“ابتذال در صنعت مد” نوشته عسل ستایش
با به وجود آمدن انقلاب صنعتي،فناوري هاي جديدي به وجود آمد،يكي از آنها چرخ خياطي بود كه توليد لباس را براي مردم آسان تر،سريع تر و ارزان تر كرد.
در آن زمان،مغازه هاي خياطي زيادي براي پاسخگويي به طبقات متوسط جامعه به وجود آمد. تا قبل از آن يعني سال ١٨٠٠ ميلادي مردم مجبور بودند مواد پوشاك خود را مانند انواع پشم و چرم حيوانات را تهيه و آماده مي كردند، آنها را بافته و سپس با دست و يا ابزارهاي دستي مي دوختند.
رفته رفته مغازه هاي خياطي گسترش پيدا كردند و مجبور شدند كارگران پوشاك بسياري استخدام كنند. در سال ١٩١١ ميلادي اولين فاجعه مهم كارخانه پوشاك در نيويورك اتفاق افتاد كه جان ١٤٦ كارگر كه بسياري از آنها زنان بودند را گرفت.
از دهه ٣٠ تا اواخر دهه ٥٠ ميلادي پوشاك هنوز اصول و قاعده مشخصي داشت و هر دهه ترندي به مد اضاف و يا حذف مي شد و هنوز طبقات مختلف جامعه با انتخاب در پوشاك متمايز بودن خود از بقيه جامعه را به رخ مي كشيدند.
در دهه هاي ١٩٦٠ و ٧٠ ميلادي جوانان به دنبال ايجاد گرايش و روند جديد در لباس خود بودند كه به شكلي بيان شخصي محسوب مي شد.
اواخر دهه ١٩٩٠ و سال ٢٠٠٠ ميلادي مد به كلي تغيير كرد و پايبند هيچ اصولي نبود و در همان سال مد كم هزينه و يا استفاده از كمترين پارچه در توليد لباس به اوج خود رسيد.
با به وجود آمدن سوشال مديا و خريد آنلاين و همچنين توليد پوشاك ارزان و خرده فروشي ها،فست فشن هايي مانند zara,H&M,Top Shop خيابان هاي اصلي شهرها را به اشغال خود در آوردند.
اوايل اين برندها ظاهر و عناصر خانه هاي مد برتر را طراحي و اجرا مي كردند؛اما رفته رفته به طراحي هاي هفتگي و توليد پوشاك در حجم بسيار زياد در مدت زمان كوتاه رسيدند.
طبق آمارهاي معتبر،مردم در سراسر جهان در سال ٢٠١٤ ميلادي ٦٠ درصد بيشتر از سال ٢٠٠٠ ،لباس خريداري كرده اند و تنها نيمي از آن را نگه داشتند و بقيه را دور ريخته اند،كه با يك محاسبه ساده مي توان به عمق فاجعه پي برد.
آيا در آن زمان كسي به آينده پُر قدرت و مخرب اين پديده يعني (فست فشن ها) توجهي مي كرد !؟ كه چگونه به سرعت به محيط زيست آسيب وارد مي كردند.
در واقع پديده فست فشن بر روي دو عامل مهم و مخرب تمركز دارد،يكي محيط زيست و ديگري نيروي انساني بسيار ارزان. پس فست فشن ها نه تنها به مشكلات زيست محيطي بلكه مشكلات اجتماعي هم ضرر و زيان بسيار وارد كرده اند.
آيا بازيافت جوابگوي اين حجم از پوشاك غير قابل استفاده است؟
پاسخ سختي است زيرا بيشتر لباس ها با هدف بازيافت طراحي و توليد نشده اند؛به هنگام استفاده از مواد بازيافتي براي توليد لباس هاي جديد،كيفيت لباس بسيار پايين مي آيد. پس بازيافت واقعا دشوار و يا گاهي غير قابل ممكن است و به تنهايي جوابگوي فست فشن نيست.
تنها راه موثر در مشكل زباله پوشاك كاهش چشم گير توليد آن است.
متاسفانه در حال حاضر به جاي راه حل مناسب و جايگزين در فست فشن ها، هفته هاي مد كشورهاي مختلف از جمله پاريس،لندن و نيويورك با سماجت به كار خود ادامه مي دهند؛
در همين چند روز گذشته هفته مد نيويورك با رويداد و اتفاقات عجيب و مبتذلي روبه رو بود.از يك طرف حواشي فشن شوها و از طرف ديگر طراحي طراحان مد،يك آبروريزي براي اين رويداد محسوب مي شد.
يك نفر با كلاه حمام و كيسه زباله بر تن وارد استيج شد كه هيچ كدام از حاضران در اين رويداد متوجه نشدند كه اين فرد مدل نيست. حضور مدل هايي كه اصلا اصول و قاعده كتواك را بلد نبودند. جايگزين كردن اينفلوئنسرهاي اينستاگرام و حتي رپر پُر حاشيه كانيه وست به جاي مدل هاي واقعي كمكي به بيشتر ديده شدن فشن شو نكرد. به نظر مي آيد برخي از برندها به جاي راه كار مناسب براي كمترين آسيب بر محيط زيست دست به هر كاري مي زنند تا بيشتر ديده شوند.
حاميان حقوق حيوانات موسسه PETA در شوي برند Coach با در دست داشتن پلاكاردهايي به روي استيج آمدند و اين برند را به دليل ظلم به گاوها و تهيه محصولات چرمي مخرب محيط زيست محكوم كردند.
برند Coach از زمان تأسيس،يعني سال ١٩٤١ تاكنون در تهيه و توليد كالاهاي چرمي نقش چشم گيري داشته كه همين موضوع باعث اعتراض حاميان حيوانات و محيط زيست بوده است.
لباس يكي از معترضان شبيه بدن فاقد پوست انسان بود كه تمركز و توجه اين طرح به زجري كه حيوانات براي توليد چرم مي كشند بود.
(براي آشنايي بيشتر به راه حل و معضلات فست فشن ها به مقاله هاي قبل رجوع شود)
عسل ستايش
شهريور ماه هزار چهار صد و دو