ویژگی های امام علی (ع)، بزرگ مرد تاریخ
نویسنده : داوود سلیانچی
حضرت علی(علیهالسلام) در صبح جمعه روز سیزدهم رجب، ده سال قبل از بعثت در مکه در درون خانه کعبه متولد شد، و این از افتخارات و امتیازات بینظیر زندگی علی(علیه السلام) است که در مقدسترین مکان یعنی کعبه تولد یافت، و این مطلب از نظر تاریخی و روایات شیعه و سنی، قطعی است، و علامه امینی در کتاب ارزشمند الغدیر، جلد ششم، این موضوع را از شانزده کتاب اهل تسنن نقل کرده است.
بدین گونه است که فاطمه دختر اسد در زمان درد زایمان به سمت مسجد الحرام رفتند و خود را به دیوار خانه کعبه نزدیک کرد و گفتند: «بار الها، من به تو، پیغمبرانت، و کتاب هایی که از سوی تو نازل شده اند و همچنین به سخن جد بزرگوارم ابراهیم خلیل الله که این خانه را ساخته است، ایمان راسخی دارم. خداوندا ! به حرمت شخصی که این خانه را ساخته، و به حق، بچه ای که در رحم من است، تولد این کودک را برای من آسان گردان» لحظه ای بعد دیوار سمت جنوب شرقی مکه در مقابل چشمان عباس بن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد. فاطمه داخل کعبه شد؛ و دیوار دوباره به هم پیوست. به مدت 3 روز فاطمه بنت اسد در پاک ترین مکان دنیا مهمان خداوند بودند. و فرزند خود را پس از سه روز یعنی در 13 رجب به دنیا آوردند. دیوار از همان جا که قبلا شکافته شده بود، باز شد و ایشان بیرون آمدند و گفتند: «پیغامی از غیب شنیدم که نام کودک را “علی” بگذار.»
ابن صباغ مالکی که از دانشمندان معروف اهل تسنن است در این باره مینویسد : « فرزند پاک، از نسل پاک، در جای پاک به دنیا آمد،چنین شکوهی از چه کسی دیده شده است؟! شریفترین مکان حرم، مسجدالحرام است، شریفترین مکان مسجد، کعبه است، هیچ کس جز علی(علیهالسلام) در کعبه دیده به جهان نگشود، بنابراین کودک کعبه، دارای شریفترین مقامها است،مولودی که در بهترین روزها ( جمعه) در ماه صلح و صفا(رجب) در خانه خدا، جز امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) کیست؟»
سعید بن جبیر از یزید بن قعنب نقل نموده که من با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از فرزندان عبدالعزی در مقابل خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان فاطمه دختر اسد مادر امیرالمومنین که نه ماهه باردار بود و درد زایمان او را گرفته بود، ظاهر شد، «فَقالَتْ رَبِّ اِنّی مُؤمِنَةٌ بِکَ وَبِما جاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَکُتُبٍ، وَاِنّی مُصَدّقَةٌ بِکَلامِ جَدّی اِبْراهِیْمَ الخَلیلِ، وَاِنّهُ بَنی الْبَیْتَ العَتیقَ فَبِحَقِّ الّذی بَنی هذَا الْبَیْتَ وَبِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذی فِی بَطْنی لمّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلادَتی؛ پس فاطمه گفت: پروردگارا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شدهاند، ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم؛ او که این خانه عتیق را بنا کرد. پس به حق آن کسی که این خانه را ساخت، و به حق کودکی که در رحم دارم، ولادت این کودک را بر من آسان فرما!»
یزید بن قعنب میگوید: ما دیدیم که خانه خدا از پشت شکافته شد (محل مستجار) و فاطمه داخل خانه شد و ما دیگر او را ندیدیم، و دیوار دوباره به حال اول برگشت، به ذهن ما رسید که قفل در خانه خدا را باز کنیم، ولی باز نشد، «فَعَلِمْنا اَنَّ ذلِکَ اَمْرٌ مِنَ اَمْرِ اللّه عَزّوجَلّ؛ پس دانستیم که این مسئله کاری است از طرف خدای عزیز و جلیل».
امام علی (ع) اولین فرزند از قبیله هاشمی است که پدر و مادرشان هر دو نیز از قبیله هاشمی بودند. پدر امام علی، ابوطالب فرزند عبدالمطلب که ایشان نیز فرزند هاشم بن عبد مناف و مادرشان فاطمه بنت اسد که فرزند هاشم بن عبدمناف هستند. خاندان هاشمی از نظر فضیلت های اخلاقی، صفت های عالی انسانی در بین قبیله قریش و کل طایفه های عرب؛ مشهور و زبان زد بودند. برخی از فضایل اخلاقی که مختص به بنی هاشم است شامل: مروت، فتوت، شجاعت و… می باشد.
علی (علیهالسّلام) از دوران کودکی پرورش یافته پیامبر بود و معرفت و حکمت و اخلاق را از او آموخت. او نخستین کسی بود که به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایمان آورد. و در نماز به آن حضرت اقتدا کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این رابطه می فرمودند: هفت سال ملائکه با من و علی( ع) نماز خواندند و این در حالی بود که جز او کسی با من در این نماز همراه نبود. از نظر شیعه، وی به فرمان خدا و تصریح پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جانشین بلافصل رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. آیاتی از قرآن کریم بر عصمت و پیراستگی وی از پلیدیها دلالت دارد. بنابر منابع شیعه و برخی منابع اهل سنت، حدود ۳۰۰ آیه در قرآن کریم در فضیلت او نازل شده است. وی همسر حضرت فاطمه (سلاماللهعلیهم) و پدر و جد ۱۱ امام شیعه است.
از نظر تاریخ اسلام و روایات شیعه و سنی، قطعی است که نخستین شخصی که به دعوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) لبیک گفت و اسلام را پذیرفت، حضرت علی(علیه السلام) بود و این افتخار پیشگامی در اسلام، تنها نصیب حضرت علی(علیهالسلام) گردید، و مطابق روایات، در آغاز بعثت در سراسر زمین جز سه نفر در آئین اسلام نبودند و آنها عبارت بودند از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و علِی(علیهالسلام) و خدیجه(علیهاالسلام) .
هنگامی که ابوطالب پدر بزرگوار علی(علیهالسلام) در سال دهم بعثت در مکه از دنیا رفت، آزار مشکران نسبت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیشتر شد، چرا که دیگر ا بوطالب نبود تا از آنها جلوگیری نماید .
پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای حفظ جان خود، دوبار از مکه هجرت موقت کرد، یک بار به سوی طائف رفت و در آنجا ده روز و به گفته بعضی چهل روز ماند و مردم را به اسلام دعوت کرد، ولی هیچ کس دعوت آن حضرت را نپذیرفت، بلکه به تحریک زراندوزان مشرک و مغرور، عدهای مزدور آن حضرت را سنگباران کردند و آن حضرت با پای خون آلود از طائف بیرون آمد . در این سفر خطیر، حضرت علی(علیهالسلام) و زید بن حارثه، پیامبر(صلی الله علیه و آله) را همراهی میکردند. ۱۶ . آری ! حضرت علی(علیهالسلام) در چنان شرائطی همراه پیامبر(صلی الله علیه و آله) هجرت کرد، تا یار و یاور ا و باشد و او را تنها نگذارد .
همچنین نقل شده؛ آن حضرت، پس از وفات ابوطالب، به هجرت دیگری نیز دست زد، به او وحی شد: «از مکه بیرون برو زیرا یاور تو از دنیا رفته است.» آن حضرت همراه حضرت علی(علیهالسلام) از مکه خارج شد و به میان قبیله بنی عامر بن صعصعه رفت و خود را به آنها معرفی کرد و از آن ها درخواست یاری نمود و آیات قرآن را برای آن ها خواند، ولی آنها دعوت آن حضرت را نپذیرفتند، آن بزرگوار ده روز به ا ین هجرت، که نخستین هجرت آن حضرت بود، ادامه داد.
در این هجرت نیز، علی(علیهالسلام) پیامبر(صلی الله علیه و آله) را تنها نگذاشت و همسفر و همیار استوار و مخلص و مهربانی با آن حضرت بود .
بر همین اساس است که «ابن ابی الحدید» دانشمند معروف اهل تسنن در ضمن اشعاری میگوید :
« وَ لَولا اَبوُطالِبٍ وَابنِهِ لَما مُثِّلَ الدّین شَخصاً فَقاماً »
اگر ابوطالب و پسرش علی(علیهالسلام) نبودند، ستون دین اسلام برپا نمیشد، آنها هر دو برای استواری دین قیام کردند.
در تاریخ اسلام فردی به شجاعت و فداکاری امیرالمؤمنین (ع) نیست؛ وقتی پیامبر اکرم (ص) در سال نهم هجرت با سپاه اسلام روانه سرزمین تبوک بودند خطاب به علی (ع) فرمودند: نسبت تو به من مانند نسبت مقام هارون به موسی (ع) است با این فرق که بعد از من پیامبر نخواهد بود، پس این گفته رسول خدا نشان از مقام و برتری و بزرگ مردی این حضرت دارد، شاید فلسفه نامگذاری روز مرد هم زمان با روز امام علی علیه السلام بزرگ مردی و شجاعت و همسر نمونه و از همه مهمتر پدر امت اسلامی است.
صفات علی(علیه السلام) چنان شکوهمند است که صاحبان خرد را به تحسین و اعجاب واداشته. شخصیت علی جامع اضداد است و همین ویژگی موجب شد، بعضی افراد درباره او سرگردان بمانند و نتوانند عظمت وجودی و شکوه ذاتی آن حضرت را درک کنند و درباره اش به افراط و تفریط می روند. به گفته شهریار:
نه بشر توانمش گفت، نه خدا توانمش خواند متحیرم چه گویم شَه مُلک لافتی را
امام علی (ع) انسانی کامل و ابرمردی بودند که در زندگی و سیره زندگانی خود کوچکترین نقطه تاریک و ابهام وجود نداشت و به فضائل و خصلتهای زیبای حتی دشمنان او ایمان داشته و بر این مهم اتفاق نظر دارند که امیرالمؤمنین (ع) حجت خدا بر مردم است.
در نگاه على (ع) وظیفه حکومت، خدمتگزارى و دادگرى است و اعتبارش فقط در این جهت است; بدین سبب حضرت قدرت را در خدمت احیا و گسترش اصول و اهداف متعالى مورد نظرش که احیاى سنت رسول و اصول اصیل اسلامى بود مىدانست .
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه هم می فرمایند: پروردگارا من اولین کسی هستم که بسوی تو بازگشتم و پیام تو را شنیدم و دعوت پیامبرت را پاسخ دادم و در نماز خواندن، جز پیامبرت کسی بر من سبقت نگرفته است.
اخلاق نیکوی او زبانزد مردمان است.تا آنجا که دشمنانش که نتوانستهاند بر او خردهای بگیرند، این صفت را عیبی برای آن حضرت برشمرده اند. یاران وی در این باره گفتهاند: او همچون یکی از ما و در میان ما میزیست.نرم خو، و بسیار متواضع و آسانگیر بود و با این وجود ما در برابر او مانند اسیری بودیم که دستهایش بسته و بر بالای سرش شمشیری گرفته بودند و از هیبت او هراس داشتیم.
امام علی )ع( دارای خصوصیات و فضایلی است که وی را از شخصیت های جهانی متمایز می کند. علی (ع)بشر بود، ولی خصوصیات وجود او در هیچ بشری دیده نشده است،کارهای حضرت شبیه سایر مردم نبود تا مردم بتوانند او را از مقایسه با خود بشناسند، بلکه مظهر العجایب و الغرایب بود که تمام افراد بشر را در گذشته و آینده مبهوت نموده و خواهد نمود !
پس از گذشتن از مرز سخاوت و کرم، پای «ایثار» به میان می آید. علی علیه السلام در این زمینه تا آنجا پیش رفته است که این آیه شریفه تا ابد مدال افتخار آن حضرت است: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغآءَ مَرضاتِ اللّه…» از میان مردم کسی است که برای کسب رضایت خداوند، از جان خویش می گذرد.
خود حضرت چنین می فرماید: «… در جاهایی که شجاعان باز می ماندند، با جانم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را یاری می نمودم.» حضرت به جایی رسید که قبل از آنکه فرزندش، «ثاراللّه» باشد، ایشان به این فضیلت و برتری دست یافت.
پیامبر اکرم در این زمینه می فرمایند:
«لو انّ الرّیاض اقلامٌ والبحر مدادٌ والجنّ حسابٌ والانس کتابٌ ما حصوا فضایل علی بن ابیطالبٍ»؛
«اگر همه درختان باغها قلم شوند و تمام دریاها مرکّب و جوهر، و جنها حسابگر و انسانها نویسنده گردند، نمیتوانند فضایل و ویژگیهای علی (علیه السلام) را شماره کنند.»
همچنین ایشان فرمودند:
«خداوند برای برادرم علی (علیه السلام) فضائلی قرار داده که از شماره بیرون است. هر کس یکی از فضائل او را بیان و بدان معترف باشد، خداوند گناهان گذشته و آیندهاش را خواهد بخشید و کسی که فضیلتی را از او بنویسد تا وقتی که از آن نوشته اثری باقی است فرشتهها برایش طلب آمرزش میکنند و آنکه به فضائل علی (علیه السلام) گوش بسپارد، خداوند گناهانی را که به وسیله گوش دادن مرتکب شده میبخشد، هر کس نوشتهای در فضیلت علی (علیه السلام) نگاه کند گناهانی را که به وسیله چشم انجام داده است مورد آمرزش قرار میدهد.»
بر اساس آموزههای دین اسلام، ایمان حقیقی حاصل نمیشود مگر با رسوخ در قلب انسان، همانگونه که قرآن کریم میفرماید: {قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِكُمْ… } (حجرات/14)؛ «بادیهنشینان گفتند ایمان آوردیم. بگو ایمان نیاورده اید لیكن بگویید اسلام آوردیم و ایمان هنوز در دلهاى شما داخل نشده است».
در حقیقت، ایمان یک «باور قلبی» است؛ که به زندگی انسان «جهت» میدهد و «چگونه زیستن» او را رقم میزند و محور ارزشگذاری برای اندیشهها و عملکردهای انسان است. از دیدگاه امام علی(ع) ، «ایمان» شناخت و معرفت قلبی است: «اَلْإِیمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ» (سید رضی، نهجالبلاغه، حکمت227) که بهصورت نقطهای نورانی (لُمْظَةً) در قلب پدید میآید و هرچه ایمان رشد کند (شناخت و معرفت افزایش یابد) آن نورانیت نیز فزونی یابد: «إِنَّ الْإِیمَانَ یبْدُوا لُمْظَةً فِی الْقَلْبِ؛ كُلَّمَا ازْدَادَ الْإِیمَانُ، اِزْدَادَتِ اللُّمْظَةُ» (همان، خطبه5)؛ و در جای دیگر امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا| نقل میکند که فرمودند: «لَا یسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یسْتَقِیمَ قَلْبُهُ» (همان، خطبه176)؛ «ایمان بنده، مستقیم و استوار نخواهد شد تا اینکه دل او استوار شود».
فضائل امام علی علیه السلام قابلشمارش نیستند و برپایه روایتی دیگر از پیامبر صلی علی الله علیه وآله بازگوکردن، نوشتن، نگاهکردن و گوشدادن به فضائل حضرت علی علیه السلام نوعی عبادت و باعث آمرزش گناهان میشود و درواقع دستور است و بیانگر تضمینی برای همگان.
جابر جعفی از امام باقر علیهالسلام و حضرت باقر علیهالسلام از جابر و جابر از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل می کند : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام نَزَلَ عَلَیَّ وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقُومَ بِتَفْضِیلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع خَطِیباً عَلَى أَصْحَابِکَ لِیُبَلِّغُوا مَنْ بَعْدَهُمْ ذَلِکَ عَنْکَ وَ یَأْمُرُ جَمِیعَ الْمَلَائِکَةِ أَنْ تَسْمَعَ مَا تَذْکُرُهُ وَ اللَّهُ یُوحِی إِلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ أَنَّ مَنْ خَالَفَکَ فِی أَمْرِهِ فَلَهُ النَّارُ وَ مَنْ أَطَاعَکَ فَلَهُ الْجَنَّه
جبرئیل بر من نازل شد و گفت: خداوند تو را مأمور می نماید که به بیان فضائل علی بن ابیطالب علیهالسلام در بین اصحاب بپردازی تا آنها نیز این فضائل را بعد از تو به آیندگان منتقل نمایند و به همه فرشتگان نیز فرمان داده است تا فضائلی را که شما بیان می کنید، گوش کنند و خداوند به تو وحی می نماید که ای محمد! هرکس درباره این امر با تو مخالفت ورزد، جایگاه او در آتش است و آن کس که از تو اطاعت نماید جایگاه او بهشت خواهد بود. ( امالی شیخ مفید ص۳۴۶)
يكي از ويژگي هاي مهم علي(ع) شجاعت او است. حماسه و حضور حضرت در جبهه هاي جنگ، مانند بدر و احد و احزاب و خيبر حكايت از شجاعت حضرت دارد. پيامبر اسلام(ص) خطاب به علي(ع) فرمود: “اي علي! اگر ايمان خلايق و اعمالشان را در كفه اي قرار دهند و عمل تو را در كفة ديگر، عمل تو بر همة مخلوقات برتري دارد. همانا خداوند بر عمل تو در روز احد به ملائكة مقرّبينش افتخار مي كند”. “لافتي إلا علي، لا سيف إلا ذوالفقار” نشان از شجاعت علي(ع) دارد.
امام علی (علیهالسّلام) در غزوات و سریههای صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جنگید.
وی به عنوان دومین شخصیت نظامی پس از حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایفای نقش کرده است.
اخبار شجاعت فوق بشرى و مهارت سربازى و قدرت فرماندهى و اعجاز ذوالفقار در تحكیم اساس اسلام شهرت جهانى دارد. نظارت سیاسى و نظامى و ادارى و اقتصادى و اجتماعى و اهتمامى كه به نشر علم و ادب و آموزش و پرورش جوانان داشت و نیز احاطه وى به همه علوم او را بزرگترین و دانشمندترین و دادگرترین زمامدار تاریخ معرفى نمود.
حضرت علی (ع) تنها امیر تاریخ است که در طول ریاستش بدست خویش آسیاب می چرخاند و کفش خود را وصله می زد. وی یگانه عادلی است که همیشه بر پایه حق عمل میکرد ، حتی اگر تمامی مردم روی زمین علیه او هم پیمان می شدند و دشمنان، دشت و بیابان را پر می ساختند، هیچ گاه هراسی به دل راه نمی داد.
امام علی علیه السّلام مثل دیگر زمام داران نبود که تنها به حکومت داری خود بیندیشد و از هدایت گری که مهم ترین وظیفه امامان است، غفلت نماید. به همین علت، نهج البلاغه، مملو از رهنمودهای اخلاق نظری و عملی است. بیانات اخلاقی امام علی (ع) به جهان بینی و فرجام شناسی آن حضرت وابستگی معناداری دارد.
غیبت کردن در مورد مردم، مراء، لجاجت، دشمنی، غضب، حسد، خود بینی، طمع، کبر، آزمندی، دنیاپرستی، تنگ چشمی نمونه هایی از اخلاق ناپسند است که حضرت علی (ع) بدان پرداخته است.خوش خویی، در اختیار بودن زبان، اقدام کردن به کارهای پسندیده، صبر و پایداری، راستی در گفتار، فروتنی، دانش و بردباری نمونه هایی از درس های اخلاق پسندیده امیرالمومنین علیه السّلام است.
حکومت علی علیه السلام که حکومت «عدل» بود، در حد شعار و تبلیغات دور نمی زد، و برای زمینه چینی و حیف و میل های بیشتر که امروز در سطح جهان و بین الملل معمول است نبوده است، بلکه وی در عمل برای جهان و اندیشمندان روشن ساخت که در زعامت آن حضرت حتی یک نفر یتیم، خود را بی پناه ندانسته، و با درگذشت پدر مستقیما تحت نظارت «ولی امر» و جانشین به حق انبیاء و اولیاء قرار گرفته، و آن چنان مورد لطف و عنایت مولایش قرار می گیرد، که دیگران در آن عصر آرزوی یتیمی می کردند !
«ابوالطفیل» می گوید: علی علیه السلام در دوران حکومت خویش افراد مستمند و بی نوا را مورد عنایت قرار می داد، روزی او را مشاهده کردم که بچه های یتیم و بی سرپرست را به دور خود فراخوانده، ناگاه تمام یتیمان را جمع کرده، و سفره مناسبی بازکرد، و «عسل» و سایر نیازمندی ها را دور هم چید، و لقمه های لذیذ و عسلی بر دهان آنان گذاشت، و این منظره آن چنان مؤثر و جالب بود که بعض اصحابش گفتند:
«لوددت انی کنت یتیما:» ای کاش من هم یتیم بوده، و این چنین مورد الطاف علی قرار می گرفتم. (1)
و در این مورد علی علیه السلام می فرمایند:
«انا الهادی، انا المهدی، انا ابوالیتامی و المساکین، و زوج الارامل، و انا ملجأ کل ضعیف، و مأمن کل خائف».من هادی مردم و هدایت یافته خدایم، من پدر یتیمان و بی چارگانم، من سرپرست زنان بیوه و پناهگاه ضعفاء و امید و پشتوانه ستمدیدگانم.
در بردباری و گذشت، علی از همه مردمان گوی سبقت را ربوده بود.برای اثبات این گفته، کافی است بالاترین مراتب حلم او را به طور اعم در رفتار با اهل جمل و به طور اخص با مروان بن حکم و عبد الله بن زبیر ملاحظه کنیم.او در جنگ جمل بر مروان دست پیدا کرد.با آنکه این شخص از دشمن ترین مخالفان علی (ع) بود، اما علی از وی درگذشت.همچنین آن حضرت بر عبید الله بن زبیر که یکی از سرسخت ترین دشمنانش بود و به علی آشکارا ناسزا می گفت، دست یافت و او را اسیر کرد ولی وی را مورد عفو قرار داد و به او گفت: «برو!نمی خواهم تو را ببینم.»و سخنی بیشتر از این بر زبانش نراند. سعید بن عاص نیز پس از واقعه جمل در مکه به دست علی (ع) گرفتار آمد ولی آن حضرت به او سخنی نگفت و از او کناره گرفت و هیچ کس از شرکت کنندگان در جنگ جمل و مردم بصره را مورد مجازات و قهر خود قرار نداد و منادی آن حضرت در شهر ندا می داد: «هر کس که از میدان گریخته، تعقیب نمی شود.با مجروحان کاری نیست و هیچ اسیری کشته نخواهد شد و آن کس که سلاح خود را بر زمین گذارد امان خواهد یافت.»و دقیقا شیوه پیامبر (ص) را در فتح مکه در پیش گرفت.
در جنگ صفین ابتدا مردم شام، راه آب را بر او و یارانش بستند و ایشان را از دسترسی به آب بازداشتند.اما زمانی که زمام جنگ به دست علی و یارانش افتاد، به وی گفتند: آیا آب را بر روی سپاه شام ببندیم، همان طور که خود آنها چنین کردند؟آن حضرت پاسخ داد: خیر سوگند به خداوند«هرگز کردار آنها را در پیش نخواهم گرفت »و پیوسته به سپاهیانش سفارش می کرد کسانی را که از میدان کارزار می گریزند، تعقیب نکنند و مجروحی را به قتل نرسانند.
او بخشنده تر از ابرهای پرباران بهاری بود و در این میدان نیز هماوردی برای او نمی توان سراغ کرد.شعبی در این باره گفته است: علی (ع) بخشنده ترین مردمان بود. معاویه سرسخت ترین دشمن آن حضرت، نیز گفته بود: اگر علی انباری پر از زر و اتاقی انباشته از کاه می داشت، پیش از آنکه کاه را ببخشد، زر را می بخشید.بیت المال را می رفت، در آن نماز می گزارد و می گفت: ای زرد و ای سپید (طلا و نقره) !غیر از مرا بفریبید.
با آنکه بر همه امپراطوری اسلامی، به جز شام، فرمانروایی داشت، از خود میراثی بر جای نگذاشت. و جز او، کس دیگری به مضمون آیه نجوا عمل نکرد.از دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد و هرگز به نیازمندی پاسخ رد نگفت.
خداوند متعال در معرّفی امیرمؤمنان علیه السلام ویژگی خاصّی را بیان می فرماید که در باره کسی سابقه نداشت و آن، عبادت (نماز)، انفاق و ایثار مال در حال رکوع است. پس از نزول آیه شریفه در شأن حضرت، سعی نمودند با کار مشابهی، افکار عمومی را متوجّه خویش سازند؛ ولی غافل از اینکه عمل ریاکارانه و به دور از اخلاص، سرابی بیش نیست.
همچنین روایت شده که امیرمؤمنان علیه السلام تنها چهار درهم داشت؛ درهمی را در شب، درهمی را در روز، درهمی را در نهان و درهمی را در آشکار صدقه داد. که این آیه نازل شد:
«اَلّذین یُنفقون اموالهم باللیل و النّهار سرّاً و علانیةً فلهم اجرهم عند ربّهم و لاخوفٌ علیهم و لاهم یحزنون».
این خصلت نیک برای اهل بیت عصمت امری عادی است. قرآن کریم از اهل بیت عصمت؛ یعنی حضرت امیرالمؤمنین و سیدة النساء العالمین و سیّدا شباب اهل الجنّة علیهم السلام و خادمه ایشان (فضّه) به عنوان ابرار یاد فرموده و ماجرای انفاق و برگزیدن دیگران بر خودشان را بیان می فرماید.
خداوند متعال می فرماید: «آیا رتبه و امتیاز آب دادن به حجّاج و تعمیر مسجدالحرام را همچون کسی قرار دادید که به خداوند و روز قیامت ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ نزد خداوند یکسان نیستند.» روایات متعدّدی نقل شده است که این آیه در شأن علی بن ابیطالب علیه السلام نازل گشته است.
آن حضرت در خطبه «قاصعه» چنین می فرماید: «من در نوجوانی، بزرگان و شجاعان عرب را به خاک افکندم.» حضرت بارها قسم یاد کرده اند که از مرگ و شهادت در راه خداوند نهراسیده؛ بلکه مشتاق آن است. این مطلب ایشان با جمله فزت و ربّ الکعبة در آن لحظات حسّاس و مهیبِ ضربت خوردن، به اثبات رسیده است.
امیرمؤمنان علیه السلام درباره قدرت فوق العاده خویش می فرماید: «واللّه درِ قلعه خیبر را با نیروی جسمانی نکندم؛ بلکه با نیروی الهی ازجا در آوردم.»
در واقع شخصیتی که اسلام و حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم از امام علی علیه السلام پدید آورد، شخصیتی کاملاً اخلاقی بود که جز حقیقت به هیچ چیز نمی اندیشید. از سوی دیگر اندیشه های امیرمؤمنان علیه السلام درباره سیاست اخلاقی کاملاً اصیل است و به همین جهت در بررسی اندیشه های ایشان در این زمینه به هیچ اندیشه سیاسی کهن و نو نیازمند نیستیم.
مبنای اخلاق از دیدگاه امام علی علیه السلام حق مداری و دستورهای الهی است. امام به طور کلی تابع فرمان های الهی بود و اصول اخلاقی را در زندگی فردی و سیاسی خود کاملاً رعایت می کرد. جوهر اندیشه های اخلاقی امام علی تفکیک مطلق حق و باطل و اطاعت کامل از حق است. حضرت در این باره می فرماید: «سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست! من در جاده حق قدم بر می دارم.
از نظر حضرت علی علیه السلام تشخیص حق اهمیت حیاتی دارد؛ ولی پیروی از حق، مهم تر است. به همین دلیل در اندیشه امام علی علیه السلام نسبی گرایی راه ندارد و تمام مبارزاتش برای نشان دادن تفاوت حق و باطل بود. ایشان نزاع اصلی انسان ها را نزاع حق و باطل می داند و با بینشی مذهبی و الهی بزرگ ترین عامل اختلاف افراد بشر را پیروی عده ای از حق و عده ای دیگر از باطل می داند
«دو راه وجود دارد: حق و باطل، و برای هریک از آنها پیروانی است. پس اگر پیروان باطل بسیار باشد، از قدیم هم بسیار بود و جای شگفتی نیست و امر پیروان حق کم باشد، امید است که بسیار گردد.»
بر این مبناست که امام حتی حکومت را با همین معیار از مردم می پذیرد تا بتواند جایگاه حق را ثابت کند و باطل را از میان بردارد:
«به خدا قسم! این کفش نزد من از امارت و حکومت بر شما محبوب تر است؛ مگر اینکه حقّی را ثابت گردانم یا باطلی را براندازم.»
«ای مردم! سوگند به خدا، من شما را به هیچ طاعتی امر نمی کنم، مگر اینکه خودم در آن طاعت به همه شما سبقت می گیرم، و شما را از هیچ معصیتی نهی نمی کنم، مگر اینکه خود پیش از شما از ارتکاب آن گناه امتناع می ورزم.»
طبق روایات و شواهد گوناگون، زندگانی حضرت امیرمؤمنان علیه السلام با حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام با ارزش ترین دوران زندگانی مشترک آن دو موجود الهی بوده است و طرفین از خود ایثار، فداکاری و گذشت فراوان نشان داده اند.
همین بس که مولایمان امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید:
«به خداوند سوگند! هرگز حضرت فاطمه علیهاالسلام را به غضب در نیاوردم و او را مجبور به کاری که مایل نبود، ننمودم تا آنکه به جوار خداوند عزّوجلّ رفت. و هرگز حضرت فاطمه علیهاالسلام مرا به غضب در نیاورد و هرگز از امر من سرپیچی نکرد. و وقتی به او نگاه می کردم، تمام غم و اندوه هایم برطرف می شد.»
در برخی روایات آمده است: کار بیرون از منزل، مربوط به امیرمؤمنان علیه السلام و امور خانه بر عهده حضرت فاطمه علیهاالسلام بود.
امیرمؤمنان علیه السلام هیزم می آورد و از چاه آب می کشید و منزل را جاروب می کرد و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام آرد را خمیر کرده، نان می پخت.
این زندگانی، نمونه و بی همتاست. در روایات آمده است: اگر خدای تبارک و تعالی امیرمؤمنان را نمی آفرید، برای حضرت فاطمه همتایِ لایق و شایسته بر روی زمین وجود نداشت.
علمای شیعه و سنی اذعان دارند که امام علی (علیهالسّلام) آغازگر تدوین قرآن بر حسب سفارش پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از رحلت آن حضرت بوده است. چنانچه در روایتی آمده است که علی (علیهالسّلام) سوگند خورد که ردا بر دوش نگیرد مگر آنگاه که قرآن را فراهم آورد. و نیز آمده است: علی (علیهالسّلام) بعد از رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرآن را در مدت ۶ ماه جمع آوری کرد.
امام على(علیه السلام) بنیانگذار علم نحو بود و بدین طریق زبان عربى را از سقوط حفظ كرد و آنرا به صورت زبان بین المللى اسلام درآورد. بعلاوه، كلام او نمونه اعلاى فصاحت و درس بلاغت است.
سخن شناسان كلام آن حضرت را فروتر از كلام الهى اما برتر از كلام انسانى تعریف كرده اند. در قوت استدلال و آرایش كلام و ترسل و رسایى و ایجاز و جامعیت و پند و موعظه نظیر نداشت و در هر باب كه زبان مىگشود آنرا به كمال مىرسان
شهادت امام علی(علیه السلام)
بعد از جنگ نهروان و سركوب خوارج برخي از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی، و برك بن عبدالله تميمی و عمروبن بكر تميمی در يكی از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونريزیها و جنگهای داخلی را بررسی كردند و از نهروان و كشتگان خود ياد كردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند كه باعث اين خونريزی و برادركشی حضرت علی(علیه السلام ) و معاويه و عمروعاص است. و اگر اين سه نفر از ميان برداشته شوند، مسلمانان تكليف خود را خواهند دانست. سپس با هم پيمان بستند كه هر يك از آنان متعهد كشتن يكی از سه نفر گردد. ابن ملجم متعهد قتل امام علی(علیه السلام) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد كوفه نشستند. ابن ملجم، در حالی كه حضرت علی(علیه السلام) در سجده بودند، ضربتی بر فرق مبارك آن حضرت وارد ساخت. در اين حال آن حضرت فرمود:
« فزت و رب الكعبه … به خدای كعبه سوگند كه رستگار شدم».
التماس دعا
نهج البلاغه و جامعه امروز اسلامی
تعبیر امام علی علیه السلام از صدای ناقوس