرابهای همیشگی در درازمدت ممکن است به بیماریهایی مزمن مانند سرطان، آسم و بیماریهای خودایمنی بینجامند. افسانهای که گابور ماته و دانیل میخواهند از بین ببرند، رفتارهای ناشی از «مسمومیتهای فرهنگ» است. چیزهایی از قبیل حرص برای به دست آوردن پول بیشتر یا جایگاه اجتماعی بالاتر. انسان دردها و ناراحتیهای خود را در قالب بیماریهای روحی و جسمی ابراز میکند. اما ماته میخواهد که خود را هرچهزودتر از این فرهنگ سمی نجات دهید و زندگی سالمی را آغاز کنید.
نام کتاب افسانه عادی بودن به سه نکته اشاره دارد. اولاً انسانها اغلب فکر میکنند هر آنچه بیشتر مردم انجام میدهند، درست و بههنجار است. در بسیاری از موارد این فرض باطل است. ثانیاً تصور مردم این است که افراد بیمار (چه از نظر روانی و چه جسمی) غیرطبیعی هستند و بقیه عادی محسوب میشوند. درحالیکه ممکن است طبیعی یا غیرطبیعی بودن دو سر طیف باشند و هیچ مرز مشخصی بینشان وجود نداشته باشد. ثالثاً افرادی که بیمار هستند، غیرطبیعی نیستند؛ بلکه به شرایط غیرعادی پاسخی طبیعی دادهاند.
در کتاب افسانه عادی بودن طیف گستردهای از موضوعات مانند نژادپرستی و فقر، اعتیاد، سرمایهداری، زنان و زایمان، تروما، بیماریهای خودایمنی و… پوشش داده شده است. شاید به نظر برسد که گابور ماته نیمهی خالی لیوان را میبیند و امیدی به بهبود شرایط ندارد. اما او به خوانندگانش پیشنهاد میکند که به خودشان برگردند، زخمهایشان را درمان کنند و در شیوهی زندگیشان تجدید نظر کنند. شاید با این روشها بتوانند زندگیای شادتر و طولانیتر داشته باشند.
فرهنگ سمی، فرهنگی است که با ایجاد انواع آلودگیها و باورهای غلط، سلامت مردم را به خطر میاندازد و در عین حال به آنها القا میکند یک زندگی کاملاً عادی و بهروز دارند. درضمن فرهنگ سمی میتواند با القای باورهای غلط، به اعتمادبهنفس و عزتنفس شما هم ضربه بزند و بهطور کلی از نظر روحی و جسمی تضعیفتان کند. فرهنگ سمی چیزیست که خودش را به ما القا میکند و این کار را چنان ماهرانه انجام میدهد که گاهی ناخودآگاه مجبور میشویم بهعنوان یک اصل غیرقابل تغییر آن را بپذیریم.
تروما برگرفته از یک واژه یونانی به معنای زخم است و به آسیبهای روانی شدید اطلاق میشود. اتفاقهایی مثل مرگ عزیزان، تجربهی خشونت و تجاوز، تصادفات وحشتناک و هر حادثه تلخ دیگری میتواند در ما ایجاد تروما کند. مسئلهی مهم این است که چطور باید با تروما روبهرو شد؟ کتاب افسانه عادی بودن در بخشهایی هم به سراغ شکافتن تروما میرود و نشان میدهد ارتباط تروما با زندگی مدرن چیست و در این وضعیت چطور باید تروماها را شناسایی کرد.
افسانه عادی بودن پنج بخش و سیوسه فصل دارد و در هر فصل بهشکلی به سلامتی جسمانی و روانی میپردازد. بهطور مثال بخش اول «طبیعت به هم مرتبط ما»ست که به ویژگیهای طبیعی مشترک انسانها اشاره میکند و نیازهای طبیعی و فطری آنها را برمیشمارد.
بخش دوم «تحریف رشد انسان» نام دارد؛ این بخش به تعریف ما و مشکلاتمان میپردازد و بنیان انسان را مورد تحلیل قرار میدهد.
بخش سوم با عنوان «از نو فکر کردن به ناهنجاری رنجوریها در حکم همسازیها» باورهای ما را زیر و رو میکند و پرده از زخمهایمان برمیدارد تا خودمان را بهتر ببینیم و بار دیگر به زندگیمان نگاه کنیم.
بخش چهارم «مسمومیتهای فرهنگ ما» است و فرهنگ سمی را به طور کامل تعریف و نقد میکند تا بدانیم چطور توسط آن احاطه شدهایم و راههای رهایی از این فرهنگ کداماند.
و بخش آخر «مسیری برای رسیدن به وحدت» است که به راهکارها اشاره دارد و مسیرهایی نشان میدهد تا از باتلاقی که در آن غرقیم بیرون بیاییم و سلامتی روانی و جسمانیمان را پس بگیریم.