نحوه شروع، ساخت و رشد یک کسب و کار – خلاصه و برداشتی از نوشته های جک میلر
آنچه برای کارآفرین شدن لازم است
«آیا افرادکارآفرین به دنیا می آیند یا اینکه کارآفرینان ساخته می شوند؟»
«برای کارآفرین شدن به چه چیزی نیاز است؟»
هر زمان و هر کجا که با جوانانی که مایل به کارآفرینی هستند صحبت می کنم این سوالات را کی پرسند.
یک فرهنگ لغت کارآفرین را اینگونه تعریف می کند: «کسی که سازماندهی می کند، عمل می کند و ریسک سرمایه گذاری های تجاری را به عهده می گیرد.» دیگری بیان می کند: «شخصی که راه اندازی یک شرکت یا تجارت را به عهده می گیرد با شانس سود یا زیان.» هر دو تعریف می گویند که کارآفرین شخصی است که حاضر است ریسک نماید و میل به راه اندازی و اداره یک شرکت را با فرض اینکه ممکن است شرکت شکست بخورد دنبال می نمایند. در واقع آنهابر روی توانایی خود شرط بندی می کنند.
چیزهای زیادی در مورد چگونه می توان کارآفرینی بهتر بود را می توان آموخت، در مورد چگونگی اداره یک کسب و کار خوب نوعی نیاز به یادگیری وجود دارد. تلاشی است که کل زندگی تجاری فرد طول می کشد.
از اشتباهات خود باید درس بگیریم وبدون تردید اشتباهات زیادی وجود خواهد داشت.شما با صحبت با فروشندگان خود، با رفتن به تجارت یاد می گیرید . درنمایشگاه ها و سمینارها با صحبت کارآفرینان دیگر یاد می گیرید. از افرادی که استخدام میکنید و باهوشتر از شما هستند یاد میگیرید.از مطالعه در تجارت یاد می گیرید.از مجلات و نشریات تجاری عمومی و کتاب یاد می گیرید که چگونه می توانید کارآفرین باشید..
اینکه چقدر و از چه کسی می توانید یاد بگیرید پایانی ندارد. اما این تنها در صورتی امکان پذیر است که دائما در تلاش برای یادگیری باشید. کارآفرینان، دائماً در تلاش برای یادگیری هستند وبرای اینکه یک کارآفرین بسیار موفق باشید باید همیشه در حال یادگیری باشید.هدف شما باید تبدیل شدن به یکی از متخصصان در زمینه کارافرینی باشد. ایجاد انبوهی از دانش عمومی کسب و کار.مشتریان باید بدانند که می توانند روی شما حساب کنندو با شما تماس بگیرند.
در وهله اول باید به خود اعتماد داشته باشید . باید به بنگاه آزاد معتقد باشید .سیستمی که به شما شانس موفقیت یا شکست می دهد، بر اساس استعدادهای خودتان، انگیزه خودتان، پشتکار خودتان عمل می کنید.امروزکل بازار توسط سرمایه گذاران خطرپذیر و مشاغل بزرگ کنترل می شود. مهم نیست که چقدر میدان شلوغ است، رقابت همیشه جا هست. موفقیت برای کسی است که ایده بهتری دارد .اما چه کسی حاضر است سخت کار کند و کار بهتری انجام دهد. یک کارآفرین این را دقیقاً درک می کند: فرصت. فرصت و شانس گرفتن، برای موفقیت شاید فراتر از رویاهایتان، یا شکست خوردن.تمام زندگی من همینطور بوده است. راس پرو، بنیانگذار سیستم های داده الکترونیکی [EDS] زمانی این را بیان کرد .او گفت: “وقتی مار می بینی، مار را می کشی.” شماکمیته ای برای تصمیم گیری در مورد این موضوع تشکیل نمی دهید.کارآفرینان موفق تصمیم می گیرند.
چیزی که آموخته می شود بخشی از شخصیت شماست. کلید موفقیت در تصمیم گیری صحیح و توانایی و تمایل به تصمیم گیری درست است.حتی گاهی یک تصمیم بد منجر به اقدامی می شود که می تواند منجر به بازخورد و اصلاح شود. شما مجبور نیستید یک ریسکپذیر جاهل باشید. در واقع، بیشتر کارآفرینان نسبتا محتاط هستند. آنها قمار نمی کنند.آنها از پذیرش خطرات بی مورد و احتمالاً به خطر انداختن خود بیزارند
اما از سوی دیگر، نمی توانند120 درصد مطمئن باشند که چیزی درست می شود.60 درصد مطمئن بودن برای بیشتر افراد به اندازه کافی خوب است.کارآفرینان به توانایی ها و تجربه خود متکی هستند و از آن برداشتی درست دارند.آنها (بر اساس تجربه خودشان)، همراه با اعتماد به نفس شان نتایج را شکل می دهند، بدیهی است که همه کارآفرینان شبیه هم نیستند. برخی از آنها ریسک های بزرگی می کنند. عاشق شرط بندی در تجارت هستند، و اغلب چندین نفر را شکست می دهند.زندگی متنوع و شگفت انگیزی از کارآفرینان موفق وجود دارد.
درونگراها و برونگراها. افراد دارای مدرک MBA و سایرین بدون مدرک و بدون تحصیلات دانشگاهی .این روزها، کارآفرینان در همه رنگها، از همه قومیتها حضور دارند.هر کس فرصت دارد آن را برای خودش بسازد.
حالا اجازه دهید در مورد آنچه که فکر می کنم باید انجام دهید ، صحبت کنم:
“سخت کار کن.” در بیشتر مواردی که من می شناسم، این افراد با (بسیاری از) اعضاء خانواده سخت کار می کنند.کار کردن خیلی سختاست . ساعات بسیار طولانی و رقابت بسیار .یک تلاش مادام العمر.اگر می خواهید یک کسب و کار موفق بسازید، 60 تا 70 ساعت هفته ها تقریباً عادی خواهد بود. و در آغاز ممکن است هیچ تعطیلاتی وجود نداشته باشد. لازم نیست در همه چیز خوب باشید. هیچ کس کامل نیست. در جاهایی ضعیف هستیدو دیگران بهتر از شما هستند اما در بخش های دیگر ممکن است قوی تر از بقیه باشید.کارآفرینانی را می شناسم که در فروش عالی بودند، اما در مدیریت بسیار بد بودند. برخیدر برخورد با مردم عالی بودند و برخی دیگر وحشتناک بودند. بسیاری از کارآفرینان موفق شرکای خوبی دارند.جایی که ضعیف هستند از دیگران کمک می گیرند. می توانید تیم بزرگی بسازید. تیمی که از هر نوع کارآفرینی دارد.اطراف خود را با افراد بسیار با استعداد احاطه کنید. از استخدام نترسید. افرادی که به اندازه شما باهوش و با استعداد هستند یا حتی بیشتر.
اگر از من بپرسید که آیا سختی های کارآفرینی ارزشش را دارد، پاسخ من این خواهد بود بدون تردید، “بله!” راه اندازی و ساخت یک شرکت موفق یکی از هیجانانگیزترین، رضایتبخشترین تجربیاتی است که تا به حال داشتهام.برای من،کسب و کار بهترین بود.
چه نوع کسب و کاری را باید شروع کرد، چگونه تامین مالی کرد، با چه میزان ریسک باید عمل کرد؟.
باید در مورد شروع کار فکر کنید.اولین چیزی که من به کارآفرینان بالقوه می گویم این است که یکی از بهترین و آسان ترین زمان ها برای شروع یک کسب و کار توجه به خدماتی است که احتمالاً در پایین ترین سطحی تامین نیاز مردم هستند. همانطور که شخصی یک بار گفته بود، خدمات عالی به مشتری، هزینه ای ندارد.
ارائه خدمات عالی به مشتریان اهمیت دارد،برخی شرکت های بزرگ تقریباً همیشه بجای خدمات ، پس انداز پول را انتخاب می کنند.اما اینکارمشتری را فراری می دهد.
کارآفرین خدمات گرا باشید.پیدا کردن جایگاهی که در آن بهتر از همه باشید.تجربه و مشاهدات من به من می گوید که بیشتر کارآفرینان به سراغ کسب و کاری می روندکه با آن رابطه داشته اند و والدین یا سایر اعضای خانواده آنها در این تجارت بوده اند. از بین تمام تاجرانی که می شناسم، هیچ کس به سادگی یک صنعت و خط تولیدی را انتخاب نکرده که هیچ آشنایی با آن نداشته است. بنابراین اگر می خواهید کسب و کاری راه اندازی کنید، پیشنهاد من این است که به تجربیات خود نگاه کنید و ببینید توانایی طبیعی را چگونه می توان به بهترین نحو مورد استفاده قرار داد. بر روی زمینه هایی که امیدوارکننده به نظر می رسند مطالعه کنید .بسیاری از زمینه ها وجود دارند که بسیار بزرگ هستند،جایی که می توانید یک طاقچه کوچک انتخاب کنید و به متخصص برجسته تبدیل شوید سراغ زمینه های بزرگ نروید .سعی کنید در آن طاقچه کوچک امکان رشد فراتر از آن را بوجود بیاورید.این چیزی است که من اغلب به جوانان می گویم. هیچ کدام از ما نابغه نیستیم
اما هر یک از ما می توانیم یک طاقچه کوچک وتخصصی پیشرو رو داشته باشیم.
در دنیای کسب و کار امروز، احتمالاً منصفانه است که بگوییم بیشتر از همه کالاها، دانش با ارزش است .
دانش یا دانشی عمیق تر از رقبای خود داشته باشید. زمینه ای که انتخاب می کنید، برای تبدیل شدن به آن سخت تلاش کنید.
کارآفرین بودن به زمان و تلاش بسیار نیازمند است. موفق ترین کارآفرینان عاشق کسب و کار خود هستند
در مورد تامین مالی از خود بپرسید. اکثر کارآفرینان جدید وارد مشاغل بسیار سرمایه بر نخواهند شد، مانند
ساخت اتومبیل یا خانه های تریلر و غیره. مسئله تامین مالی بسیار اهمیت دارد. باید بدانید که چگونه برای تامین مالی مورد نیاز خود اقدام کنید. مقیاس کوچکتر، با اهداف بسیار ساده تر بهتر است.
تقریبا تمام شرکت های بزرگ از جمله شرکت هایی مانند فورد، دل، مترو، و کریت و بارل با سرمایه گذاری های کوچک از پس انداز یا از قرض گرفتن از خانواده و دوستان شروع کرده اند. این راه بدی نیست. در واقع احتمالاً این راه بسیار خوبی است. شروع کنید.
هزاران فرد و شراکت وجود دارد که به دنبال فرصت هایی برای سرمایه گذاری در شرکت های خصوصی هستند. با این حال، نقطه ضعف این است که ممکن است سال ها طول بکشد تا یک طرح تجاری خوب تهیه کنید .تعداد کمی از شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر هستند که بخواهند در یک شرکت آزمایش نشده سرمایه گذاری کنند.
چالش ها و مسائلرا دست کم نگیرید. بیشتر پیش بینی ها و انتظارات برآورده نمی شوند.
توصیه من این است که شما هرگز نباید پیش بینی های خود را باور کنید. می توانید امیدوار باشید
اما با پیش بینی ناقص، پول خرج نکنید.حتی زمانی که در مسیر خوبی هستید، نباید در آینده «شرطبندی کنید».
مگر اینکه منابع لازم برای پرداخت کسری را داشته باشید.
سوالی به زبان ساده، این است که چقدر می خواهید مسئول سرنوشت خود باشید؟
ضرب المثل قدیمی چینی است که می گوید ” درختی که از آغوش تو می گذرد از یک دانه کوچک رشد کرده است.” در نهایت، مهمترین توصیه ای که می توانم به شما کنم این است که در حالی که ممکن است مقصدی داشته باشید، بسیار مهم است که از سفر و مسیر لذت ببرید. شاید هرگز نرسید، اما می توانید در این مسیر اوقات خوبی داشته باشید.
ترجمه و خلاصه ازسایت : fekrvarzi.ir