مروری بر زندگی و کارنامه ادبی رضا براهنی
مروری بر زندگی و کارنامه ادبی رضا براهنی
نویسنده : دکتر فاطمه ابهر
در طول تاریخ معاصر ایران، ادبیات به عنوان قالبی برای بیان تحولات جامعه به ویژه پس از مواجهة ایرانیان با رخداد تجدد در انقلاب مشروطیت موردتوجه بوده است. در این میان بخشی از نیروها و فعالان ادبی ایرانی که گرایش های چپ گرایانه در عرصه اندیشه سیاسی داشتند، ادبیات را به عنوان روش و مشی خود برای مبارزه انتخاب کردند. رضا براهنی در قامت یک نویسنده و منتقد ایرانی در چارچوب چپ فرهنگی در عرصه ادبی ایران قرار می گیرد. او در سال های قبل و بعد از انقلاب ایران دست به تولید آثاری در حوزه نقد، شعر و داستان می زند که از یکسو واجد مضامینی چون کنش طبقاتی است و از سوی دیگر نشان دهندة تعهد او نسبت به تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه ای است که در آن زیست فکری می کند.
رضا براهنی در ۲۱ آذرماه سال ۱۳۱۴در شهر تبریز چشم به دنیا گشود. پدرش کارگر و مادرش نیمهروستایی بودند. چون خانوادهاش فقیر و کم بضاعت بودند او مجبور بود همزمان با تحصیل در ابتدایی و دبیرستان کار کند. . بحرانهای شدید آن دوران ایران که دامنگیر خانواده و همه هموطنانش بود برای کودکی چون او آسان نبود؛ قحطی شدید و دیدن مرگ خواهر و برادرهایش به خاطر اثر فقر تصویری نبود که هرگز از ذهنش پاک شود.
رضا براهنی کوچک در سالهای مدرسه زبان فارسی را آموخت و این آموختن را نیز داستانی برای خود میداند چراکه زبان فارسی نه در خانواده و نه در جامعه شنیده نمیشد و همین امر باعث کندی روند آموزش میشد. البته قرارگیری در چنین موقعیتی پتانسیلهای منحصربهفردی نیز ایجاد کرده بود. بهعنوانمثال خود او میگوید ذهنِ مترجمی را از همان دوران مدرسه کسب کرده که معلمها دروس را از روی کتاب میخواندند و بعد برای دانشآموزان به زبان ترکی ترجمه میکردند.
او تا بیست و دو سالگی علاوه بر فقر و تحصیل در شرایط سخت ماجراهای بسیاری را تجربه کرد. جنگ جهانی دوم، پناه گرفتن مردم در آب انبارها، قحطی، مرگ مردم بر اثر قحطی و دیدن جنازه های آن ها در کوچه و خیابان، اثاث کشی از این خانه به آن خانه و حتی از دست دادن برادرها و خواهرهای کوچکش چیزهایی بودند که او در این سنین کم به چشم دیده و تجربه کرده بود. سپس برای مدت کوتاهی پیدایش فرقه دموکرات بارقه هایی از امید را در دل مردم تبریز روشن کرد اما با روی کار آمدن ارتش و کشته شدن اعدامیان و اعدام بازماندگان آن ها در میدان ساعت شهرداری تبریز این امید را از بین برد. تاثیر این دوره به وضوح در شعر و نثر براهنی آشکار است.
او زبان و ادبیات انگلیسی را تا مقطع کارشناسی در تبریز ادامه داد و سپس برای ادامه تحصیل به ترکیه رفت و دکتری خود را در همین رشته از دانشگاه استانبول گرفت ،او در دانشگاه در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کرد. خودش در جایی میگوید ما بهعنوان زبان دوم میبایست فرانسه میآموختیم ،و من فرانسه را نیز آموختم هرچند که برای من زبان دوم نبود و این چهارمین زبان بهحساب میآمد. براهنی این آموختنها را مفید میداند و معتقد است آدمی با آموختن هر زبان ویژگیها و شخصیتهایی از آن زبان را فرامیگیرد که جدید است و در زبانهای دیگر وجود نداشته است. البته این نظر باعث نشده او زبان مادری را فراموش کند و یا ارجوقرب زبان فارسی را بهجا نیاورد که در جایی نیز گفته است زبان فارسی یکی از زبانهای فوقالعاده زیبای دنیا است.
براهنی هنگام تحصیل در ترکیه با آنجلا مارنگوزیدی ازدواج کرد که نتیجه ازدواج آن دو دختری بود به نام الکا. این ازدواج چندان طول نکشید و در سال۱۳۴۶ به طلاق منجر شد. چهار سال بعد در سال 1350 براهنی با ساناز صحتی، یکی از دانشجویانش در دانشگاه تهران، ازدواج کرد. ازدواجی که تا امروز ادامه دارد و دو پسر به نامهای ارسلان و اُکتایمحمد ثمره آن است. ساناز صحتی هنوز در کنار براهنی است و در سالهای اخیر که براهنی به آلزایمر مبتلا شد از او مراقبت و پرستاری کرد.
از آبان ۱۳۴۳ با سمت استادیاری در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد و در اردیبهشت ۱۳۴۷ به سمت دانشیاری ارتقا یافت. وی همچنین تا زمان حضور در ایران چند دوره کارگاه نقد، شعر و قصهنویسی برگزار کرد …
در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به آمریکا رفت تا به تدریس بپردازد. او پس از چندی به ایران برگشت و دیگربار در سال ۱۳۵۳ خورشیدی به آمریکا رفت و در سال ۱۳۵۶ برنده جایزه بهترین روزنامهنگار حقوق انسانی شد. او در سال ۱۳۵۱ سه ماه را در زندان ساواک گذرانده بود و روایتهایش از زندانهای ساواک جنجالبرانگیز شد. او در نوشتههای خود که عمدتاً به زبان انگلیسی بود، از اعدام و شکنجه در زندانهای ساواک روایت میکرد.
رضا براهنی تا سال۱۳۵۲ در کنار تدریس در دانشگاه، نوشتههای متعددی در زمینه ادبیات، شعر، داستان و رمان، نقد ادبی، ترجمه و مقاله منتشر کرد. مقالههای انتقادی درباره شهر و ادبیات که در مجله فردوسی به چاپ رسید بخش مهمی از فعالیتهای ادبی او تا اواسط دهه چهل شمسی است که درنهایت سال ۱۳۴۷ به انتشار کتاب طلا در مس منجر شد.
براهنی از سال ۱۳۵۱ در نیویورک به ریاست «کمیته برای آزادی هنر و اندیشه در ایران (Caifi) « به عنوان بخشی از «حزب کارگران سوسیالیست» درآمده بود. این کمیته که در سال ۱۳۵۴ اعضایی همچون بابک زهرایی و یرواند آبراهامیان را داشت، توانسته بود در خارج از ایران مجموعهای از تأثیرگذارترین و مهمترین بیانیههای نهادهای حقوق بشری را با امضای افراد مهم بینالمللی برای فشار به رژیم پهلوی صادر کند. براهنی از فعالترین اعضای این کمیته بود و روایتهای او در این بیانیهها نیز معمولاً استفاده میشد. اگرچه بعدها یافتههای سازمان بینالمللی صلیب سرخ، شکنجه چند صد نفر توسط نیروهای امنیتی را تأیید کردند، اما در عین حال برخی ادعاها و روایتها اثبات نشدند. کتاب ظل الله براهنی، حاوی مقدمهای مفصل درباره ادبیات انقلابی و تجددخواهانه و اشعار زندان است.
براهنی در سال ۱۳۵۷ یک هفته پس از خروج شاه از کشور به ایران بازگشت و در بحبوحه پیروزی انقلاب بسیاری از آثار خود را که تا قبل پیش از انقلاب ممنوع بود بهچاپ رساند.
براهنی تا اواسط دهه هفتاد که به کانادا مهاجرت کرد ساکن ایران بود و چندین دوره کارگاه نقد، شعر و قصهنویسی برگزار کرد و شاگردان زیادی را تربیت نمود.
او از شاعران معاصری است که در روند شکلگیری اشعارش گونههای متفاوتی از شکل و محتوای شعری را عرضه داشته. زبان شعر او نشان از این دارد که براهنی عمدتاً به دنبال فرم شعر است تا سرایش آن. براهنی شاعری است مطلع نسبت به شعر فارسی و منتقدی است تیزبین و هوشیار. او در سال ۷۴ کتاب «خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم» را منتشر کرد که آن را مهمترین مجموعهی شعری خود میداند و در شرح آن چنین میگوید: «حرکت از شعر تکوزنی است به سوی اوزان مرکب و ترکیبی و شعر چندصدایی با نتی که ذهن خوانندهی شعر باید برای شعر بیاید، به صورتی که شعر موضوع اصلی خود یعنی زبان و زبانیت خود را به رخ بکشد.» زبانیت زبان، از دید براهنی، یعنی آزادی زبان از قید معنا و نحو و مسائل دیگری که بر زبان تحمیل میشود.
براهنی در شعر، رمان و داستان، نقد ادبی، ترجمه، مقاله، نمایشنامه و سفرنامه آثار برجسته و مهمی دارد. او اولین تجربه های نویسندگی خود را با رمان نویسی شروع کرد. زمانی که برای تحصیل در ترکیه بود رمانی به زبان انگلیسی بوده است. نگارش رمان روزگار دوزخی آقای ایاز را باید سرآغاز فعالیت او در حوزه داستاننویسی دانست.
آثار داستانی رضا براهینی
- آواز کشتگان
- رازهای سرزمین من
- آزاده خانم و نویسندهاش
- الیاس در نیویورک
- روزگار دوزخی آقای ایاز
- چاه به چاه
- بعد از عروسی چه گذشت
اشعار رضا براهینی
- آهوان باغ
- جنگل و شهر
- شبی از نیمروز
- مصیبتی زیر آفتاب
- گل بر گسترده ماه
- ظل الله
- نقابها و بندها (انگلیسی)
- غمهای بزرگ
- بیا کنار پنجره
- خطاب به پروانهها
- اسماعیل
نقد ادبی نویسنده
- طلا در مس
- قصهنویسی
- کیمیا و خاک
- تاریخ مذکر
- در انقلاب ایران
- خطاب به پروانهها یا چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم
- گزارش به نسل بی سن فردا (سخنرانیها و مصاحبهها)
ترجمه های او
از رضا براهنی ترجمههای مختلفی منتشر شده است. از نویسندگانی که براهنی آثارشان را به فارسی برگردانده است میتوان به «آنتوان دوسنت اگزوپری»، «ایو آندریچ»، «ویلیام شکسپیر»، «کالروماریا فرانزرو»، «ماکسیم رودنسون»، «دیوید کات» و «لئون ترتسکی» اشاره کرد.
نمایشنامه و سفرنامه
سفرنامه «سفر مصر و حالات من در طول سفر» و نمایشنامه «بازی بیبازی» از دیگر آثار او هستند. نمایشنامه ای که براهنی نوشت در یوتای آمریکا منتشر شد و در اول می ۱۹۷۳ در سالن کتابخانه عمومی سالت نیکسیتی اجرا شد
وی تا به حال جوایز زیادی همچون تندیس چهره های شاخص شعر آوانگارد در سال 1395، بهترین روزنامه نگار حقوق انسانی در سال 1356 و جایزه ادبی یلدا برای یک عمر فعالیت فرهنگی در زمینه نقد ادبی در سال 1384 را از آن خود کرده است.
اکتای براهنی فرزند رضا براهنی، به تاریخ ۵ فروردین ۱۴۰۱ خبر درگذشت پدر خود را بدون اشاره به علت آن در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر کرد.