انسان غیربیولوژیکی : او از آنچه فکر می کنید به شما نزدیکتر است – دکتر فاطمه ابهر

ماهیت معنای انسان بودن هم غنی شده و هم به چالش کشیده می شود، زیرا گونه ما قید میراث ژنتیکی خود را می شکند و به ارتفاعات غیر قابل تصوری از هوش، پیشرفت مادی و طول عمر می رسد. نرخ این “تغییر پارادایم” اکنون هر دهه دو برابر می شود، بنابراین قرن بیست و یکم در واقع شاهد 20000 سال پیشرفت با سرعت امروز خواهد بود. محاسبات، ارتباطات، فناوریهای بیولوژیکی ( به عنوان مثال، توالییابی DNA )، اسکن مغز، دانش مغز انسان، و دانش انسان به طور کلی، همگی با سرعتی حتی سریعتر شتاب میگیرند و به طور کلی عملکرد، ظرفیت و پهنای باند هر سال دو برابر میشوند. محاسبات مولکولی سه بعدی تا قبل از سال 2030 سخت افزاری را برای هوش مصنوعی “قوی” در سطح انسان فراهم می کند. بینش های مهم نرم افزاری تا حدی از مهندسی معکوس مغز انسان به دست می آید، فرآیندی که به خوبی در حال انجام است. در حالی که پیامدهای اجتماعی و فلسفی این تغییرات عمیق خواهد بود، و تهدیدات قابل توجهی که آنها ایجاد می کنند، ما در نهایت با ماشین های خود ادغام خواهیم شد، به طور نامحدود زندگی خواهیم کرد و یک میلیارد برابر هوشمندتر خواهیم شد… همه در سه تا چهار دهه آینده.
“یووال نوح هراری استدلال می کند ما در آستانه بزرگ ترین انقلاب در زیست شناسی هستیم. برای پایان Homo sapiens آماده شوید.( آینده ناخودآگاه ما در طی یکی دو قرن آینده، ما انسان ها احتمالاً خود را به خدایان ارتقا می دهیم و اساسی ترین اصول تکامل زندگی را تغییر می دهیم. اساطیر سنتی، خدایان را به عنوان موجوداتی قدرتمند نشان میدادند که میتوانستند زندگی را مطابق میل خود طراحی و خلق کنند. در دو قرن آینده احتمالاً یاد خواهیم گرفت که چگونه اشکال مختلف زندگی را مطابق میل خود مهندسی و تولید کنیم. ما از مهندسی زیستی برای ایجاد انواع جدیدی از موجودات ارگانیک استفاده خواهیم کرد. ما از رابط های مستقیم مغز و رایانه برای ایجاد سایبورگ ها (موجودی که اجزای آلی و معدنی را با هم ترکیب می کنند) استفاده خواهیم کرد. و پیشرفت در یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی حتی ممکن است به ما اجازه دهد که ایجاد موجودات کاملا غیر آلی را به حرکت در آوریم. محصولات اصلی اقتصاد آینده غذا، منسوجات و وسایل نقلیه نیستند، بلکه بدن، مغز و ذهن خواهند بود.
(ری کورزویل فکر میکند که تا چند دهه آینده یک میلیارد برابر باهوشتر از اکنون خواهیم بود. این عواقب خواهد داشت.)
این نه تنها بزرگترین انقلاب تاریخ خواهد بود، بلکه بزرگترین انقلاب در زیست شناسی از زمان پیدایش حیات بر روی زمین خواهد بود. برای چهار میلیارد سال زندگی توسط قوانین انتخاب طبیعی اداره می شد. در تمام این دوران، چه یک ویروس یا دایناسور بودید، طبق اصول انتخاب طبیعی تکامل یافتید. علاوه بر این، مهم نیست که زندگی چه شکلهای عجیب و غریبی به خود میگیرد، در قلمروی ارگانیک محصور میماند. چه کاکتوس و چه نهنگ، شما از ترکیبات آلی ساخته شده اید و تابع قوانین شیمی آلی باقی مانده اید. با این حال، در دو قرن آینده، علم میتواند عصر حیات غیرآلی را آغاز کند که با طراحی هوشمند شکل گرفته است. نه طراحی هوشمندانه خدایی بر فراز ابرها – بلکه طراحی هوشمندانه ما و طراحی هوشمندانه محاسبات ابری ما)”.
ما نئوکورتکس بیولوژیکی خود را به یک نئوکورتکس مصنوعی در ابر متصل خواهیم کرد. این کار با استفاده از رباتهای نانو پزشکی که از طریق مویرگها به مغز میروند و ارتباط بیسیم بین ماژولهای نئوکورتیکال ما و ابر را فراهم میکنند، به همان روشی که گوشی هوشمند امروزی شما با ابر ارتباط بیسیم دارد، انجام میشود. و به همان روشی که امروز گوشی هوشمند شما با اتصال به بسیاری از رایانه های ابری قابلیت های خود را تقویت می کند، ما نیز همین کار را با نئوکورتکس خود انجام خواهیم داد.
این یک سناریوی دهه 2030 و 2040 است. سپس تفکر ما به ترکیبی از تفکر بیولوژیکی و غیرزیستی در ابر تبدیل خواهد شد. در نتیجه، ما باهوشتر، موزیکالتر، خندهدارتر و غیره خواهیم شد. اما با گسترش بیشتر در ابر و قدرتمندتر شدن ابر، تفکر ما به طور فزایندهای غیربیولوژیکی میشود.
فرآیندهای دیجیتال ذاتاً پشتیبانگیری میشوند و ما نیز به نوبه خود میتوانیم از «فایل ذهن» یا حداقل بیشتر آن نسخه پشتیبان تهیه کنیم. پشتیبانگیری تضمین مطلق «زندگی برای همیشه» نیست، که برای هر کسی که فایلی را از دست داده است واضح است، اما لایه دیگری از محافظت را فراهم میکند. من دوست ندارم در مورد جاودانگی صحبت کنم، بلکه پسوندهای نامشخصی برای وجود پرونده ذهن ما. فایل ذهنی فقط یک انتزاع نیست – به معنای واقعی کلمه اطلاعاتی در مغز ما وجود دارد که خاطرات، مهارتها و شخصیت ما را تعریف میکند. و امروز پشتیبان گیری نمی شود. بقای آن به بقای یک قطعه سخت افزار بستگی دارد. بنابراین اینکه بتوانیم از فایل ذهنی خود یا بیشتر آن نسخه پشتیبان تهیه کنیم، محافظت قابل توجهی را فراهم می کند.
در این فرآیند، انسان انسان خردمند احتمالا ناپدید خواهد شد. 200 سال دیگر زمین احتمالاً تحت سلطه موجوداتی قرار خواهد گرفت که با ما متفاوتتر از تفاوت ما با نئاندرتالها یا شامپانزهها هستند. امروزه ما هنوز هم بیشتر ساختارهای بدنی، توانایی های فیزیکی و توانایی های ذهنی خود را با نئاندرتال ها و شامپانزه ها به اشتراک می گذاریم. نه تنها دستها، چشمها و مغز ما کاملاً انساندوست هستند، بلکه شهوت، عشق، خشم و پیوندهای اجتماعیمان نیز همینطور هستند. ظرف 200 سال، ترکیب بیوتکنولوژی و هوش مصنوعی ممکن است منجر به ویژگیهای جسمانی، فیزیکی و ذهنی شود که به طور کامل از قالب انسانها رهایی یابد. برای مثال، رابطهای مغز و رایانه میتواند منجر به بدنهای پراکنده شود – موجوداتی که اندامهایشان به طور گسترده در فضا پخش شدهاند. برخی بر این باورند که آگاهی ممکن است از هر ساختار ارگانیک جدا شده و بدون محدودیتهای بیولوژیکی و فیزیکی در فضای مجازی گشت و گذار کند.
از سوی دیگر، ممکن است شاهد جدا شدن هوش از آگاهی باشیم. هوش توانایی حل مشکلات است. هوشیاری توانایی احساس چیزهایی مانند درد، شادی، عشق و خشم است. در پستانداران این دو با هم پیش می روند. پستانداران با احساس اشیا مشکلات را حل می کنند. اما کامپیوترها بسیار متفاوت هستند. تاکنون پیشرفت شگفت انگیز هوش رایانه ای با هیچ گونه توسعه آگاهی رایانه همراه نبوده است. ممکن است چندین راه جایگزین وجود داشته باشد که به ابرهوشی منتهی می شود، که فقط برخی از آنها از تنگه های آگاهی عبور می کنند. میلیونها سال است که تکامل پستانداران به آرامی در مسیر خودآگاه حرکت میکند. با این حال، تکامل اشکال حیات غیرآلی ممکن است این تنگههای باریک را کاملاً دور بزند و مسیر متفاوت و بسیار سریعتری را برای ابرهوش ترسیم کند. ممکن است به دنیایی برسیم که تحت سلطه موجودات فوق هوشمند اما کاملاً ناخودآگاه است.
ری کورزویل
ری کورزویل، با نام ریموند کورزویل، (متولد 12 فوریه 1948، کوئینز، نیویورک، ایالات متحده)، دانشمند کامپیوتر و آینده پژوه آمریکایی که پیشگام فناوری تشخیص الگو بود و اجتناب ناپذیر بودن ادغام بشریت با فناوری ایجاد شده را تبلیغ کرد.
کورزویل در یک خانواده یهودی سکولار در کوئینز نیویورک بزرگ شد. والدین او علاقه اولیه خود را به علم پرورش دادند و به او اجازه دادند در سن 14 سالگی به عنوان یک برنامه نویس کامپیوتر برای برنامه Head Start کار کند. در سال 1965 او جایزه اول نمایشگاه بین المللی علوم را با یک برنامه کامپیوتری به دست آورد که می توانست موسیقی بنویسد که سبک های آن را تقلید کند. آهنگسازان بزرگ این برنامه آغاز تلاش طولانی مدت او برای ایجاد مجدد تشخیص الگو یا توانایی یافتن نظم در داده های پیچیده بود. این اعتقاد کورزویل بود که تشخیص الگو اساس تفکر انسان را تشکیل می دهد.
کورزویل به عنوان دانشجوی موسسه فناوری ماساچوست (MIT)، یک برنامه کامپیوتری ایجاد کرد که به دانشآموزان دبیرستانی کمک میکرد تا دانشگاهی را برای شرکت در آن انتخاب کنند. او سپس این سرویس را به مبلغ 100000 دلار به اضافه حق امتیاز به یک ناشر فروخت. او در سال 1970 با مدرک لیسانس در رشته علوم کامپیوتر و ادبیات از MIT فارغ التحصیل شد. چهار سال بعد او شرکت Kurzweil Computer Products را تأسیس کرد که فناوری را توسعه داد که به رایانهها اجازه میداد متن چاپ شده را با هر نوع حروف معمولی بخوانند. تحت مدیریت کورزویل، این شرکت همچنین پیشگام یک اسکنر تخت و یک سینت سایزر تبدیل متن به گفتار بود و از هر سه اختراع برای ساخت یک دستگاه مطالعه برای نابینایان استفاده کرد. یک نسخه تجاری از دستگاه توسعه یافت که منجر به فروش شرکت به شرکت زیراکس در سال 1980 شد. کورزویل تا سال 1995 مشاور زیراکس بود. دوستی با استیوی واندر، نوازنده، کورزویل را بر آن داشت تا تجارتی را راه اندازی کند که سینت سایزرهای موسیقی با کیفیت حرفه ای را در سال 1982 ایجاد کرد. این سرمایه گذاری در سال 1990 به سازنده ساز کره ای یانگ چانگ فروخته شد.
در سال 1987 شرکت دیگری که توسط کورزویل تأسیس شد، اولین سیستم تشخیص گفتار تجاری را ایجاد کرد و در سال 1997 به شرکتی فروخته شد که بعداً با شرکت مایکروسافت برای بازاریابی نرمافزار تشخیص گفتار برای رایانههای شخصی همکاری کرد. او در سالهای 1997 و 1999 شرکتهایی را تأسیس کرد که با استفاده از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل مالی و آموزش پزشکی نرمافزار تولید میکردند. کورزویل همچنین به بررسی امکانات فناوری در خلق هنر پرداخت و در سال 1998 شرکتی را تأسیس کرد که نرمافزاری با قابلیت خلق نقاشی و شعر تولید میکرد. وب سایت او، KurzweilAI.net، در سال 2001 تاسیس شد و مقالاتی در مورد آینده فناوری و همچنین رامونا، یک زن واقعیت مجازی که با کاربران گفتگو می کرد، ارائه می کرد. در سال 2003 کورزویل شرکتی را تأسیس کرد که مکمل های غذایی را با هدف افزایش طول عمر انسان می فروخت و در سال 2005 شرکتی را تأسیس کرد که یک دستگاه چاپگر دستی برای نابینایان منتشر کرد.
کورزویل با پیشبینیهای جسورانهاش در مورد چگونگی شکلگیری فناوری آینده، توجه عموم را به خود جلب کرد. او مجموعهای از نظریههای پیشبینی را در عصر ماشینهای هوشمند (1990) توضیح داد، که انفجار محبوبیت اینترنت را پیشبینی میکرد. کورزویل همچنین راه حل 10 درصدی برای یک زندگی سالم (1993) را نوشت که رژیم غذایی را که برای کمک به درمان دیابت استفاده کرده بود، شرح می دهد. کتاب او عصر ماشینهای معنوی (1999) چشماندازی از قرن بیست و یکم را به عنوان زمانی ارائه میکند که فناوری رایانه به اندازهای پیشرفت کرده بود که به ماشینها اجازه میداد در سطحی معادل مغز انسان کار کنند. او پیشبینی کرد که رایانهها تصمیمات پیچیده میگیرند، زیبایی را قدر میدانند و حتی احساسات را تجربه میکنند. علاوه بر این، کورزویل معتقد بود که وقتی انسان اطلاعات مغز خود را به رایانه منتقل می کند، تمایز بین انسان و ماشین مبهم می شود. او همچنین در سفر شگفت انگیز: به اندازه کافی طولانی زندگی کنید تا همیشه زندگی کنید (2004)، با همکاری تری گراسمن، و تکینگی نزدیک است: وقتی انسان ها از زیست شناسی فراتر می روند (2005) همگرایی زندگی انسان با فناوری را پیش بینی کرد. مستند Man Transcendent Man (2009)، زندگی کورزویل را شرح می دهد و شامل مصاحبه هایی با طرفداران و مخالفان پیش بینی های او می شود.
در سال 2000 به کرزویل مدال ملی فناوری ایالات متحده به پاس نوآوری های فراوانش اعطا شد. او در سال 2002 وارد تالار مشاهیر مخترعان ملی شد که توسط اداره ثبت اختراعات ایالات متحده تأسیس شد.
هانس موراوک
هانس موراوک، به طور کامل هانس پیتر موراوک، (زاده 30 نوامبر 1948، کاوتزن، اتریش)، دانشمند کامپیوتر کانادایی اتریشی الاصل که کار تاثیرگذار در رباتیک بر آگاهی فضایی متمرکز بود. او شاید بیشتر به خاطر دیدگاههای صریح خود در مورد آینده انسانها و روباتها و برتری نهایی انسانها شناخته میشد.
موراوک در حالی که هنوز کودک بود به همراه خانواده اش از اتریش به کانادا نقل مکان کرد. در آنجا مدرک لیسانس (1969) در ریاضیات از دانشگاه آکادیا و مدرک کارشناسی ارشد (1971) در علوم کامپیوتر از دانشگاه وسترن انتاریو گرفت. پس از دریافت مدرک دکتری (1980) در رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه استنفورد، به دانشگاه کارنگی ملون نقل مکان کرد و در آنجا از سال 1980 تا 2005 مؤسسه رباتیک را مدیریت کرد.
کار Moravec بر ارائه اطلاعات مکانی بهتر به روباتها متمرکز بود. او برای پایان نامه خود رباتی ساخت که در محیط شلوغ حرکت می کرد و با استفاده از تصویر تلویزیونی به هدایت آن کمک می کرد. اگرچه حدود 75 درصد مواقع میتوانست با خیال راحت در اتاق حرکت کند، اما ربات چندین ساعت طول کشید تا این کار را انجام دهد و توسط یک کامپیوتر بزرگ از راه دور کنترل میشد. Moravec بعداً «شبکههای اشغال سه بعدی» را توسعه داد که به یک ربات اجازه میداد طرح یک محیط دنیای واقعی را در چند ثانیه تعیین کند. در سال 2003 او شرکت Seegrid را تأسیس کرد که در خودروهای هدایت شونده خودکار تخصص داشت.
موراوک احتمالاً بیشتر به خاطر عقیدهاش مبنی بر اینکه روباتها در آینده نزدیک از انسانها پیشی خواهند گرفت، شناخته شده بود. او تخمین زد که هوش کامپیوتری تا سال 2040 با هوش انسان برابری میکند و ماشینها در سالهای پس از آن بسیار از عقل انسان پیشی خواهند گرفت. موراوک همچنین استدلال کرد که انسان های بیولوژیکی در نهایت منقرض خواهند شد. اگرچه او معتقد بود راههایی برای بقای ذهن انسان در آینده وجود خواهد داشت، اما معتقد بود که بدن انسان دیگر از منظر تکاملی قابل رقابت نخواهد بود. موراوک نظرات خود را در کتاب های Mind Children: The Future of Robot and Human Intelligence (1988) و Robot: Mere Machine to Transcendent Mind (1999) تشریح کرد.
تکمیل سریع هوش مصنوعی
هوش مصنوعی (AI) هوشی است – درک، ترکیب و استنتاج اطلاعات – که توسط ماشینها نشان داده میشود، برخلاف هوشی که توسط انسان یا سایر حیوانات نشان داده میشود. نمونه کارهایی که در آنها این کار انجام می شود شامل تشخیص گفتار، بینایی کامپیوتری، ترجمه بین زبان های (طبیعی) و همچنین نقشه برداری های دیگر از ورودی ها است.
برنامه های کاربردی هوش مصنوعی شامل موتورهای جستجوی وب پیشرفته (به عنوان مثال، جستجوی گوگل)، سیستم های توصیه (استفاده شده توسط یوتیوب، آمازون و نتفلیکس)، درک گفتار انسان (مانند سیری و الکسا)، ماشین های خودران( مانند Waymo) ، مولد یا ابزارهای خلاقانه ChatGPT) و (AI art، تصمیم گیری خودکار، و رقابت در بالاترین سطح در سیستم های بازی استراتژیک ( مانند شطرنج )
همانطور که ماشین ها به طور فزاینده ای توانمند می شوند، وظایفی که به “هوش” نیاز دارند، اغلب از تعریف هوش مصنوعی حذف می شوند، پدیده ای که به عنوان اثر هوش مصنوعی شناخته می شود. به عنوان مثال، تشخیص کاراکتر نوری اغلب از چیزهایی که به عنوان هوش مصنوعی در نظر گرفته میشوند کنار گذاشته میشود و به یک فناوری معمول تبدیل شده است.
امروزه هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) که به اختصار AI خطاب میشود یکی از داغترین اصطلاحات روز در فناوری به حساب میآید. دلیل این امر بسیار محکم است؛ در سالهای اخیر نوآوریها و پیشرفتهای بسیاری در زمینه هوش مصنوعی پدید آمده که در گذشته تنها در حوزه فیلمهای علمی تخیلی مورد تصور بودند، اما اکنون کمکم به واقعیت تبدیل شدهاند.
هوش مصنوعی بهعنوان یک رشته دانشگاهی در سال 1956 تأسیس شد و در سالهای پس از آن موجهای خوشبینی متعددی را تجربه کرد.و به دنبال آن ناامیدی و از دست دادن بودجه (معروف به “زمستان هوش مصنوعی”)، به دنبال رویکردهای جدید، موفقیت، و تمدید بودجه. تحقیقات هوش مصنوعی بسیاری از رویکردهای مختلف، از جمله شبیهسازی مغز، مدلسازی حل مسئله انسان، منطق رسمی، پایگاههای اطلاعاتی بزرگ دانش و تقلید از رفتار حیوانات را امتحان کرده و کنار گذاشته است. در دهه های اول قرن بیست و یکم، یادگیری ماشینی بسیار ریاضی و آماری بر این حوزه مسلط شده است، و این تکنیک بسیار موفق بوده و به حل بسیاری از مسائل چالش برانگیز در سراسر صنعت و دانشگاه کمک کرده است.
زیر زمینه های مختلف تحقیقات هوش مصنوعی حول اهداف خاص و استفاده از ابزارهای خاص متمرکز شده است. اهداف سنتی تحقیقات هوش مصنوعی شامل استدلال، بازنمایی دانش، برنامه ریزی، یادگیری، پردازش زبان طبیعی، ادراک و توانایی حرکت و دستکاری اشیا است. اهداف مدت. برای حل این مشکلات، محققان هوش مصنوعی طیف گستردهای از تکنیکهای حل مسئله، از جمله جستجو و بهینهسازی ریاضی، منطق رسمی، شبکههای عصبی مصنوعی، و روشهای مبتنی بر آمار، احتمال و اقتصاد را تطبیق داده و ادغام کردهاند. هوش مصنوعی همچنین از علوم کامپیوتر، روانشناسی، زبان شناسی، فلسفه و بسیاری از زمینه های دیگر استفاده می کند.
این رشته بر این فرض پایه گذاری شد که هوش انسانی «می توان آنقدر دقیق توصیف کرد که بتوان ماشینی ساخت تا آن را شبیه سازی کند». هوش؛ این موضوعات قبلاً توسط اسطوره، داستان (علمی تخیلی) و فلسفه از دوران باستان مورد بررسی قرار گرفته است. دانشمندان و فیلسوفان کامپیوتر از آن زمان پیشنهاد کرده اند که اگر ظرفیت های عقلانی آن به سمت اهداف مفید برای بشریت هدایت نشود، هوش مصنوعی ممکن است به یک خطر وجودی برای بشر تبدیل شود. عدم وجود سیاست اجتماعی مناسب برای اشتغال کامل. اصطلاح هوش مصنوعی نیز به دلیل افزایش بیش از حد تواناییهای فناوری واقعی هوش مصنوعی مورد انتقاد قرار گرفته است.