تحولات فرهنگی چهار دهۀ اخیر
در حدود سالهای ۱۳۵۰ هجری – شمسی یعنی چند دهه پیش اینگلهارت نظریه ای درباره دگرگونی ارزشی مطرح کرد که پیش بینی می کرد ارجحیت های ارزشی در جوامع پیشرفته صنعتی میل به دگرگونی از ارزشهای مادی گرایانه معطوف به امنیت جسمی و اقتصادی به سوی تأکید بیشتر به ارزشهای فرامادی گرایانه دارد و کتاب جنجالی او در سال ۱۳۷۰ هجری – شمسی دربارۀ تحولات فرهنگی تازه در کشورهای صنعتی بحثهای فراوانی را درباره کیفیت غلبه تدریجی ارزشهای فرامادی بر ارزشهای مادی در کشورهای پیشرفته به راه انداخت.او نشان داد شواهد بسیاری وجود دارد که دگرگونی ارزشی در حال وقوع است و حرکت به سوی ارزشهای فرا مادی فرآیندی خطی و ساده نبوده است و مشخصه های این فرآیند داشتن نوسانات بی شماری در پاسخ به شرایط جاری جوامع است. پیمایش های نوسان سنج در غرب و اروپا و پیمایش های جهانی ارزش ها در سال های گذشته امکان بررسی ۴۰ جامعه را دربر می گیرد که شامل ۷۰ درصد جمعیت جهان می شود. اگرچه فقدان پیمایش های دقیق در مورد کشور ما امکان بررسی و تحلیل نظریه های گفته شده را محدود کرده است اما براساس همان نظریه ها تغییر ارزش ها پدیده ای منحصراً غربی نیست و بلکه خیزش ارزش های فرامادی گرایانه ارتباط نزدیک با تغییرات اقتصادی و اجتماعی در جوامعی دارد که در دهه های اخیر رشد اقتصادی را تجربه کرده اند. در همان ایامی که اینگلهارت نظریۀ خود را ارائه می نماید یعنی در دهه ۵۰ هجری – شمسی نیز شاهد هستیم که در ایران (قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) تحولات ارزشی در حال وقوع است، بررسی اینکه نظریۀ مذکور با کشورهایی همچون کشور ما تا چه اندازه تطبيق دارد، قابل بررسی است، اما بدون تردید عوامل بسیار مهم دیگری نیز در وقوع انقلاب اسلامی ایران مؤثر بوده است. زیر پا گذاشتن ارزشهای اسلامی توسط رژیم سابق و رواج فرهنگ غرب، فساد و فحشا و آگاه شدن جوانان از اوضاع نامناسب کشور، استبداد و عدم وجود آزادی های سیاسی از جمله مهمترین علل وقوع انقلاب اسلامی ایران ذکر شده است و حکایت می نماید که علل فرهنگی و ارزشی در وقوع انقلاب اسلامی ایران مهمترین علل از عوامل دیگر همچون عوامل سیاسی و اقتصادی بوده است. اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی نیز تأئید کنندۀ همین موضوع است که حکومت اسلامی و برقراری ارزش ها و شعائر اسلامی مهمترین اهداف انقلاب بوده است. از سوی دیگر در همین ایام، جهان به سمت جمعیت جوان بین ۱۵ تا ۲۴ حرکت نموده است و یک پنجم جمعیت جهان را جوانان تشکیل می دهند. جمعیت جوانی که در طول تاریخ بشر هیچ وقت به اندازه نسل کنونی با چنین دگرگونی های فرهنگی و سیاسی سریعی مواجه نبوده است، نسل جدیدی که به ارزشهای تازه گرایش دارد و می توانند موجب تأثیر جایگزینی نسل بر دگرگونی ارزشی شود……

از کتاب آینده نگری و فرهنگ نوشته محسن فردرو 1398 در دست انتشار

Hide picture