نقش برنده شدن در ورزش جوانان
نویسنده : داوود سلیانچی
رئیس انجمن جت اسکی و جت بُت
بخشی از برنامه آموزشی مربیان شما باید شامل یک بحث مستقیم در مورد اهمیت پیروزی در یک برنامه موفق باشد. این موضوع مهم به طور سنتی پر از کلیشه شده است. از یک سو این باور وجود دارد که برد در ورزش جوانان بی اهمیت است و از سوی دیگر این باور وجود دارد که برد تنها چیز است. یک دیدگاه سالم احتمالا جایی بین این دو باور است. اهمیت پیروزی تقریبا توسط همه بزرگسالان درگیر در ورزش جوانان مورد توجه قرار گرفته است. متاسفانه، کلیشه های گیم پلی ممکن است در بررسی متفکرانه مشکل اختلال ایجاد کنند. واضح است که تاکید زیادی بر پیروزی وجود دارد؛ اما کسانی که از این موضع حمایت می کنند که پیروزی مهم نیست، اغلب این نکته را از دست می دهند که بدون تلاش برای پیروزی در رقابت، فعالیت دیگر ورزشی نیست. ذات ورزش تلاش برای پیروزی است؛ بدون این تلاش، فعالیت ماهیت دیگری دارد. برای مثال، اگر دو ورزش کار با سطوح مهارتی متفاوت تنیس بازی کنند، اغلب ورزش کار برتر شروع به آموزش ورزش کار با مهارت کم تر می کند. آموزش با اینکه قابل تحسین است اما ورزش نیست. دو نفر در یک زمین گلف که علاقه بیشتری به هم بودن به عنوان دوست دارند، وضعیت را از ورزش رقابتی به یک تعامل اجتماعی تغییر می دهند. مربیان باید بدانند در حالی که پیروزی بخش مهمی از ورزش است، ورزش جوانان اهداف مکمل و بسیار دیگری نیز دارد. یک نکته کلیدی این است که تصدیق کنیم اگرچه پیروزی بخش مهمی از ورزش است، اما باید آن را با دیگر جنبه های ارزشمند ورزش جوانان مانند توسعه اجتماعی، سرگرمی، تناسب اندام و غیره در نظر گرفت.
در ادامه به چند نکته اشاره می کنیم که در بحث اهمیت پیروزی در ورزش جوانان می توان به آن ها اشاره کرد.
1 – پیروزی اعتماد به نفس ایجاد می کند. کلیشه قدیمی که “به من یک بازنده نشان بده و من به تو یک بازنده نشان خواهم داد” اغلب در اینجا ذکر می شود. پیروزی اعتماد به نفس ایجاد می کند به خصوص زمانی که آن پیروزی نشان دهنده یک موفقیت واقعی است؛ (یعنی من یک رقیب شایسته را شکست داده ام). با این حال، پیروزی در برابر تیم های دیگر یا افرادی با سطح مهارت بسیار پایین تر معمولا کمک چندانی به تقویت اعتماد به نفس نمی کند.
2 – برنده شدن باعث دسترسی فرد به پاداش ها و امتیازات ویژه می شود. واضح است که برندگان و ورزش کاران بسیار ماهر اغلب زمین های بهتر، شناخت بیشتر، اعتبار بیشتر، طرفداران بیشتر، پاداش ها، جوایز و روبان های بیشتر و حتی پوشش رسانه ای و تلویزیونی محلی را دریافت می کنند. انکار این پدیده برای حفظ پیروزی در یک چشم انداز سالم کار چندانی نمی کند. با این حال، در برنامه های ورزشی جوانان، رهبری بزرگسالان باید پیوسته مراقب باشد که ورزش کاران جوان تر، کم مهارت تر و کم تجربه تر از دسترسی عادلانه به فرصت یادگیری و شرکت در نتیجه این تفاوت تمرکز بر برندگان محروم نشوند.
3 – با بزرگ تر شدن بچه ها، پیروزی اهمیت بیشتری پیدا می کند. سوابق ورزشی قبل از سن بلوغ تاثیر چندانی در احترام و احترامی که کودکان به مربیان ورزشی جوان خود دارند، ندارد. پیش از سن ۱۲ سالگی، تحقیقات به وضوح نشان می دهد که ۷۵ درصد از جوانان ترجیح می دهند برای یک تیم بازنده بازی کنند تا اینکه روی نیمکت یک تیم برنده بنشینند. با این حال، در طول سال های نوجوانی، دستاوردهای برد – باخت، در واقع، بر احترامی که یک ورزش کار جوان برای مربی خود قائل است، تاثیر می گذارد. مربیان باید بدانند که ورزش کاران در سنین مختلف نسبت به برد و باخت واکنش متفاوتی نشان می دهند. چنین حقایقی بر این مهم تاکید می کنند که مربیان ورزش کاران جوان تر نباید صرفا رفتار مربیان موفق جوانان بزرگ تر را تقلید کنند.
4 – پیروزی باعث تقویت سپاه، انسجام و روحیه تیمی می شود. هنوز مشخص نشده است که آیا پیروزی روحیه تیمی را تقویت می کند یا روحیه تیمی، پیروزی را تقویت می کند. رقابت درون تیمی اغلب عملکرد بهتری با سطوح پایین تر روحیه تیمی ایجاد می کند. یعنی اگر عدالت و فرصت برابر توسط اکثریت اعضای تیم درک نشود، “برنده شدن” یک نقطه در خط شروع به ضرر هم تیمی ممکن است آشوب بیشتری در تیم ایجاد کند.
5 – پیروزی انگیزه را افزایش می دهد. در حالی که این بیانیه ممکن است بدیهی به نظر برسد، یافته های تحقیق به موقعیت هایی اشاره می کنند که در آن ها پیروزی می تواند کاملا انگیزه بخش باشد. به عنوان مثال، وقتی احتمال موفقیت (یعنی برنده شدن)بسیار بالا باشد، رقابت اغلب فاقد هیجان و قدرت یک مسابقه نزدیک تر است. احتمال درک شده موفقیت تقریبا 50/0 نشان داده شده است که سطوح بالاتری از هیجان و انگیزه پایدار نسبت به احتمال های بالاتر یا پایین تر موفقیت ایجاد می کند.
6 – اگر تعاریف برد گسترده تر شود، برد هدف مناسب تری می شود. به عنوان مثال، برد می تواند به عنوان بهبود خود و / یا به عنوان دستیابی به هدف تعریف شود. بهبود عملکرد قبلی فرد یا رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده را می توان به عنوان موفقیت در یک محیط ورزشی تفسیر کرد که طبق تعریف، تنها چند برنده (یعنی جایگاه اول)وجود دارد. اگر قرار باشد ورزش برای فرزندان ما مفید تلقی شود، باید به جای محدود شدن به افراد نخبه ای که در نهایت برنده رقابت واقعی می شوند، به شیوه ای معنادار به نفع اکثریت شرکت کنندگان باشد.
7 – برندگان کسانی هستند که شکست را بهتر مدیریت می کنند. اغلب این باور وجود دارد که تمام کسانی که موفق هستند در طول دوران کاری خود موفق بوده اند. در واقع قهرمانان اغلب کسانی هستند که بهتر از حریفان خود با مشکلات، ضربات ایستگاهی یا باخت های خود کنار می آیند. الف. ۳۰۰ ضربه در بیسبال ۷ / ۱۰ بار در چوب خارج می شود. تفاوت بین یک ضربه خوب. ۳۰۰ ضربه و متوسط. ۲۵۰ ضربه در هر بیست بار ضربه زدن به چوب ۱ ضربه دیگر است.
8 – پیروزی کیفیت عملکرد را تضمین نمی کند. می توان عملکرد خوبی داشت و باز هم در رتبه دوم ایستاد؛ برعکس می توان عملکرد ضعیفی داشت اما باز هم پیروز شد چون حریف هم عملکرد خوبی نداشت. برنامه های استادانه که در آن ها از ورزش کاران خواسته می شود تا حداقل سطح عملکرد را داشته باشند، اغلب سطوح بالاتری از عملکرد را نسبت به برنامه های رقابتی ایجاد می کنند.
9 – پیروزی در ورزش جوانان نسبت به کسی است که شما بازی می کنید. به عبارت دیگر، برد اغلب بیشتر به این بستگی دارد که چه کسی برنامه ریزی را انجام می دهد تا سطح عملکرد ورزش کاران. اگر تیمی تنها در برابر حریفانی ضعیف تر قرار بگیرد، رکورد برد – باخت تیم خوب خواهد بود اما این دستاورد به وضوح ارزش خود را از دست می دهد. سطح مهارت نسبی یک عامل حیاتی در ورزش در تمام سطوح است.
10 – یکی از مولفه های مهم در ورزش جوانان این است که چگونه پیروز می شوید در مقابل اینکه آیا پیروز می شوید یا خیر. پیروزی در مرزه ای قوانین و اخلاق ورزشی می تواند بدون تحریف ارزش های پایه ورزشی که بسیاری دوست دارند فرزندان ما یاد بگیرند، ارزش زیادی برای پیروزی داشته باشد. در واقع، یک استدلال قوی می تواند برای این واقعیت ایجاد شود که ورزش کار واقعی نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه یک میل صادقانه برای پیروزی وجود داشته باشد. عادلانه بازی کردن زمانی که کسی هیچ نگرانی در مورد نتیجه بازی ندارد، همان سطح از اخلاق بازی کردن عادلانه وقتی که می خواهد قویا برنده شود، نیست.
11 – پیروزی در برنامه های ورزشی جوانان بیشتر تحت تاثیر وضعیت بلوغ فیزیولوژیکی ورزش کار است. بلوغ فیزیکی مهم تر از مربیگری، تلاش فردی، تجهیزات یا هر جنبه ارزشمند دیگری از ورزش است.” باتری های پاک ” در مسابقات قهرمانی جهان لیگ کوچک (مسابقه ای برای کودکان ۱۲ ساله و کم تر)همواره از نظر بلوغ فیزیکی پس از رده بندی قرار گرفته اند. مربیان اغلب برای یک فصل برجسته اعتبار قائل می شوند، زمانی که در واقع، آن ها به سادگی ورزش کاران جوان با استعداد یا از نظر جسمی بالغ تری داشته اند.
12 – پیروزی در موفقیت مشهود است با این حال مربیان موفق ورزش جوانان تلاش و موفقیت در این راه را تقویت می کنند. با افزایش سن، بلوغ و تجربه یک ورزش کار جوان، مربیان موفق تاکید خود را از صرفا تشویق به مشارکت به ستایش از بهترین تلاش فرد تغییر می دهند. با افزایش سن، بلوغ و تجربه، تاکید مربی دوباره به سمت ستایش مهارت های استادی، عملکرد خوب و پیروزی در رقابت ها تغییر می کند.
13 – این موضوعات در مورد اهمیت پیروزی قرار نیست همه جانبه باشند. هر یک از این موضوعات تنها به صورت مختصر مورد بررسی قرار می گیرند. امیدوارم این مفاهیم بحث های مربوط به اهمیت پیروزی در ورزش جوانان را که از کلیشه ها و کلیشه ها دوری می کنند، تحریک کند. شعارهایی مانند “همه چیز برای بچه ها است” در حالی که به خوبی معنا دارند، نمی توانند به بسیاری از مسائل واقعی در ورزش جوانان بپردازند و در نتیجه ما را از طراحی برنامه های موثر باز می دارند. برنامه های موثر ورزشی جوانان نیازهای ورزش کاران جوان را در اولویت قرار می دهد بدون اینکه انگیزه های زیاد والدین، مربیان و مسئولانی که این برنامه ها را عملی می کنند نادیده گرفته شود.
بحث جایزه مشارکت
یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در دنیای ورزش جوانان، جوایز مشارکت و تاثیر آن ها بر رشد کودکان است. داستان های زیادی در مورد افراد مشهور و ورزش کاران حرفه ای وجود دارد، اما آیا واقعا می توان این نظرات را مدرک خواند؟ باتوجه به این بحث، برخی از روانشناسان کودک و کارشناسان ورزشی مطالعاتی انجام داده اند و نتایج جالبی به دست آورده اند که قطعا می خواهید آن ها را بررسی کنید. بیایید دو طرف بحث جایزه مشارکت را بررسی کنیم.
جوایز مشارکت خوب است
بهترین دفاع از جایزه های مشارکت، شواهدی در روان شناسی کودک است که مزایای شدید تقویت مثبت، به ویژه در کودکان کم سن و سال تر را نشان می دهد. دادن پاداش به کودکان برای تلاش هایشان عالی است، زیرا به آن ها ارزش حضور، سخت کوشی و کمک به یک تیم را نشان می دهد. آن ها نشان می دهند که قابل اعتماد بودن چقدر خوب است و تلاش هر فرد چقدر مهم است، مهم نیست که به پیروزی یا شکست منجر شود.
کنت باریش، استاد روانشناسی در کالج پزشکی ویل، بیان می کند که ” ایده دادن جایزه تنها به برندگان به اندازه کافی بر ارزش های دیگری که مهم هستند، تاکید نمی کند.” در نهایت، ورزش کردن فقط به معنای بهترین بودن نیست. یادگیری اهمیت یک سبک زندگی فعال، توسعه مهارت های اجتماعی با دوست شدن و کار کردن با دیگران، و یادگیری یک بازی جدید و واقعا سرگرم کننده که می تواند به یک علاقه مادام العمر تبدیل شود. استفاده از جوایز مشارکت در ابتدای کار برای نشان دادن دوران خوب و سخت کاری که در یک فصل انجام می دهند، تنها به خانه بردن این امتیازات کمک خواهد کرد.
آلفی کوهن، نظریه پرداز آموزشی، در مورد این بحث که جایزه های مشارکت، بچه های ما را خراب می کنند، اشاره می کند که ” ما از خود می پرسیم که چرا باید حتی قبل از اینکه کسی شانس اوج گرفتن داشته باشد، به زمین آورده شود.” به عبارت دیگر، چرا کسی را که هرگز پیروزی یا تحسین کار سخت را در وهله اول تجربه نکرده است، شکست دهیم؟
در واقع پاداش دادن به کودکان تنها به خاطر نتیجه اعمالشان است نه روندی که آن ها را به آنجا رسانده است، می تواند آن ها را در آینده به سمت و سویی سوق دهد. در مطالعه ای که توسط دانشگاه کرنل انجام شد، به کودکان تست داده شد و سپس یا به خاطر باهوش بودن یا سخت کار کردن مورد تحسین قرار گرفتند. بعدها به این دو گروه پیشنهاد شد که بین یک آزمون آسان یا آزمونی که “سخت تر بود اما فرصتی برای یادگیری فراهم می کرد” انتخاب کنند. ۶۷ درصد از کودکان “باهوش” آزمون آسان تر را انتخاب کردند در حالی که ۹۲ درصد از کودکانی که به خاطر سخت کوشی تحسین شده بودند آزمون سخت تر را انتخاب کردند. به جای اینکه به کودکان پویایی سیاه و سفید پیروزی در مقابل را آموزش دهیم. از دست دادن جوایز می تواند به بچه ها نشان دهد که امتحان کردن چیزهای جدید، حتی اگر ممکن است در آن ها خوب نباشید، می تواند خیلی بیشتر از انجام کارهایی که می دانید می توانید برنده شوید، به شما یاد بدهد.
جنبه “پاداش مشارکت خوب است” این استدلال، به زبان ساده تر، بیان می کند که پاداش دادن به کودکان برای تلاش هایشان در سنین پایین می تواند اثرات پایدار و مثبتی بر رشد آن ها داشته باشد. آن ها به بچه های ما یاد می دهند که امتحان کردن چیزهای جدید و انجام دادن نقش شما به عنوان عضوی از یک تیم مهم است.
جوایز مشارکت بد هستند
بزرگترین استدلال علیه جوایز مشارکت این است که اهدای آنها نوعی حمایت بیش از حد از فرزندان ما است. به عبارت دیگر، ما به بچهها جایزه میدهیم، مهم نیست چقدر ضعیف عمل کردهاند، تا از باخت احساس بدی نداشته باشند. بچه ها هرگز این شانس را ندارند که شکست را تجربه کنند یا از آن درس بگیرند. آنها با احساس حق دریافت پاداش برای حضور ساده بزرگ میشوند.
دن گولد، روانشناس ورزشی، در مقالهای در سال ۲۰۱۷ در اتاق خبری اسپارتان اظهار داشت: «برای اینکه پاداشها کار کنند، باید آنها را کسب کرد. اگر میخواهید انگیزه کودک را افزایش دهید، بر سلامتی او تأکید کنید یا بر لذت بردن از حرکت یا بازی با توپ تأکید کنید.» تشویق کودکان از طریق فواید روزمره ورزش به آنها نشان می دهد که ورزش کردن می تواند به غیر از دریافت جایزه واقعی پاداش دهد. آنها با یادگیری میزان لذتی که از بازی با دوستان خود می توانند تجربه کنند، انگیزه داخلی برای نشان دادن و عملکرد خوب به دست می آورند.
استدلال دیگر علیه جوایز مشارکت این است که آنها می توانند نتیجه معکوس داشته باشند و باعث شوند بچه ها آنقدر تلاش نکنند زیرا هر کاری که انجام می دهند انتظار دریافت جایزه را دارند. این نگرش میتواند بر بچههایی تأثیر بگذارد که واقعاً سخت کار میکنند و برنده میشوند، زیرا میبینند که تلاشهایشان بیارزش میشود، زیرا همه اطرافیانشان فقط به خاطر حضور در زمین جایزه یکسان را دریافت میکنند. همچنین میتواند بر بچههایی که جوایز مشارکت را دریافت میکنند تأثیر بگذارد، زیرا در برخی موارد، بچهها جوایز مشارکت را به عنوان جوایز واقعی نمیشناسند. در مطالعهای که توسط هیلاری لوی انجام شد، یکی از کودکانی که با او مصاحبه کرد، فقط جوایز موجود در مجموعهاش را که نشان دهنده جایگاهی (اول، دوم یا سوم) بودند، شمارش کرد، نه فقط برای مشارکت.
برای یادآوری، بخش “جوایز مشارکت بد هستند” این بحث بیان می کند که جوایز مشارکت می توانند انگیزه درونی کودکان ما را تحت الشعاع قرار دهند، به برندگان واقعی در یک رقابت بها ندهند، و در مجموع نشانه ای از استانداردهای حمایت بیش از حد والدین امروزی هستند. طرف مقابل باید چه بگوید؟
حکم در مورد جوایز مشارکت چیست؟
این به شما بستگی دارد که به عنوان یک مربی، یا به عنوان یک پدر و مادر. یک چیزی که می توانیم با اطمینان بگوییم این است که در مطالعات جایزه مشارکت از هر دو طرف بحث، چنین جایزه هایی با بزرگ تر شدن کودکان کارایی خود را از دست می دهند. حدود ۸ تا ۱۲ سالگی زمانی است که بچه ها احساسات متفاوتی در مورد جوایز شرکت دارند؛ در این زمان آن ها می فهمند که چگونه بازی کنند و هدف اصلی کمک به پیروزی تیم شما است. وقتی آن ها همه را می بینند، بازندگان شامل آن ها می شوند و جایزه دریافت می کنند، می تواند بچه ها را ناامید کند.
با این حال، برای کسانی که تازه شروع به کار کرده اند، جوایز مشارکت می تواند شگفتی ساز باشد. ورزش های جوانان احتمالا اولین باری است که بچه ها این فرصت را پیدا می کنند تا جایزه بگیرند و پاداش دادن به آن ها به خاطر تلاش هایشان به ایجاد هیجان آن ها برای بازی کمک می کند. همچنین آن ها را تشویق می کند که فصل بعد به تیم بازگردند. مهم ترین نکته این است که جوایز مشارکت باید برای پاداش دادن به سخت کوشی، فداکاری و نگرش مثبت آن ها به عنوان یک بازیکن استفاده شود.