معرفی کتاب دنیای گسترده نمایش عروسکی ترجمه و تلخیص بهروز غریب پور

دنیای گسترده نمایش عروسکی

ترجمه و تلخیص بهروز غریب پور

۱۳۸۳

س‍روش‌ (ان‍ت‍ش‍ارات‌ ص‍دا و س‍ی‍م‍ا)

عروسک پیکره ای بی جان است که به کوشش انسان ساخته می‌شود تا در مقابل تماشاگر به حرکت در آید. این تعریف بیل برد از عروسک است. امروزه تعاریف مختلفی در این زمینه وجود دارد.
به گفته هنریک یورکفسکی «عروسک هنگامی عروسک است که سه نظام نشانه ایی (حرکت، سخن و طراحی) را در اختیار بگیرد. هر سه این عناصر دارای اهمیت هستند، ولی می توان گفت که مهمترین عنصر عروسک، حرکت است. زیرا حرکت اولین عنصری است که در برخورد با تماشاگران، تهییج آنها را برای چیزی که عروسک در واقع ندارد(حرکت) که همان جان و زندگی است، بر می انگیزاند. » شاید بتوان تعریف عروسک را اینگونه بیان کرد: « موجودی که به آن طراحی، حرکت و اغلب سخن داده می شود، به شیوه ایی که تماشاگران تصور کنند این موجود یا شیء، زندگی و جان دارد.
امروزه صدها هزار عروسک در گروه‌های نمایشی دنیا وجود دارند که به شیوه‌های بسیار متنوعی به اجرا در می‌آیند.

هدایت عروسک یا بازی دهنده عروسک

از نظر «ابراتسف» آنچه اهمیت دارد قابلیت‌های حرکتی بازی دهندگان عروسک است و کیفیت در ظرافت کار آنهاست. بازی دهنده به عروسک جان می‌بخشد و انرژی، احساسات، عواطف و درونیات خود را به آن منتقل می‌کند و دانش و تحلیل خود را از نقش به کار می‌بندد و در نهایت، نتیجه را که تصویری کامل از شخصیت نمایشی است پیش رو می‌گذارد. یک بازی دهنده باید نقش را بشناسد، آن را تحلیل کند و باهوش و خلاق باشد. در کنار این موارد باید مجهز به هر آنچه یک بازیگر ماهر نیازمند است باشد زیرا او در حال جان بخشیدن به جسمی بی جان است.

 

سابقه نمایش عروسکی در جهان، به دوران کهن باز می‌گردد. حدود هزاره سوم پیش از میلاد و تمدن‌های باستان. در زبان هندی واژه ای هست به نام ” سوترادارا ” که به معنای نگه دارنده نخ هاست، این واژه تا مدت‌ها در هند مترادف با بازیگر بوده‌است. از سوی دیگر، نمایش‌هایی که در یونان باستان اجرا می‌شده به نوعی عروسکی بوده‌اند زیرا بازیگران ماسک‌های بزرگی به صورت می‌زدند و کفش‌های بزرگی به پا می‌کردند و گاهی برای اینکه صدایشان به تماشاگر برسد از بلند گوهای مخصوصی استفاده می‌کردند، با توجه به این موارد بازیگر به نوعی، تبدیل به عروسک (تن‌پوش) می‌شد. عروسک‌های نمایش عروسکی هزاران سال است که وجود دارند. شاید مهم‌تر از عروسک‌ها، شبه عروسک‌ها یا پیکره‌ها باشند که به اشکال شبه انسانی در میان اولین اجتماعات بشری ساخته شدند و نمایشگر اجداد و خدایان انسان‌های اولیه بودند. این پیکره‌ها دارای مفاهیم آیینی و جادویی نیز بودند چنان‌که با استفاده از آنها طلسم‌هایی به منظور جذب قدرت‌های پنهان و ماوراء طبیعه و به خاطر فراوانی محصول یا انتقام از دشمن ساخته می‌شدند.

ماسک‌ها، به‌خصوص ماسک‌های مفصل دار، از نظر تکامل یک یا دو مرحله قبل تر از عروسک‌های نمایشی هستند. هنگامی که یک رقصنده با ماسک، در برابر دیگر اعضای گروهش به بازیگری پرداخت، این عمل او آغاز بازی تئاتری و پلی برای تبدیل ماسک به عروسک شد. در طی قرون متمادی ماسک بند بندی و مفصل دار بتدریج از سر و صورت جدا شده و بالا رفت و در مقابل بدن نگه داشته می‌شد. بعدها نیز از بدن فاصله بیشتری گرفت و به وسیلهٔ حرکت دادن نخ‌هایی که به عروسک متصل می‌شد، به او حیات بخشیده شد.

این اعتقاد وجود دارد که نمایش عروسکی مدت‌ها قبل از تئاتر پدید آمده‌است. در اعصار کهن به قالب شخص دیگر درآمدن ممنوع و تابو محسوب می‌شد. اگر کسی وانمود می‌کرد فرد دیگریست یا نقش فرد دیگری را بازی می‌کرد، برایش مرگ قطعی را پیش‌بینی می‌کردند. در نتیجه تصور تئاتری با بازیگر غیرممکن بوده‌است. اما عروسک از چنین محدودیتی برخوردار نبود.

تئاتر در درجه اول سرگرمی است و بعد آموزش می‌دهد و تعالی می‌بخشد، تاریخ نمایش عروسکی به خوبی نشان می‌دهد که سرگرم سازی بزرگ‌ترین قدرت اینگونه نمایش است. عروسک از آغاز پیدایش تئاتر به عنوان جادوی بشر استفاده شده‌است. اگر عروسک‌ها همان عروسک بازی بچه‌ها باشند که اتاق بچه‌ها را ترک کرده‌اند تا روی صحنه ظاهر شوند، ممکن است چیزی چون احساس مادری داشته باشند و اگر آنها فرزندان تمثال‌های مذهبی باشند، ممکن است شکوه مذهبی داشته باشند؛ ولی وقتی آنها در صحنهٔ تئاتر، زنده می‌شوند، جاذبهٔ چشم گیرشان تنها به خاطر تئاتر است.

در واقعیت هیچ شی بی جانی، حتی عروسک نمایشی نمی‌تواند جاندار شود، البته در صورتی که مهارت بازی دهنده را در به حرکت درآوردن آن در نظر نگیریم. اشیایی مانند آجر، یک تکه پارچه، یک لنگه کفش یا بطری، می‌تواند عملکرد یک شی زنده را در فانتزی مشترک انسان‌ها کامل کند و بعد آن شی می‌تواند حرکت کند، بخندد یا گریه کند. دختر بچه ای بر یک تکه چوب، پارچه می‌پوشاند و آن را به یک بچه تبدیل می‌کند و آن را راه می‌برد، تبدیل این تکه چوب به بچه با مجموعه ای از فانتزی مشترک و خلاق توسط هر شخصی می‌تواند صورت پذیرد. بدون فانتزی مشترک، درک اثر هنری غیرممکن خواهد بود. به هرحال فانتزی مشترک، در ساده‌ترین و متقاعد کننده‌ترین و غیر منطقی‌ترین شکل خود در بازی‌های کودکان رخ می‌نماید

ماندگاری نمایش عروسکی بالغ بر ۴۰۰۰ هزار سال، مرهون تمایل و علاقه شدید انسان به جان بخشیدن به اجسام بی جان در کارهای نمایشی و همچنین انواع راه‌های ویژه ای است که در آن، نمایش عروسکی با شنوندگان و بینندگانش ارتباط برقرار می‌کند. نمایش عروسکی بیشتر مبتنی بر حرکت عروسک است تا دیالوگ و متن. عروسک معمولاً قادر به ابراز احساسات روحی پیچیده نیست. اما عروسک دقیقاً همان چیزی را اجرا می‌کند که ما از او می‌خواهیم نه بیشتر و نه کمتر. خارج از اجرایش هویتی ندارد. عروسک از بسیاری از محدودیت‌های فیزیکی انسانی آزاد است. هنرمندانی چون: مولیر، کانسیتو، گوردون کریگ و گوته همگی علاقه خاصی به این هنر داشتند و از بزرگ‌ترین حامیان آن بودند.

Hide picture