برنامه ریزی فرهنگی

یادداشت های فرهنگی

ساختار برنامه ریزی فرهنگی
آنچه هر روز در زندگی با آن روبرو هستیم نوعی برنامه ریزی فرهنگی است اگر سعی می کنیم نیازهای زندگی مان را متعادل با ارزش ها و باورهای مان بدست آوریم. همه ما می توانیم برنامه ریز فرهنگی باشیم به شرطی که درک و شناخت بهتری از آن بدست آوریم.
در ذهن خیلی ها ساختار سه مرحله ای برای هر برنامه وجود دارد: مرحله اول شروع برنامه، مرحله دوم زمان بندی و تقسیم کار و مرحله سوم پایان برنامه، این ساختار به شکل ناامید کننده ای ساده انگارانه و غلط است. این ساختار برنامه ریزی به لحاظ روشی بسیار مکانیکی است و به اهداف ما تحمیل می شود و نتیجه آن ارتباط منطقی با خواسته ما و با شرایط بیرونی ندارد. برنامه ریزی فرهنگی یک پیکره زنده است که در مسیر اجرا رشد و توسعه می یابد و اوج می گیرد و به نتیجه می رسد.

در هر نوع برنامه ریزی سه عنصر مجزا وجود دارد: برنامه ریز، مجری یا مخاطب و اقدامات پیوسته ای که برای رسیدن به هدف صورت می گیرد. برنامه ریز مجموعه کنش ها را پیش بینی و طراحی می کند تا نتیجه حاصل گردد. کنش ها و عملیات دقیقاً توصیف می شود و مقاطع مهم تعیین شده و چگونگی عبور از یک کنش به کنش دیگر مشخص می شود. برنامه بصورت یک کل منسجم توسط مجری یا مخاطب درک می شود به نحوی که نتیجه حاصل از آن را می تواند قبل از شروع تصور نماید. برنامه شکلی از ارتباط است، ارتباط اجزاء و عناصر گوناگون و پیوسته ای که در مسیر رسیدن به هدف با پیش بینی برنامه در مسیر اجرا رشد و تحول می یابد و بر کنش ها و اقدامات و عملیات و فعالیت های متمرکز است. برنامه مسیر دنیای واقعی نیست بلکه مسیری را طراحی می کند که می تواند فشرده تشدید شونده و سازنده تر از آنچه در دنیا تصور کنیم باشد.
برنامه ها می توانند خطی، پیچیده، شاخه ای، حلزونی و آتشفشانی باشند و از الگوهای متعدد بنیادی تبعیت نمایند.
برنامه های خطی مجموعه ای از عملیات واحدی را در یک مسیر قابل پیش بینی ساده دنبال می کنند، برنامه پیچیده اقدامات و عملیات و فعالیت های متعدد و پیچ در پیچ دارند. برنامه های شاخه ای، مجموعه ای از مسیرها و فعالیت ها را از چند نقطه متعدد مرتبط با مرکز دنبال می کند.
برنامه های حلزونی دایره وار حول یک هدف عمق می یابند و برنامه های آتشفشانی مسیرهای متعدد از فعالیت ها را بطور همزمان بسط می دهند.
انتخاب الگوهای بنیادی متناسب با موضوع و زمان و تقسیم کار و قابلیت های و توانمندی های جریان طراحی می شود.
در برنامه ریزی فرهنگی ما با پروژه های فرهنگی روبرو هستیم. پروژه مجموعه اقدامات و عملیات ویژه متشکل از فعالیت های دارای روابط منطقی با یکدیگر تعریف شده است که برای نیل به یک هدف یا اهداف یا اهداف مشخص انجام می شود مشروط به آنکه برای اولین بار انجام می شود و صورت تکرار پذیر و خط تولید وار ندارد.
هر برنامه فرهنگی برای یکبار و متناسب با شرایط و موقعیت ویژه طراحی می شود و نمی تواند مانند خط تولید یک کارخانه مورد استفاده قرار گیرد.
پروژه های فرهنگی مانند هر نوع پروژه ای می تواند اجرایی و خدماتی باشند.
در ساختار برنامه ریزی فرهنگی هشت گام اصلی وجود دارد:
1- پیش فرض یا موضوع مهم اصلی که پروژه در راستای آن تعریف می شود و با یک سوال اولیه روبرو است که آیا این پروژه انجام شود یا خیر؟
2- مطالعات توجیهی یا امکان سنجی که پیش فرض و سوال اولیه را با بررسی توجیه پذیری پروژه به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و فنی روشن می سازد.
3- مطالعات تفصیلی که در صورت اثبات توجیه انجام پروژه برای بررسی کلیه اجزا شامل اقدامات، عملیات و فعالیت ها انجام می شود و به صورت نقشه های اجرایی عرضه می شود.
4- ارکان انجام پروژه شامل کارفرما و مشاورین و مجریان و تعیین وظایف و تقسیم کار بین آنها.
در این مرحله تعیین مشاور فرهنگی پروژه در کنار دیگر مشاورین اهمیت ضروری دارد و مشاور فرهنگی مسئولیت انجام کلیه مراحل مطالعات و نظارت بر اجرا را بر عهده می گیرد.
5- برنامه ریز یا planning به مفهوم پیش بینی و طراحی و توصیف کلیه اقدامات، عملیات و فعالیت ها برای رسیدن به هدف با تعیین منابع در دسترس و زمان بندی و تعیین نیروی انسانی مورد نیاز و امکانات و مسیرهای حرکت.
6- اجرا یا programing به معنی آغاز پروژه و اجرای قدم به قدم مسیر طراحی شده قبلی.
7- کنترل و نظارت به معنی تطبیق چگونگی انجام آن با مسیرها و اجراء تعیین شده.
8- گزارش های دوره ای برای بررسی مغایرت ها موجود بین وضعیت برنامه ای با وضعیت واقعی و بررسی خطای پیش بینی و گزارش پیشرفت کار.
برنامه ریزی فرهنگی در هر گام خود مضمون یا مباحثه اخلاقی ویژه ای دارد.
منبع: یادداشت های فرهنگی – محسن فردرو 1398

Hide picture