در زندگی خود همان را می بینید که باور دارید- You will see it when you believe it

You will see it when you believe it

در زندگی خود همان را می بینید که باور دارید

نگاهی به یادداشت های دکتر وین دایر

کلمات به تنهایی ممکن است شما را از تجربه واقعی دور کنند. کلمه آب رفع عطش نمی کند و واژه باران انسان را خیس نمی کند.شما در زندگی خود همان را می بینید که باور دارید.انسانیت در جسم خاکی و مادی شما خلاصه نمی شود بلکه معنا و جوهر آدمی نیروی تفکر و احساس کردن است وما یک موجود روحانی هستیم که دارای جسم و تجربه انسانی شده ایم. در جهان تفکر ، هیچ حد و مرزی وجود ندارد. پیکاسو گفته بود همانطور که مسلمانان هنگام ورود به مسجد کفش های خود را جلو درب از پا در می آورند، من هم هنگام کار کردن جسم خود را در خارج از اطاق کارم می گذارم. منظور اینست که همه رنج ها و دردها و مزاحمت هایی را که جسم به آن مبتلاست را کنار بگذاریم و ذهن خود را آزاد بگذاریم تا به قلمرو هنرو خلاقیت و تفکر وارد شویم. بدون هیچ عذر و بهانه و بدون خستگی و بدون ترس و بدون اضطراب و فارغ از دودلی و غم ،تنها یک جریان انرژی و آزاد از هرگونه محدودیت جریان می یابد. زندگی در بیداری و هشیاری نتیجه تحول روان نامرئی و گام برداشتن به فراسوی جسم خاکی است.

همه ما در هر لحظه از زندگی مجموعه ای از اضداد هستیم و تا زمانی که به وضعیت خود بعنوان یک موجود هم جسمانی و هم روحانی ، هم مادی و هم غیر مادی احاطه نیابیم با حقیقت در جنگ و ستیز خواهیم بود.ابعاد بزرگتری از زندگی وجود دارد که بسیار عظیم تر از جهان مرئی است و وقتی به آن متصل شویم شخصیت محدود ما متحول و افق دید ما بازتر می شود.

هر چیز که ساخته و پرداخته دست انسان است در ابتدا با یک اندیشه یا ایده یا بینش و تفکر یا الهام یا تصور ذهنی آغاز می گردد و سپس بطریقی منجر به خلق فرآورده  تازه ای می گردد.

محدودیت هایی که بر جسم ما حاکم است اموری را به ما تحمیل می کند که نمی توانیم فراتر از آن برویم. افکارتان هیچ محدودیتی برای اندیشیدن ندارد اگر از محدوده های جسم مادی آزاد شوید. به جسم خویش احترام بگذارید و آن را قبول کنید و نیازهای ان را بپذیرید اما پیام های جسم خاکی را در خدمت خویشتن واقعی قرار دهید. جسم فقط میزبان خویشتن واقعی ماست و خویشتن واقعی ما را در خود جای میدهد اما باید از جسم خاکی فراتر رفت و محدودیت های زندگی را کنار گذاشت. به جای تفکر و رفتار بر اساس ترس ها و تجربیات گذشته با فراغت از نگرانی ها و تشویش خاطرها ، درون واقعی خود را کشف کنید و به هوش متعالی و کمال یافته و به عقل کلی که در کالبد همه کائنات است متصل شوید. یک روان و روح بزرگ و هوشمند در پس این جسم مادی نهفته است.

نود و نه درصد از موجودیت ما نامرئی و غیر قابل لمس است. آنچه کیفیت زندگی ما را تعیین می کند توانایی ما در گام نهادن در مسیر شناخت جوهر وجود مان است. آنگاه جوهر هستی با روان و معنویت ما و با کردار ما همسو می شود و نیرومند می شویم. بینش خود را برای کشف واقعیت های رسا از هرگونه تعصب و قضاوت رها سازید و افق دید خود را گسترش دهید تا به سطح جدیدی از هوشیاری و بیداری ذهنی دست یابید. در این شرایط جدید حتی روابط تان با دیگران بهبود می یابد. دیگر نیازی برای اثبات و نمایاندن شایستگی خود به دیگران ندارید. هویت خود را در آنها جستجو نمی کنید. با ارزش های خود زندگی می کنید در عین حال دیوار قضاوت فرو می ریزد و می توانید دیگران را آنگونه که هستند دوست داشته باشید. دیگران را مسئول بدبیاری ها و شرایط زندگی خودتان نمی دانید .این شما هستید که شرایط زندگی خود را آفریده اید و می توانید آن را تغییر دهید .

توازن درونی شما معجزه می کند. هر چه آرامش درونی شما افزایش یابد و به ندای درونی خود توجه کنید ، کمتر منفی گرا می شوید و به هر کجا قدم بگذارید ، صفا و صمیمیت را به دیگران هدیه می دهید.

“ما عادت کرده ایم که خود را به صورت یک جسم و نه یک انرژی درونی ببینیم. ما به آئینه می نگریم و بر این باوریم آنچه را می بینیم خود ما هستیم. این فلسفه ای است که از کودکی به ما آموخته شده، و لذا خود را به صورت بسته ای می دانیم که محتویات آن (یعنی روح) اهمیت چندانی ندارد. از این روی جای تعجب نیست که رو در روی این نظریه می ایستیم که ما چیزی بیش از جسم ظاهری خود هستیم و یک نفس با اهمیت و پر معنی داریم که نامرئی است و نسبت به الزامات جهان برون نفوذناپذیر می باشد.

به داستان آن مردی توجه کنید که در زیر نور چراغ برق خیابان در پی دسته کلید گمشده خود می گشت و عابری به او پیشنهاد کرد که در یافتن کلید به او کمک کند آن مرد تشکر کرد و هر دو با هم به جستجو پرداختند و پس از نیم ساعت تلاش بیهوده عابر از او پرسید در کدام نقطه کلید خود را گم کرده است مرد پاسخ داد آن را درون خانه جا گذاشته است عابر پرسید پس چرا در بیرون از خانه آن را جستجو می کند مرد پاسخ داد زیرا در درون خانه چراغی وجود ندارد و به این دلیل به اینجا آمده ام تا زیر نور چراغ خیابان آن را بیابم.

این دقیقا همان کاری است که ما می کنیم، یعنی راه حل مسائل خود را در خارج ازخویشتن جستجو می کنیم. ما در درون خود زندگی و تفکر می کنیم، آدمیت ما در درون ما جای دارد با این حال زمان زیادی را صرف جستجوی راه حل مسائل خود در خارج از خویشتن می نماییم زیرا درون ما تاریک است و نمی توانیم در پرتو افکار خود آن را روشن سازیم. بسیار آسانتر است که خود را به عنوان یک جلد تعریف کنیم و نه برحسب کیفیات درونی که نمی توانیم آنها را لمس کنیم و با حواس خود مانند بینایی، بویایی، شنوایی با آن پیوند یابیم و به این جهت راه آسانتر را برمی گزینیم که یکی از دلایل نپذیرفتن اصل تفکر به عنوان اساس انسانیت خویشتن است و علاوه بر این چون اکثر افراد دیگر هم خود را به این نظر می نگرند برای ما آسانتر است که در همرنگی با جماعت در همان جهت حرکت کنیم و رودرروی آنچه اکثریت مردم می کنند نایستیم.

بسیاری از ما بدون توجه به واقعیت غیرجسمی خود به تقلید از دیگران رفتار میکنیم و نمی خواهیم انتقاد و سرزنشی را که لازمه داشتن تفکری مستقل است تحمل کنیم و لذا برای پرهیز از انتقاد دیگران به شیوه معمول جامعه رفتار
می کنیم. ممکن است از قبول خود به عنوان موجودی که می تواند چیزی بیش از جسم خاکی باشد سرباز زنیم زیرا همه عمر خود به شیوه تفکر موجود خو گرفته ایم. برای ایجاد تغییر و تحول باید خود را از نو شناسایی کنیم. و انسان جدیدی از خویشتن بسازیم. در اولویت ها و ارزش های خویش تجدیدنظر کنیم، خویشتن نگری کنیم و ذهن خود را باز بگذاریم تا بدانیم موضع ما چیست و در کجای کار هستیم، بدون آنکه حالات دفاعی اتخاذ کنیم و یا پیرامون دیدگاه های خود قضاوت کنیم. اگر بدون انتقاد به موضع فعلی خویش بنگریم گام برداشتن در ادامه مسیر خود را آسانتر می کنیم.

اگر خود را صرفا یک موجود تمام مادی بدانیم می توانیم تنها در قلمرو اشياء و مادیات بیندیشیم و چشمان خود را بر افکار کسل کننده و زجرآور ببندیم و سعی کنیم با تصرف و تملک و مال اندوزی شایستگی خود را ثابت کنیم و طبیعت غیرمادی خود را منجمد و بی اثر نماییم و اساس زندگی خود را بر مادیات قرار دهیم. در این صورت رفتارها به شیوه ای می شوند که گویی هیچ مسئولیتی در مقابل احساس و افکار دیگران نداریم و استدلال می کنیم که با ابزار مادی که فراهم می آوریم به آنها خوشبختی ارائه می کنیم و رفتار خود را با گفته هایی از این رده توجیه می نماییم: «من زحمت میکشم، کار می کنم، قبوض و اقساط ماهانه را پرداخت می کنم و آنچه را می خواهند برای آنها تهیه می کنم، مگر چه کار دیگری می توانم بکنم؟» پاسخ به این سؤال «چه کار دیگر این است که نسبت به اندیشه های آنها گوش شنوا داشته باشید و با آنها پیرامون الهامات و مکنونات قلبي شان صحبت کنید و در فضایی آکنده از مهر و محبت خداگونه با آنچه فراسوی جسم خاکی آنهاست یعنی روان آنان که یک ودیعه الهی است تماس حاصل کنید و تشویق کنید که جهان را از دیدگاه خویشتن تجربه کنند.

با گرد آوری و انباشتن مادیات و مال اندوزی، هدفگزینی و پیشرفت وتصرف و تملک، مادیات تنها معیار سنجش ما برای پیشرفت می شود و از خوشبختی و سعادت درون خود غافل می شویم و با این شیوه همیشه در تلاشیم اما به جایی نمی رسیم. ما چیزی بیش از جسم خاکی خود هستیم، ما دارای شعور و هوشمندی در قالب جسم خود هستیم. در جهان مادیات سرزنش دیگران و مسئول کردن آنان آسانترین راه است و عذر و بهانه های بسیاری در دسترس ما قرار دارند و هنگامی که روند زندگی به دلخواه ما نیست با داد و فریاد می توانیم به راحتی دیگران را متهم کنیم. گردش روزگار را برای بیماری، بازار و بورس سهام را برای نداری و نانوایی را برای چاقی و والدین را برای نارسایی های شخصیتی خود سرزنش کنیم. . . . و اما در جهان تفکر هر چند که ما مسئول همه چیز هستیم ولی به همان نحوی که اراده می کنیم می اندیشیم و همان چیزی هستیم که فکر می کنیم. توجه کنید باز هم تکرار می کنم ما همان چیزی هستیم که فکر می کنیم، نه آن چیزی که می خوریم. اگر نخواهیم مسئولیت آنچه را از خود ساخته ایم به عهده بگیریم در این صورت چشمان خود را به نیروی خودسازی خویشتن می بندیم و تنها در جسم مادی که به ارث برده ایم زیست می کنیم. اما اگر بدانیم که تفکر ما داروی شفابخش ماست و می تواند برای ما نیک بختی به ارمغان بیاورد و در زندگی ما و دیگران مؤثر باشد در این صورت زندگی مسئولانه تری را پیشه میکنیم و اگر ذهن خود را به جهان درونی افکار خویش متمرکز کنیم در این صورت به شخص مسئول تری بدل می شویم. ”

Fekrvarzi.ir

Hide picture