نگاه دیگری به مکتب فرامرز پایور- ازاستاد مسیح افقه
نگاه دیگری به مکتب فرامرز پایور
استاد مسیح افقه
صحبت درمورد مکتب استاد فرامرز پایور دارای ابعاد متعددی است یعنی باید اشاره داشت که افراد مختلفی در این زمینه صحبت کرده اند، خود من هم مطالب متعددی در تحلیل آثار ایشان نوشتهام و درحالحاضر کتابی هم در دست است که نتیجه کارهای متعددی که بر روی در قالب پایاننامههایی که دانشجویان تحت نظر و راهنمایی خود من کار کردهاند و مقالات و سخنرانیهای زیادی مستخرج شده که در آن مجموعه قرار می گیرد اما این نکته که میخواهم در مورد آن صحبت کنم یکی از بزرگترین مواردی است که اصولاً به مکتب سنتور پایور مربوط بوده و اعتقاد من بر این هست که مکتب پایور تنها اختصاص به سنتور ندارد و جنبههای دیگری را هم در بر میگیرد.
بههمینجهت به آن نیز در جای خودش اشاره خواهیم کرد و اما بههرحال در این مجال بیشتر پبرامون این بخش از مکتب فرامرز پایور بیشتر صحبت خواهد شد که به سنتور برمیگردد. یکی از نکات بسیار اساسی که باید به آن توجه کرد و در کارهای او مشاهده میشود و بهنظر میآید که شاید از ابتدا فرامرز پایور حتی در دوران جوانی و میانسالی خودش آثار بسیار ارزندهای برای موسیقی ایران خلق کرده که در قالب چهارمضراب ها، پیش درآمدها، مقدمات و رنگهای متعدد وجود دارد و درحقیقت یک دستور زبان در آرایهی مضراب ابداع کرده که باید به آن توجه بسیار داشت. البته من در قالب برخی از سخنرانیها در مجامع مختلف تخصصی که در مورد مکتب سنتور فرامرز پایور صحبت کرده ام به تفضیل مطالبی را ارایه داشته ام. یکی از مهمترین مواردی که باید در مورد سنتور پایور صحبت کرد در مورد آرایه ی مضراب است. البته سنتور سازی است که با دو مضراب نواخته میشه و اگر ردیفهای سنتور استاد صبا را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم متوجه خواهیم شد که بههرحال مضراب هایی که خود صبا هم از علی اکبرخان شاهی استاد خودش یاد گرفته در این ردیف مشاهده میشود. احتمالا این آرایه مضراب به دوران گذشته سنتور (سنتور دروه قاجاریه) بازگشت میکند. مهدی ستایشگر (١٣٧٠) اشاره میکند که برخی از چهارمضرابهایی که صبا در ردیف خود نوشته دارای پایه هایی است که مضراب های آن ابداع خود استاد صبا است و همینطور هم هست و خود نگارنده هم چندینبار در جاهایی از خود استاد پایور شنیدم که چهارمضرابهایی که صبا ابداع کرده مخصوصاً در آوازهای دستگاه شور کاملاً ابداعات خودش بوده و در زمان خودش از مشکلترین قطعات بوده است (چهارمضراب های افشاری و دشتی)، اما در ادامه مکتب سنتور ایران مشاهده میشود که بر اساس پایه های مورد اشاره، پایور قطعاتی را ساخته که مضرابهای آن پیچیده تر از نسل قبلی خودش یعنی از آنچه که صبا نوشته بوده هست (پایور ١٣٧٨) و به دلیل اینکه استفاده و کاربرد مضراب چپ در سنتور پایور فوقالعاده زیاد است. در این قطعات فرامرز پایور درحقیقت از مضرابهای چپ یه میزان قابل توجهی استفاده کرده و کاربرد آنرا در نوازندگی به مراتب بیش از اسلاف خود در نوازندگی سنتور منعکس کرده است. در بسیاری از قطعات و آوازهایی که در گوشههای موسیقی ایرانی ساخته و پرداخته و در ردیفهای خودش منعکس کرده چنین بنظر می آید که پایور در حقیقت دو مضراب راست دارد. باید به این نکته توجه کرد که استاد فقید دکتر داریوش صفوت که ایشان هم تا حدی از شاگردان صبا بوده اشاره می کند سنتور سازی است که عموماً با مضراب راست نواخته میشه بنابراین از گذشته باید به این مسئله توجه کرد که ظاهرا نوازنده چپ دست در نوازندگان سنتوروجود نداشته و عمواً همه ی نوازندگان قدیم سنتور ایران راست دست بودند بیژن سید عارفی که استاد بزرگ سازسازی است و خودش سالها شاگرد فرامرز پایور بوده اعتقاد دارد که اصلاً سنتور برای راستدستها است و در چپدست اصلاً معنی ندارد (عارفی ١٣٨٥).
در هر صورت آشکارا مشاهده میگردد که فرامرز پایور طوری از مضراب چپ در مکتب سنتور خودش استفاده میکنه که دقیقاً همان کاربریهایی که در ردیف موسیقی کلاسیک ایرانی و یا به شکل عرف و سنت در بین نوازندگان راستدست وجود دارد در مضراب چپ او هم شنیده میشود چه از نظر آکسان بندی و چه از نظر چابکی. مثال های متعددی در این زمینه در آثار پایور دیده می شود که مبین واقعیت مورد اشاره است.مثال هایی از آنچه بدان اشاره شد در قطعاتی مثل مثلاً چهارمضراب بیداد در سی قطعه، چهارمضراب رضوی در شور، چهار مضراب ماهور در سی قطعه، چهارمضراب عراق در قطعات موسیقی مجلسی، چهارمضراب زابل در ردیف دوره عالی کاملا مشهود است. ملاحطه می شود که فرامرز پایور از مضراب چپ به شکلی استفاده میکند که گویا این مضراب ها هم مضراب راست هستند یعنی آنچه که در بسیاری از شیوههای نوازندگی بسیار سخت است و در عین حال بر پایه مضراب کلاسیک موسیقی ایرانی است از نظر مهندسی ملودی پردازی در سنتور بسیار سخت نوشته شده است و او قادر بوده که نه تنها به این شکل درمورد آرایههای مضراب فکر کند بلکه بهخوبی و سادگی اجرا میکرده و نشان دهنده ی این است که پایور بهعنوان یک استاد سنتور خیلی روی این مضراب ها کار زیادی را انجام داده است و البته در مکتب خودش هم قرار دارد که تکنیک نوازندگی خودش را هم به مخاطبینی که مستقیماً از او یاد گرفتند و شاگردانش و هم کسانی که به شکل غیرمستقیم با او کار کرده اند نشان دهد و توجه آنها را به این نکته جلب بکند که مضراب چپ هم به اندازهای مضراب راست میتواند کاربری داشته باشد. البته اینموضوع در قطعات و در آرایههایی مضراب هایی که در چهارمضرابها و پیشدرآمد ها و رنگها هست به وضوح دیده میشود و مخصوصاً زمانی بیشتر خودش را نشان می دهد که در سیستم جملهپردازی، تغییر پوزیسیون در سنتور اتفاق میافتد. بدین ترتیب اجرای قطعات ساخته و پرداخته وی عملا بسیار مشکل می گردد. از بهترین نمونههای این توالی های مضراب هاب راست و چپ، یکی از جملاتی هست که پایور در چهارمضراب بیداد خودش در اواخر چهارمضراب استفاده کرده و مضراب هایی که با یک آرایه مشخص هستند مثلا یک چپ و دوتا راست یکباره تغییر پیدا میکنند و این تغییر پوزیسیون رو از پوزیسیون دوم به پوزیسیون اول را میسر میکند بشکلی که خصوصا در اجرای ضبط شده از فرامرز پایور تشخیص تغییر آرایه مضراب بسیار مشکل خواهد بود.
بخش دیگری که باز به آرایههای مضراب برمیگردد، مضرابهای ابتکاری و همچنین بر پایه نظامهای قدیمی سنتور نوازی گذشته است که خصوصاً پایور آن را در دورهی عالی سنتور خودش که در چپ کوک نوشته است( پایور ١٣٦٧). خود او هم البته در ردیف دوره عالی صراحتا اشارهای میکند که مضراب های جدیدی را استفاده کردهام که شاگردان آن را یاد بگیرند و بتوانند در نوازندگی خودشان به کار ببرند. شاید بهترین مثالی که در این زمینه بشود مطرح کرد گوشه شکسته در بیات ترک هست که با تنوع بسیار قابلتوجهی از مضراب های متعدد استفاده شده است که همه ی آنها تحریرهایی هستند که پایور در این گوشه استفاده کرده و البته در بخش های دیگر همین دوره نیز از آن استفاده نموده است. و این نشان می دهد که چقدر در نوازندگی فرامرز پایور تنوع مضراب در نوازندگی وجود دارد و این تنوع مضراب باعث میشود که صدا دهی سنتور با استفاده از مضراب های مختلف اصولاً از یکنواختی خارج شود. تجزیه و تحلیل این توای های مضراب هم از نقطه محتوا و هم از نظر تکنیک نوازندگی کاملاً به شکلی برجسته در صدا دهی ساز تغییراتی ایجاد میکند. این گونه تغبیرات درحقیقت منبعی هستند برای ابتکارت بعدی در نوازندگی سمنور که شکل تنوع در توالی مضراب ها استفاده از تکیه ها در مضراب های مختلف بدست اورده است. نه تنها تحت هیچ عنوان نمی توان تصور کرد که او تصادفا این توالی ها را ابداع کرده است،بلکه با اطمینان خاطر می توان گفت وی از این جهت روی مضراب ها وقت زیادی را صرف کرده است و یک تفکر فزایندهای بر روی مضرابهای سنتور داشته و تلاش کرده که از تمام قابلیتهایی که در مورد آرایهی مضراب و توالی مضراب های راست و چپ وجود دارد استفاده کند. نگارنده قویا معتقد است که بدست آوردن چنین قابلیت های گویایی در نوازندگی سنتور به اشراف او بر کل محتوی موسیقی ایران در ردیف های معتبر دستگاهی (ردیف موسی معروفی، ردیف های ویلن و سنتور صبا،ردیف عبدالله دوامی و……..) بوده و افزون بر آن به تکنیک سازهای دیگر ایرانی کاملا مشرف بوده که قطع یقین از مشخصه های یک موسیقیدان جامع است. اشاره به یک نمونه دیگراز آثار وی در بکار گیری توالی مضراب در نظام جمله بندی تا حد زیادی آنچه بدان اشاره شد را وضوح می بخشد بدین ترتیب که در مثنوی دشتی و دوره عالی او وجود دارد (در فراز پایانی مثنوی مورد اشاره). البته باز از نمونههای بسیار زیادی شبیه به این در دورهی عالی مشاهده میشود. مجموعه این نشانه ها بیانگر آن است که فرامرز پایور شنیده های بسیاری در حوزه موسیقی دستگاهی داشته و ساز استادان متعددی را مستقیما شنیده است و درعینحال ادراک بسیار عمیق از شنیده های خود نیز داشته است. مقایسه نوازندگی سنتور وی با نوازندگی سنتورنوازان پیش از او خصوصا حبیب سماعی و یا حتی علی اکبرشاهی (استاد سنتور ابوالحسن صبا) نماینگر آن است که چنین آرایه هایی در مضراب قدیم سنتور بدین وضوح شنیده نمی شود. پس احتمالا منشا برحی از این ابتکارات را باید در ادبیات سازهای دیگر ایران جستجو کرد. این توالی مضراب های به وجودآمده معطوف اجتهاد فرامرز پایور در موسیقی ایران،نبوغ ذاتی و منابع اصیل در موسیقی ایران است. نتیجه این بیان در نوازندگی مکتب او یک بلاغت در سنتور است که او انرا را ایجاد نموده به قسمی که شنونده خصوصا متخصص مطالب مکتب وی را گوش میکند پی خواهد برد که فرامرز پایور پل ارتباطی بین گذشته و حوزه نوآوری در موسیقی ایرات است. این حد و مرز بین گذشته و ابداعات از یک سو دشوار و از سوی دیگر قابل تشخیص است. گوش های آشنا با ردیفهای ساز سنتور به خصوص با ردیفهای استاد صبا آشنایی و با قطعات یا شیوه نواختن حبیب سوماعی آشنایی دقیقا متوجه هواخند بود که مرزهای ابداعات در آرایه مضراب های قطعات ضربی و گوشه های موسیقی نوشته شده در هر دو ردیف قرامرز پایور (خصوصا دوره عالی) چگونه افق جدیدی را در سنتور با حفظ اصالت های موسیقی ایران ایجاد نموده است. در مجموع برداشت های عمیق ازروایات معتبر ردیف های ساز و آواز ایرانی از یک سو و همچنین ادراک نساز نسل های جدید به قطعات انگیزه دهنده تواما توانایی های قابل توجهی را به نطام مضراب نوازی های ساز سنتور داده است. بنظر میرسد که پایور با ایجاد چنین سیستمی در نوازندگی سنتور همانند علینقی وزیری یک فرهنک در مسیر فراگیری این ساز در مکتب خود ایجاد کرده است. بخشی از این فرهنگ توجه او را به صدا دهی ساز سنتورنشان میدهد (افقه ١٣٨٨)، بخشی دیگر آن است که مهارت عملی نوازنده یه سادگی بدست نمی آید، که باید اذعان داشت که بخش ادراکی برایند واقعی این حوزه فرهنگی مورد اشاره است…….
مطلب کامل را می توانید بزودی در ماهنامه شماره 15 جلا- نیاز اندیشه روز مطالعه نمایید.