آسیب شناسی مدیریت ورزشی در ایران – داوود سلیانچی
آسیب شناسی مدیریت ورزش در ایران
داوود سلیانچی
به تحقیق، در دنیای پیشرفته امروز، توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی با نیروهای انسانی سالم و کارآمد پیوندی ناگسستنی دارد. در این راستا تربیت بدنی و ورزش جایگاه مؤثری در کشورهای توسعه یافته ودرحال توسعه به خود اختصاص می دهد. تجربه کشورهای موفق وپیشرفته ورزشی نمونه بارزی از این واقعیت می باشد.
در یک نگاه عمیق و اجمالی، کارکردهای ورزش و تربیت بدنی دریک مدل اجتماعی پیشرفته وسیستمی شامل ورزش پایه، ورزش همگانی، ورزش بانوان، ورزش قهرمانی و ورزش حرفه ای در سه مفهوم ساده و اساسی و در عین حال یکپارچه خلاصه میشود که عبارتند از: سلامتی، دوستی و شادابی، به بیان علمی تجلی مبانی زیستی، روانی و اجتماعی که هر انسان کارآمدی به آنها نیازمند است. به عبارت دیگر، ورزش و تربیت بدنی پیشرفته به دنبال پرورش انسان هایی با این سه ویژگی برتر می باشد که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیز برای تحقق اهداف و آرمانهای ارزشمند خویشز به چنین انسانهایی نیازمند است.
پیوند سلامتی و دوستی و شادابی در راستای خداجویی و عدالت محوری بی شک کیفیت و کارایی انسانها را در فعالیتهای مختلف عرصههای زندگی فردی و اجتماعی به شدت ارتقا میبخشد. انسانهای کارآمد و متعهد در نگاه بسیاری از صاحبنظران مشهور اجتماعی و ورزشی رکن رکین امر خطیر پیشرفت و توسعه در همه بخش های جامعه می باشند به طوری که هیچ عامل دیگری با آن قابل مقایسه نیست.
بنابراین توسعه اجتماعی و اقتصادی نیازمند ارتقا و توسعه ورزشی در جامعه است و لذا توجه ویژه مسئولان و رهبران بالای جامعه به ورزش و تربیت بدنی و طرحها و برنامهها و بویژه مدیریت ارشد وفضای مدیریتی آن امری بسیار لازم است.
در مباحث علم مدیریت، گفته میشود که یک مدیریت صحیح مدیریتی است که سعی میکند سازمان را در راستای اهداف اجتماعی به کار گرفته و برای جامعه مفید باشد. بنابراین لازم است هر مدیری به لحاظ عملی و نظری، با جامعه، فرهنگ، ساختار، نهاد، سازمانهای اجتماعی و مواردی از این دست آشنا باشد.
در “مدیریت در ورزش” هم علاوه بر معرفی علم مدیریت، جنبههای روانشناختی و جامعهشناختی این دانش نیز مورد توجه قرار گرفته و در آن، ابعاد مختلف مدیریت ورزش، به عنوان یک نهاد یا سازمان اجتماعی، بررسی شده است. بر این اساس، در کلیه سازمانهای ورزشی، آموزش و پرورش و دیگر گروههایی که با ورزش در ارتباط هستند، مدیران برای اداره صحیح ساختار ورزش باید نگرشی جامع نسبت به بنیاد آن داشته و آگاه باشند که این پدیده در راهبرد جامعه دخالت مستقیم دارد.
در یک نگرش جامع نسبت به ورزش، ابعاد فرهنگی تربیتی، آموزشی، قهرمانی و … که همه به مباحث فلسفی ورزش برمیگردد، لحاظ میشود. همچنین جنبه تخصصی مدیریت ورزشی در جامعه، شامل اندیشه مدیریت و دانش رفتار سازمانی در مراکز آموزشی و غیر آموزشی، حرفهای و غیرحرفهای ورزش نیز مورد توجه قرار میگیرد. در عین حال، در چنین مدیریتی نباید فراموش کرد که ورزش خود یک حوزه کارآفرین بسیار بزرگ در جامعه را تشکیل میدهد. همچنین این پدیده، مفهومی بسیار ساده و گسترده برای ایجاد ارتباط و دوستی میان افراد است که در سطوح مختلف سنی مشهود میشود.
در نگاه مدیریت ورزش یک مدیریت استراتژیک است و در بخشهای مختلف آن، کلیه حوزهها مثل جهانگردی در ورزش، پزشکی در ورزش، اقتصاد در ورزش، ارتباطات در ورزش، رفاه ورزشی، حرفه ورزشی، کارآفرینی ورزش، ورزشهای حرفهای، ورزشهای قهرمانی، ورزشهای دانشگاهی و غیره مورد توجه قرار گرفتهاند. علاوه بر این، المپیک به عنوان مهمترین واقعیت ورزشی در دنیای امروز در چهار دوره و با رویکردهای مختلف حاکم بر آن، بررسی شده است. این دورهها شامل، دهههای 20 و 30 با رویکرد سیاسی، دهههای 70 و 80 با رویکرد اقتصادی، دهه 90 با رویکرد فرهنگی و بعد از دهه 90 با سلطه غالبتر رویکرد فرهنگی میشود. از سوی دیگر، موضوع توسعه و تأخر فرهنگی در ورزش نیز میتواند برای جامعه ما بسیار مهم باشد.
پیشرفت نکردن ورزش در جامعه ما دلایلی جامعهشناختی دارد که چندان هم پیچیده نیستند. غرور بیجا و ضربه زننده که به واسطه هوش و استعداد بالای افراد جامعه ما، در مقایسه با کشورهای دیگر، ایجاد شده و نبود نظم و انضباط در فرهنگ جامعه و اجتماعات، از جمله این دلایلند. در عین حال، عدم بررسی و توجه دقیق به مسأله اوقات فراغت در جامعه ما، باعث شده که نسبت به پدیده ورزش نیز به عنوان یکی از مهمترین فعالیتها در اوقات فراغت بیتوجهی شود. از سوی دیگر، در بعد اقتصادی هم باشگاههای ما وابسته به دولت هستند. این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته باشگاههای حرفهای سالانه میلیونها دلار به دولت پول میدهند. در عین حال، حتی در بحث ادبیات ورزشی نیز ما شاهدیم که متأسفانه یک ادبیات سطح پایین بر این پدیده اجتماعی حاکم است که من دلیل آن را نیز مشکل مدیریتی میدانم.
مدیر ورزشی باید جامعه ورزش، فرهنگ، فلسفه و بسیاری دیگر از ابعاد این پدیده را بشناسد و در عین حال، آگاه باشد که اگر در این عرصه، اخلاق، منش و اصل انسانی زیر پا گذاشته شود، دیگر برای یک باشگاه، تیم یا مدیر ورزشی، حتی مدالها هم ارزش و اهمیتی نخواهد داشت. به همین دلیل، شاهدیم که بحث اخلاق در ورزش حرفهای و قهرمانی کشورهای دیگر نیز بسیار مهم تلقی میشود. علاوه بر این، با در نظر گرفتن همه این موارد، باید بر مسأله برنامهریزی تمرکز کرد که متأسفانه جامعه ورزشی ما از آن غافل مانده است. در واقع، اساساً ورزش حرفهای باید با اخلاق حرفهای، مدیر حرفهای، مربی حرفهای و حتی طرفداران حرفهای همراه باشد تا بتواند در یک فضای آرام و قابل قبول، اهداف خود را در پیش گیرد.
ورزش پدیدهای متأثر از خانواده، آموزش و پرورش، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و مذهب است و جامعه نیز متشکل از همین نهادهای اصلی است. با بررسی عوامل موثر در پیشرفت ورزش دیگر کشورها، متوجه میشویم که اهمیت به این امر در مدارس و دانشگاهها و آموزش صحیح ابعاد مختلف آن تا چه حد کارکرد مثبت دارد. این در حالی است که علاوه بر مشکلات متعددی که ما در ورزش مدارس داریم، در حوزه علوم ورزشی و آموزش عالی ورزش در دانشگاهها نیز به وضوح میبینیم که گرایشهای کاملاً تخصصی، از قبیل فیزیولوژی آسیبشناسی، طب و مدیریت و رفتار اجتماعی و …، به شدت به نظام ارزشی حاکم بر جامعه و دولت و حکومت وابسته است و این امر باعث میشود که در بسیاری موارد، دانشگاه نسبت به نهاد ورزش که به عقیده من، سرنوشتش با سرنوشت جامعه پیوند خورده، بیتفاوت باشد و متأسفانه وقتی دانشگاه نسبت به چنین پدیدهای با ابعاد فرهنگی، اخلاقی، فلسفی، تربیتی، تاریخی و اجتماعی آن بیتفاوت است، طبیعتاً محصول آن نیز کارآیی و اثربخشی کافی نداشته و در این وضع، انتظاری بیش از این نمیتوان داشت.
یکی از مهمترین مسئولیتهای دانشگاه، اشاعه فرهنگ و آموزش سبک زندگی است. برای ارزیابی این مسأله، باید دید که یک فارغالتحصیل دانشگاه نسبت به ورزش چه رویکردی دارد. به علم ورزش چگونه نگاه میکند و رابطهاش با این دانش تا چه حد درونی شده است. دانشکدههای علوم ورزشی به طور کلی وظیفه اشاعه فرهنگ و ورزش را دارند. معضلات و مشکلات ورزشی باید در دانشگاه مطرح شده و برنامهریزیهای مرتبط با آن مورد طرح و بررسی قرار گیرد. این در حالی است که متأسفانه به دانشکدههای علوم ورزشی اهمیت لازم داده نمیشود. در نتیجه همین امر، مسئولین ورزشی نه دانش و تخصص دارند و نه تجربه…..
ادامه دارد
مطلب کامل را می توانید در ماهنامه شماره 2جلا- نیاز اندیشه روز مطالعه فرمایید.