واپسین رهاننده “منجی موعود در اديان، مكاتب و فرهنگها”

✍ حسین افضلیان
مطالعه و پژوهش پیرامون “واپسین رهاننده” و همچنین بررسی آراء و نظریات اهالی اندیشه در این باره، و در بارهٔ جامعهٔ آرمانی که مقصد نهاییِ همهٔ ادیان، مکاتب و فرهنگها و آرزوی دیرین همه انسانهاست، همیشه از اهمیّت و جذابیّت زیادی برخوردار بوده است.
حسین افضلیان
از دیدگاه فلاسفه ای چون افلاطون و ارسطو جامعه آرمانی، همان مدینه فاضله ای است که در آن خرد، دانش، حکمت و عدالت حکمرانی داشته باشد. پس از افلاطون و فلاسفه یونان باستان، واژه آرمانشهر یا اتوپیا نخستین بار توسط تامس مور نویسنده، فیلسوف و سیاستمدار انگلیسی اوایل سده ۱۵ میلادی بکار برده شد. تامس مور که به مدّت چهار سال صدراعظم هِنری هشتم پادشاه انگلستان بود در کتابی به همین عنوان (آرمانشهر) به توصیف یک نظام سیاسی بیعیب و نقص پرداخته است. پس از مور دامنهٔ کاربرد اصطلاح آرمانشهر به تدریج از مباحث سیاسی اجتماعی فراتر رفت.
اصل واژه utopia، یونانی است و معنی آن یعنی «جایی که وجود ندارد» یا به تعبیر ما «ناکجاآباد»، که به واقع نمادی از یک حقیقت آرمانی و بدون نقص و نمایانگر حقیقتی دست نایافتنی است. ضمن آنکه نقطه مقابل این مفهوم، “جامعه پاد-آرمانی” یا به تعبیر دیگر “ویرانشهری” قرار دارد.
از این روست که از افلاطون به عنوان نخستین فیلسوف آرمانگرای مغرب زمین نام میبرند. در واقع آرمانشهر با ایدهٔ افلاطون هماهنگی کامل دارد. این اندیشه وی را میتوان در “رساله جمهوریت” او دنبال نمود. در رساله جمهوریت، افلاطون سیاست را به عرصههای گستردهتری همچون دولت و قانون اساسی بسط میدهد. افلاطون در این کتاب خطوط اصلی و مهمی را که برای سازماندهی یک شهر آرمانی لازم است به تصویر میکشد. به همین سبب است که بسیاری از اهالی فلسفه و سیاست او را بنیانگذار این اندیشه میدانند.
- آرمانشهر از نگاه دیگر فلاسفه یونانی
از دیدگاه فلسفه یونانی روح جامعه، عدالت است. عدالت یکی از چهار فضیلت مدینهٔ فاضلهی افلاطونی است که در کنار سه فضیلت دیگر یعنی “حکمت، شجاعت و خویشتنداری” حائز ارزش و اهمیت بسیاری است که البته در این میان عدالت از اهمیت بیشتری برخوردار است. از نظر افلاطون “شهرِ عادل” همچون “انسان عادل” است و انسان عادل است که میتواند بر خویشتنِ خویش و سپس بر جامعه حکومت کند. در چنین شهری ست که در باطن شهر و در زوایای پنهانِ آن صلح و صفا ایجاد میشود و در آشکارا و در میان طبقات شهر، هماهنگی و عشق و دلنوازی.
- آرمان شهر از نگاه متفکران ایرانی
در اوج درخشش فرهنگ ایرانی – اسلامی، ابونصر فارابی، حکیمی فرزانه از خاور ایران، اندیشهٔ شهر آرمانی خود را در کتاب مشهورش یعنی “اندیشههای اهل مدینه فاضله” مطرح ساخت و جامعهٔ آرمانی را بر پایه آرای فلسفی و در قالب مفاهیم شریعت اسلامی پی افکند.
صفت “فاضله” مبیّن آرمان و آرزوی فیلسوف و حکیمی چون افلاطون و فارابی در جستجوی جامعهٔ مطلوبی ست که از کوچکترین واحد اجتماعی یعنی شهر و روستا تا محدوده های وسیع تر جغرافیایی یعنی ممالک و ملّتها را در برمی گیرد که اگر چنانچه رهبری آرمانی و خردمند و عدالت گستر زمام آن را به دست گیرد، مدینهٔ فاضله در محدوده آنها تحقق خواهد یافت.
فارابی هدف و غایت شهر آرمانی را نیلِ به چیزی می داند که در رسیدن انسان به خوشبختی و سعادت و صلح و امنیت، دوستی و دلنوازی مؤثر باشد.
آرزوی تشكيل جامعهای عاری از ظلم و ستم كه در آن معيارهای عالی انسانی حاكم باشد، از ديرباز در فکر و انديشهی همهٔ اهل خرد از جايگاه و اهميّت ویژه ای برخوردار بوده است. از زمانی كه افلاطون در آرای خويش “مدینه فاضله” را عنوان كرد، تا قرنها بعد كه اين انديشه به صورت “اوتوپيا” يا شهر آرمانی در آثار تامس مور و دیگر نويسندگان و فلاسفه معاصر آمد، می توان جلوههای گوناگونی از چنين آرزویی را مشاهده و مطالعه نمود.
به عبارتی، می توان گفت بشر از آن هنگام كه ابتدايی ترين جوامع را تشكيل داد، همواره در آرزوی تحقق جامعهای آرمانی بوده و نیز یافتن رهبری كه بتواند چنين جامعهای را برپا سازد. اين رهبر در حقيقت همان “منجی موعود” است كه در اديان، مکاتب و فرهنگ اقوام و ملل مختلف با نام های متفاوت و به صورتهای گوناگون از او یاد شده است. ما در اين صحبت آراء و انديشه های مرتبط با منجی موعود را به اختصار بررسی خواهيم نمود.
- موعودگرایی در ادیان وآئین ها
مبنای باور به ظهور منجی موعود که واپسین رهانندهی بشر از تعدّی جباران و ستم پیشگان باشد، باوری زیرساختی، بنیادین و امیدبخش است زیرا بر مبنای این باور، سرانجام مردی ظهور خواهد کرد که با مأموریتی الهی جوامع انسانی را از محاق و تاریکی، ظلمت و گمراهی، سیه روزی و تبهکاری نجات خواهد داد و برای جهانیان خوشبختی، سعادت، امنیت و آرامش به همراه خواهد آورد.
ادیان ابراهیمیِ یهود، مسیحیت و اسلام و همچنین دین آسمانی زرتشت و نیز آئین های هندو، مانی و بودا غالباً به صراحت و در پاره ای از آموزه های خود با کنایه از این منجی و نام و مشخصات او سخن گفتهاند.
این یادکرد در معارفِ ادیان و آئین ها نویدی است بر اینکه سرانجام جهانیان روی خوشبختی و آسایش را خواهند دید.
همانگونه كه اشاره شد، نام و مشخصات آخرین نجات بخش در میان اقوام، ملل، آئينها و فرهنگهای مختلف به اشکال گوناگون آمده است. امّا همه آنها تقريباً در يك نكته متفق القولند و آن اینكه نجات بخشی خواهد آمد و آنان را از يوغ بندگی جبّاران و ستمكاران و حاكمان زورگو رهانيده و جامعهای پر از عدل و داد و انصاف به وجود خواهد آورد.
این نجات بخش بر اساس زبان و فرهنگِ ادیان و آئین های مختلف نامی مخصوص به خود دارد. در آئین مزدیسنا “سوشیانت”، در مسیحیت “پسر انسان” (عیسی مسیح) و در دین یهود با عنوان “ماشیح” از او یاد شده است. هندوها انتظارِ دهمين تجلی ويشنو يا كالكی را دارند. بودائيان ظهور بودای پنجم را منتظرند. مانویان، فارقليط به معنای تسلّی دهنده و شفيع و مددكار را می طلبند كه عيسی مسيح مژده آمدنش را داده است. و بالاخره مسلمانان شیعه دوازده امامی منتظر ظهور مهدی موعود فرزند پیشوای یازدهم خود یعنی امام حسن عسکری (ع) هستند.
- منجی موعود در دین یهود
آثـار و کـتب دینى یهود به طور مکرر به ظهور منجی موعود اشاره کرده و آمدنش را نوید داده اند. در اسفار تورات و برخى از کتابهاى مربوط به برخى از پیامبران بنى اسرائیل، مژده ظهور رهبرى بزرگ به نام “ماشیح” را داده است. با توجه به اینکه یهودیان به حضرت عیسى مسیح (ع ) هیچگاه ایمان نیاورده اند و حتی کمر به کشتن او از راه آویختن بر صلیب، بسته بودند، این مسیح یا ماشیح غیر از عیسى مسیح مورد نظر و انتظار مسیحیان ـ و نیز مسلمانان ـ است.
از این رو، مسیح موعود یهودیان هنوز به دنیا نیامده است. او که بر اساس باور یهودیان فرزندى از نـسل داوود و یا فرزند منتخب داوود است، در آخرالزّمان پدید خواهد آمد و با سیطره بر جهان، پادشاه جهان و جهانیان خواهد شد و بـه عدل و داد پادشاهى و حکمرانى خواهد کرد. همه ستمگران را نابود کرده، فقیران و صـالحان را رهایى بـخـشیده و وارث زمین خواهد کرد. آنگاه است که گسترهی زمین از آنِ یهودیان خواهد بود.
- منجی موعود در مسیحت
دین مسیحیت نیز به آیندهی جهان و انسان، نگاه خوشبینانه ای داشته و ظهور موعودى که همان عیسى مـسیح (ع ) باشد را نوید داده است. این ظهور که ظهور دوّم یا بازگشت دوباره حضرت عیسى مسیح (ع) براى نجات جهانیان و ایجاد یک دنیاى پرشکوه است، از اعتقادات جدّى مسیحیان بشمار می رود. از این رو، اگر در بارهٔ سرانجام کار حضرت مسیح (ع ) پس از ظهور نـخست و اعلام رسالت و تـبلیغ دینش میان مسلمانان و مسیحیان اختلاف نظر وجود دارد، در خصوص ظهور دوّم ایشان اتفاق نظر وجود دارند.
بر این اساس، عیسى (ع ) دوباره ظهور خواهد کرد و به تصریح عبارات عهد جدید (یا اناجیل چهارگانه و برخى متون وابسته به آن)، با حاکمان ستمکار خواهد جنگید و پس از نابود کردن آنها بشر را به ساحل نجات و رستگارى رسانده و به زندگى آرمانى اش جامهٔ عمل خواهد پوشاند.
- منجی موعود در آئين زرتشت
بر خلاف ديگر اديان، كه معمولاً منتظر موعودی نجاتبخش اند، زرتشتيان منتظر سه موعود هستند كه هر يك از آنان به فاصلهی هزار سال از ديگری ظهور خواهد كرد.
به موجب روايات زرتشتی در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد می شود كه هر سه با نام عمومی سوشيانت خوانده می شوند. هر چند که اين نام به خصوص برای تعيين آخرين موعود دین زرتشت اختصاص يافته که آخرین ذخیرهی اهورامزدا برای برقراری عدالت در جهان خواهد بود.
كلمهی سوشيانت که در اوستا به صورت “سئوشيانت” و در زبان پهلوی به صورت: سوشيانت، سوشيانس، سوشانس، سوسيوش و سيوسوش آمده از ريشهی “سو” به معنی سودمند است. او را از این جهت سوشيانت خوانده اند، که به همه جهان و جهانیان سود خواهد رساند.
نکته قابل ذکر این است که بر اساس روايات پهلوی، نطفهی زرتشت در درياچهی كيانسه قرار دارد. کیانسه یا کیانسیه همان دریاچهی هامون در شرق ایران و در سیستان است. روایت از این قرار است که روزی همسر زرتشت خود را در آن آب غسل می دهد. بدین ترتیب نطفه های زرتشت از طریق وی وارد آب شده و در آنجا توسط فرشتگان نگهداری می شود تا در زمان مناسب با نطفهی مادران فرزندان موعود زرتشت (هوشیدر، هوشیدر ماه و سوشیانت) بیامیزند. بر مبنای این روایت جای نگهداری این نطفهها همان دریاچه کیانسه (هامون) است.
طبق همین اساس در آخرين هزاره ها از عمر جهان (هزاره یازدهم و دوازدهم) سه دوشيزه از اين نطفه بارور می شوند و سه موعود مزديسنان را می زايند.
در آغاز هزاره يازدهم، دوشيزهای از خاندانی بهروز و خداپرست و پرهيزگار در آن درياچه آبتنی می كند و از نطفهی زرتشت آبستن می شود. پس از سپری شدن نه ماه، “هوشيدر” پا به عرصهی زندگی می گذارد. اين پسر در سی سالگی از طرف اهورامزدا برانگيخته می شود و دين در پرتو ظهورِ وی جان ميگيرد. از جمله علایم ظهور وی اين است كه خورشيد دَه شبانه روز، غير متحرك در آسمان خواهد ماند و به هفت كشورِ روی زمين خواهد تابيد. آن كه دلش با خدا نيست، با ديدن اين شگفتی، از هول و هراس جان خواهد باخت و زمين از ناپاكان تهی خواهد گشت.
در آغاز هزاره دوازدهم، دگرباره دوشيزهای از خاندانی بهروز در درياچه هامون تن خود را می شويد و از نطفه زرتشت بارور می شود، و از او “هوشيدرماه” زاده خواهد شد. هوشیدرماه در سی سالگی ظهور خواهد کرد. در هنگام ظهور وی، خورشيد بيست شبانه روز ميان آسمان می ايستد. در همین بین ضحاك از كوه دماوند زنجير گسيخته، و به ستمگری و بيداد می پردازد. به فرمان اهورامزدا، گرشاسب يلِ نامور سیستان دگرباره از زابلستان به پا می خيزد و آن ناپاك را هلاك می كند.
سرانجام در پايان هزارهٔ دوازدهم، باز از خاندان بهروز، دوشيزهای در آب هامون آبتنی می كند و بارور می شود و از او سوشيانت، آخرين موعود اهورامزدا، متولد می شود. او نیز در سی سالگی، به فرمان مزديسنا پرچم رهبری را برمی افرازد. در این هنگام به واسطهی متوقف شدن خورشيد در وسط آسمان، به عالميان ظهور سوشيانت و نو كنندهی جهان بشارت داده خواهد شد. با ظهور وی، اهريمن و ديوِ دروغ نيست و نابود خواهند شد. ياران آن موعود، به پا خاسته و وی را همراهی خواهند نمود تا آنکه مردگان برخيزند و جهان معنوی (سرای دگر) روی نمايد.
- موعود در آئين مانی
اعتقاد به موعود در باورهای آئین مانوی نیز وجود دارد. در “انجيل زنده” (انجیل بزرگ) كه از متون مقدّس مانويان و منسوب به مانی است، او خود را “فارقليط”، يعنی همان كسی كه مسيح مژده ظهورش را داده بود، معرفی می کند. در زبور مانوی كه يكی ديگر از آثار ادبی دينی مانويان است و به پيروی از زبور داوود سروده شده، مانی همان “فارقليط” معرفی شده است:
او را بزرگ می داريم
فارقليط، مانی را
پسر و روح القدس را،
آنان را می ستائيم با راستی.
البته در جايی ديگر نويد موعود ديگری به جز مانی داده شده است:
ای فارقليط! تو از عيسی نازل شدهای،
با صلح آمدی ای خورشيدِ نوينِ جان های آدميان!
با صلح فراز آمدی، ای خداوندگار ما، مانی!
تو را بستائيم و موعود نوين تو را!
در قطعه شماره ۹ اسناد مكشوفه در تورفان که هم اکنون در موزهی لنينگراد نگهداری می شود پرسشهايی در باره آخرالزمان و علایم آن مطرح می شود. اين اسناد، سالها پس از زمان مانی نوشته شده اند و از آنها چنين برمی آيد كه پيروان مانی به ظهور وی در آخرالزمان معتقد بودهاند.
در نيايشی پیرامون ظهور دوباره مانی چنين می خوانيم:
به من بگو ای شهريار، آريامان!
نشانم ده ای گرامی ترين پسر!
در باره زمان آمدنت، هنگامی كه سرانجام می آيی.
ای منجی بزرگ!
ای آموزگار من!
بگو در باره آن زمان و نشانههاي آن!
- موعود در آیین بودایى
چنانکه در پاره اى از کتب و مآخذ آمده است، در آئین بودا نیز مسئله انتظار منجى آخرالزّمان مطرح است. در این آیین، موعود مورد انتظار، “بوداى پنجم” است که آمدنش بشارت داده شده و بودائیان منتظر ظهورش مى باشند.
- منجی موعود در آیین هندو
در آئین هندو از منجی واپسین با نام “آواتاراى دهم” یاد شده است. در کتاب پورانا شرح مفصّلى در باره دوران آخر عـصـر کالى، یعنى آخرین دوره پیش از ظهور دهمین آواتاراى ویشنو، آمده است. منظور از عصر کالى همان آخرالزّمان است.
همچنین در کتابِ دید از کتب مقدّس دینى هندیان آمده است:
“پس از خرابى دنیا، پادشاهى در آخرالزّمان پیدا مى شود که پیشواى خلق باشد و نام وى “مـنـصـور” بـاشـد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود درآورد و همه کس را از مؤمن و کافر بـشناسد و هر چه از خدا خواهد، برآید.”
در کتاب باسک که آن نیز از کتابهاى مقدّس هندیان می باشد، آمده است :
“دور دنـیا تمام شود به پادشاه عادلى در آخرالزّمان که پیشواى فرشتگان، پریان و آدمیان باشد و حق و راستى با او باشد و آنچه در دریا و زمینها و کوهها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمانها و زمین آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگتر کسى به دنیا نیاید.”
- اعتقاد به منجی در باور ديگر اقوام و ملل
باید یادآوری نمود که اعتقاد به نجات بخشِ واپسین مختص به مكاتب و اديانِ یاد شده نيست، بلكه چنين روايتی در اشكال مختلف، از قصص مذهبی گرفته تا اساطير و افسانهها، در ميان اغلب اقوام و ملل متمدن و غير متمدن جهان و حتی قبايل بدوی وجود دارد. مثلاً ژرمن ها معتقدند كه فاتحی از طوايف آنان قيام نموده و نژاد ژرمن را در جهان برتری خواهد بخشید. نژاد اسلاو بر اين باورند كه از مشرق زمين، يك نفر برمی خيزد و تمام قبايل اسلاو را متحد ساخته و بر دنيا مسلط خواهد کرد. اسلاوهای جنوبی (یوگسلاوها) نيز در سرودهای حماسی خود از شخصی به نام “ماركو كراليه ويچ” نام می برند و ظهور او را برای آقایی بر جهان انتظار می کشند. ساكنان جزاير بریتانیا از ديرباز منتظر ظهور “آرتور”اند كه در جزيره آوالون سكونت دارد. بنابر عقيده آنان وی روزی ظهور می کند و نژاد ساكسون را در دنيا غالب و سيادت جهان را نصيب آنان می گرداند.
انديشه موعود در ميان قبايل بدوی و تمدنهای آمريكای ميانه نيز به صورتهای مختلفی وجود دارد. بنابر باور اكثر آنها، شخصيتهای اسطورهای شان كه بعضاً تا مقام خدايی نيز ارتقاء يافتهاند، همانگونه كه بهطور ناگهانی و اسرارآميزی ناپديد شده اند، دوباره روزی مراجعت کرده و باعث نجات مردم و سامان بخشيدن به اوضاع جامعه خواهند شد. مثلاً در ميان سرخپوستان آمريكای ميانی از “كتسال كواتل” و در میان ماياها از “كوكولكان” در اساطيرشان ياد می شود كه احتمالاً منشأ همهٔ آنها يكی است.
- منجی موعود در باور مسلمانان
در میان مسلمان شیعه و سنی ؛ “مهدی” منجی موعود است. اما در اینکه “مهدی” کیست، اختلاف نظر وجود دارد.
شیعیان دوازده امامی معتقدند که محمّد بن حسن عسکری (ع) مشهور به امام مهدی (عج) و حجت بن الحسن (عج)، متولد پانزدهم شعبان سال ۲۵۵ ه. ق ، دوازدهمین و آخرین امام آنان است. شیعیان معتقدند، او همان منجی موعود و آخرین ذخیره خداوند برای برپایی عدالت است که پس از دوره طولانی غیبت ظهور خواهد کرد. به عقیدهٔ شیعیان دورهٔ امامت ایشان پس از شهادت پدرش امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ ه. ق آغاز شده و همچنان ادامه دارد. بر اساس همین باور ایشان در زمان مقرر به فرمان الهی ظهور خواهند کرد.
اما از نظر برخی از اهل سنت مهدی کسی است از نسل پیامبر که هنوز به دنیا نیامده. آنها معتقدند که او در آینده متولد می شود و منجی بشر خواهد بود. همچنین اکثر اهل سنت مهدی را یک انسان معمولی اما بسیار پاک می دانند.
به عقیده شیعیان این دیدگاه در تناقض با سایر پیشگوییهای ادیان ابراهیمی است. اکثر ادیان ابراهیمی بر این موضوع تأکید دارند که منجی آخرالزمان یک فرستادهی الهی است.
شیعیان، مهدی را یک برگزیدهی الهی، حجت خدا و معصوم می دانند. همچنین آنان نشانه های زیادی را برای ظهور مهدی ذکر کردهاند. شیعیان با تکیه بر احادیث و روایات و آیات قرآن، به ویژه آیهی مربوط به ابتلای حضرت ابراهیم (ع) در سوره بقره، امامت را یک مقام الهی می دانند. همچنین شیعیان بر ولایت تکوینی امامان خود تأکید دارند و آنان را جلوهی خدا میدانند.
البته باید دانست که شیعیان نخستین کسانی نیستند که منجی آخرالزمان را به عنوان جلوهی خدا مطرح کردهاند. در آئین هندو نیز به منجی آخرالزّمان “آواتار” گفته میشود که به معنای تجلی است، آواتار از واژه “آواتارای” میآید که به معنای جلوه یک قدرت برتر است.
در تورات، سفر پیدایش از ۱۲ پادشاه از نسل اسماعیل سخن به میان آمده که شیعیان این ۱۲ پادشاه را همان ۱۲ امام خود میدانند. در برخی از کتب حدیث اهل سنت نیز از ۱۲ خلیفه بعد از پیامبر اسلام یاد شده که آخرین آنها همان مهدی موعود است. تمام مسلمانان بر بازگشت عیسی مسیح اتفاق نظر دارند و بعضی از اهل سنت و تمام شیعیان دوازده امامی زمان بازگشت مسیح را اندکی قبل از ظهور مهدی موعود دانسته و ایشان را یکی از یاری کنندگان خاص حضرت مهدی (عج) میدانند.
با وجود آنکه اعتقاد به واپسین رهاننده، فصل مشترک در باور همهٔ ادیان است امّا اندیشه مهدویت و ظهور موعود جهانى در آئین آسمانى اسلام، جایگاه و جلوهی بیشترى دارد. با وجود دلایل معتبر و متقن از آیات و روایت متواتر و قطعى، اغلب مذاهب اسلامى بر ظهور “مهدى موعود” از نسل حضرت فاطمه زهرا (س ) اتفاق نظر دارند.
مهدى موعود در مذهب شیعه، هم به دلیل جایگاه اعتقادى و هم به دلیل دارا بودن شناسنامهای روشن و پرداختن به جزئیات زندگى و چگونگى ظهورش، از اهمیت، قطعیت و شفافیت بیشترى برخوردار است.
- دولت کریمه
در باور شیعیان، دولتی که امام دوازدهم پس از ظهور تشکیل می دهند “دولتی کریمه” خواهد بود.
“دولت کریمه” در اصطلاح بهترین و آرمانی ترین دولت قابل تشکیل بر روی زمین است که دلیل آن صالح بودن مسئولان و مردم در همه ابعاد است.
بر پایه همین باور است که در دوره غیبت هیچکس نباید نسبت به برپایی حکومت عدل الهی بی تفاوت باشد. بلکه باید رغبت و اشتیاق خود را نسبت به آن ابراز کند. چرا که وقتی دولت و حکومت عدل الهی برپا شود، همه جهانیان و به خصوص همهٔ اهل ایمان از دستاوردهای آن بهره مند خواهند شد.
بیرجند – ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳