فیلم مستند «شهرسوخته» ساخته ناصرپویش
شهری از بلندترین تمدن های دوران سپیده دم تاریخ
شهرزاد تولیت
ایران سرزمینی است با تاریخ غنی و کهن، که با پیشرفت علم و دانش و تکنولوژی دسترسی به اطلاعات گذشتگان را برای ما آسانتر نموده است. از مناطقی که جزء یکی از قدیمیترین بقایای دولت شهری باستانی در ایران است، «شهر سوخته» نام دارد. این شهر زمانی در مسیر آبرفتهای رودخانه هیرمند به دریاچه هامون (در کنار جاده کنونی زابل) بنا شده بود که قدمتی 5000 ساله دارد و به عنوان یکی از پیشرفته ترین شهرهای باستانی دنیا شناخته میشود. این محوطه برخلاف اکنون که محیط زیستی کاملاً بیابانی دارد، منطقهای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده است چرا که دریاچه هامون دریاچهای بزرگ و پرآب بوده و چندین رودخانه دائمی مانند هیرمند آن را غنی میساختند. همین امر سبب شده بود که ساکنان آن ناحیه بتوانند به کار زراعت بپردازند و در مراحل شهرنشینی موفق به پیشرفتهایی گردند.
بررسی دانشمندان نشان داد که به صورت دقیق شهرسوخته در فاصله بین 3200 تا 1800 سال پیش از میلاد مسیح مورد سکونت بوده است که بدون شک جزو شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است. این نکته نه تنها در بقایای آثار معماری و کارهای ظریف دستی و صنعتی آن زمان دیده میشود بلکه در سازماندهی اجتماعی شهر نیز قابل مشاهده است. در شهر سوخته انواع سفال و ظروف سنگی، معرقکاری، انواع پارچه و حصیر، زیورآلات از جنس لاجورد و طلا و … یافت شده که خود نشان از وجود چندین صنعت در آن جاست. صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر پیشههای مردمان شهر سوخته سیستان بوده است.
پیدا شدن تنها لوح نوشته دوران آغاز ایلامی این شهر، همراه با آثار مهرها، نشان از ارتباطات تجاری و کنترل اقتصادی منطقه از سوی این جامعه دارد. مردم این منطقه با ساکنین بینالنهرین روابط تجاری داشتند که این روابط از راه زمینی و دریایی کنار خلیج فارس انجام می شده است.
یکی از مناطق مهم شهری در شهر سوخته «گورستان» بوده است که شواهد و قرائن به دستآمده توسط باستانشناسان نشان از وجود سفال و پارچه در گورها میدهد و اینکه تدفین با قوانین و مقررات خاصی انجام میشده است.
تغییر مسیر رودخانه هیرمند از مهمترین دلایل افول تمدن شهر سوخته ذکر شده است.
***
با توجه به مطالب عنوان شده در بالا، می پردازیم به فیلم مستند «شهرسوخته» ساخته ناصرپویش که از شنبه 25 مرداد ماه در موزه سینما به اکران درآمد. این فیلم درباره منطقه شهر سوخته زابل است. شهری که یکی از بلندترین تمدنهای دوران سپیده دم تاریخ را داشته است. کاوشهایی که در چندین دهه اخیر در این شهر صورت گرفته بسیاری از یافتههای باستانشناسان و تاریخنویسان را دگرگون کرده است و این فیلم تلاش دارد تا بخشی از این یافتهها را به تصویر بکشد.
در خلاصه داستان فیلم آمده است: «همزمان با کاوش باستانشناسی در شهر سوخته صدایی از اعماق خاک شنیده می شود. فیلم درحالی که همراه با باستان شناسان به روایت گزارشی و لحظه به لحظه از کاوشها میپردازد، موازی با آن به جست و جوی صدا در اعماق خاک و به اعماق تاریخ می شود تا با مردم کهنسال شهر سوخته همراه شود….»
- در حاشیه اکران، هنرمندان و منتقدین درباره فیلم نظرات خود را منعکس کردند؛
دکترمحمـّد نادرنصیری مقدم-مدیر دپارتمان زبان و ادبفارسی و پژوهشهای ایرانشناسی دانشگاه استراسبورگ فرانسه نگاهی به فیلم شهر سوخته داشته است: «ایران سرزمینی است با تمدن کهن و تاریخی غنی اما اطلاع علمی ما نسبت به این گذشته پرافتخار به یک قرن نمیرسد. کافیست نگاهی بیاندازیم به تاریخ انتشار نخستین چاپ کتاب ارزشمند مرحوم حسن پیرنیا با عنوان ایران باستانی (طهران، اسفند 1306 مطبعه مجلس)، اثری که تاریخ ایران پیش از اسلام را نه از ورای اسطورهها بلکه براساس دادههای باستانشناسی به تحریر درآورده است. اما این دادهها حاصل کاوشهای فرنگیانی است که ایران را براساس نوشتههای کتاب مقدس حفاری کردهاند. به همین دلیل است که شوش و همدان پیش از تخت جمشید مورد کاوش قرار گرفته و شرق ایران و اماکن باستانیاش نظیر شهر سوخته که فیلم مستند آقای ناصر پویش به خوبی اهمیّت آن را نشان میدهد، در قرن نوزدهم توجه باستان شناسان فرنگی را به خود جلب نکرده است.
این فیلم تنها یک گزارش از آنچه در این منطقه باستانی صورت گرفته نیست، بلکه نگاه هنرمندانه و پژوهشگرانه کارگردان فیلم، بیننده را به این فکر میاندازد که ساکنان شهرسوخته چطور در گذشته زندگی میکردهاند، به چه پیشرفتهایی از نظر پزشکی نائلشده و به چه سطحی از زندگی اجتماعی رسیده بودهاند. فیلم ناصر پویش نگاهی نو در ارائه یک مستند تاریخی و باستانی است. کار بدیع گذاشتن صدا روی سکانسهایی که زندگی ساکنان شهر سوخته را به تصویر میکشد، تلاش زیبائی است که بیننده را نه تنها به گذشته میبرد، بلکه به او امکان میدهد تا با فیلم ارتباط نزدیکتر و بهتری برقرار کند. در نخستین سکانس فیلم، صحنهای که شنها از روی صفحهای شیشهای به کنار زده میشود، کارگردان به ما میفهماند که به دنبال روشنگریست و نه به دنبال یک فیلم جنجالی و غوغاساز درخصوص یک محوطه باستانی که در گذشته از نیزه جنگجویان و تیشه گنج جویان در امان نبوده است. کار با ارزش دیگر کارگردان این فیلم مصاحبه همزمان با دستاندرکاران ایرانی و غیرایرانی باستان شناس در این محوطه شهر سوخته است. این امر حاکی از سعه صدر آقای پویش است و باید که از این بابت به وی تبریک گرفت. فیلم خوش ساخت ایشان گذشته افتخارآمیز شهر سوخته را به ما نشان میدهد بدون آنکه احساسات ناسیونالیستی به آن رنگ افراطی بدهد.»
علیرضا بهنام: «حوزه تمدنی ایرانشهر رازهای سر به مهر کم ندارد. سرتاسر فلات ایران پذیرای تلهایی از خاک است که در دل خود قصههایی باستانی را به یادگار نگاه داشتهاند. تمدن شهرسوخته در جنوب سیستان و بلوچستان یکی از قدیمیترین رازهای این کهن دیار را در میان گرفته است.
مستند شهر سوخته تلاشی است برای نزدیک شدن به این گذشته رازآلود و بازکردن گره ناگشوده نخستین شهرنشینی شناخته شده تا به امروز که در بخشهای جنوبشرقی کشور جا خوش کرده است. فیلم در مقام یک مستند پژوهشی گشایش خوبی دارد. تصاویری از کاوش در تپهای باستانی که به توضیحات کاوشگران ایرانی و خارجی قطع میشود در ابتدای فیلم ترکیب ایدهآلی برای طرح سوال میسازد. بر مبنای توضیحات دکتر سجادی مسئول ایرانی تیم کاوش در مییابیم که شواهدی از سفالها و اسکلتهای به جا مانده از مردمان نزدیک به شش هزار سال پیش به دست آمده و باستانشناس ایتالیایی نیز به تفسیر نتایج به دست آمده میپردازد و حدسهایی درباره شکل زیست این مردم بیان میکند. جذابیت این قسمت فیلم در این است که هر دو گزارش به موازات هم پیش می رود و هیچ تلاشی از سوی کارگردان برای برجسته کردن بخشی از این توضیحات دیده نمیشود. اما در ادامه فیلم به نظر میرسد تخیل فیلمساز او را از مسیر واقعیتها و شواهد به میسیر بازسازی زندگی مردمی پیش میبرد که دانستههای ما از زندگانیشان به معنای واقعی کلمه ناچیزاست. او در استفاده از تخیل در جریان این بازسازی تا آنجا پیش میرود که برای این مردم زبانی برساخته میسازد و جملاتی را که به این زبان ساختگی بر زبان میرانند با زیرنویس همراه میکند. همچنین نیم نگاهی به آیینهای تدفین و نقوش سفالی به جامانده از این تمدن مرمروز، تخیل او را به سمت بازسازی این صحنهها در دکوری شبیه به روستاهای کویری رهنمون میشود. درست از همین جاست که دنبال کردن مسیر حفاریها به پس زمینه می رود و تخیل کارگردان برای بازسازی زندگی مردم شش هزار سال پیش به کانون روایت فیلم تبدیل می شود.
آندره برتون از نخسنین نظریه پردازان سینمای آوانگارد بر این باور بود که بازسازی واقعیت مهمترین رسالت سینمای مستند است. برتون در مقالهای دراین باره نوشت: بهترین مستندها، مستند تحلیل هستند. به معنای اینکه آنها گوشهای از واقعیت را نشان میدهند که به عنوان حقیقت قابل مشاهده با آن برخورد نمیشود بلکه به عنوان یک واقعیت اجتماعی و تاریخی، که صرفاً میتواند در بافتی از نیروها واکنشهایی تولید کند، درک میشود. ثانیاً اینگونه مستندهایی که تولید میشوند، هیچگونه ادعایی درباره عینیت ندارند. اما فعالانه موضوع خود را براساس ساختار و سازمان و نوع نگاه به موضوع شکل میدهند. پس مهم است به این نکته تاکید شود که مانند هر فیلم داستانی دیگر مستند نیز ساخته میشود. ممکن است به عنوان ضبط واقعیت به آن نگاه نشود، بلکه به عنوان شکل دیگری از بازنمایی واقعیت باشد. براین اساس میتوان فیلم شهر سوخته را تلاشی برای بازنمایی واقعیتی به شمار آورد که در طول تاریخی دیرسال تکههای بسیار ناقصی از آن به ما رسیده و چارهای نداریم جز آن که این واقعیت را با چسب تخیل به هم بچسبانیم تا به دورنمایی از آنچه در این نقطه از زمین روی داده است دست پیدا کنیم.
شاید به همین دلیل باشد که پویش در این فیلم از تاکید بر نقاط درخشان کشفیات باستانشناسی شهرسوخته طفره می رود و با اشارهای گذرا به نقش انیمیشن روی کوزه کشف شده در این منطقه از آن عبور میکند. او مساله پروتز چشم کشف شده در یکی از گوردخمههای شهر سوخته ر ا نیز به تمی فرعی در روایت فیلم تبدیل می کند. بدین معنی که سرگذشت دختری که از این پروتز در شش هزار سال پیش استفاده کرده است برای فیلم او بسیار بیشتر از مشخصات علمی شئی کشف شده اهمیت پیدا کرده است. به این ترتیب است که مستند شهرسوخته به جای گزارش صرف حفاریهای باستانشناسی به دنبال ساختن چیزی میرود که برتون در نقل قول پیش گفته از آن به «واقعیت اجتماعی و تاریخی» تعبیر کرده است. نکته جالب در این بازسازی واقعیت این است که پویش در خلال این کار مسیری درست عکس جهت مستندسازان جریان اصلی را در پیش میگیرید. او به جای شکل دادن روایت مرکزی حول یک قهرمان واقعی یا تخیلی مثلاً یک کاوشگر یا یک شخصیت تخیلی باستانی راه برجستهکردن اجتماع و زندگی اجتماعی را در پیش میگیرد که کاری دشوار و پرمخاطره نیز هست. شخصیتهای بدون نام زن – شمن یا دختر بیمار همانقدر در فیلم اهمیت دارند که کودکان بومی امروزی آنجا که از میان ترانشههای باستانشناسان میگذرند و به بازی می پردازند. در واقع به این ترتیب تاریخ شش هزار ساله این نقطه از جهان به تاریخ زیست مردمانش تبدیل می شود.»
عباس میلانی مورخ و ایران شناس مقیم آمریکا: «فیلم شهر سوخته گوشهای کمشناخته ولی شگفتانگیز از تاریخ را با کندوکاو و کوشش فراوان معرفی میکند. فیلم را در گروه ایرانشناسی دانشگاه استانفورد نشان دادیم و کارگردان هم از راه دور با شجاعت و دقت به پرسشهای حضار درباب این دوران خشونتگریز، هنرپرور، و مهمت از همه زن ناستیز در تاریخ ایران پاسخ داد.»
دکتر عارف استاد دانشگاه و مدرس انسانشناسی هنر چنین می گوید: «در مورد ساخت فیلم یک مقداری پرش وجود داشت ولی بستر درستی فراهم شده بود شاید تلفیقی درست بین مردم شناسی، باستان شناسی و زیستی باعث می شد تا نگاه شاعرانه و کهن الگویی در فیلم جاری شود. در انتهای فیلم با اشاره به دفن یه یک انسان در هزاره سوم پیش از میلاد در شرق ایران مواجه شدیم که تعریف جامع و کامل ارائه شد و بر اطلاعات من افزود. هم لذت بردم از فیلم مستندی که شباهت زیادی به داستان داشت تا مستند محض، هم تبریک به آقای پویش برای انجام این کار دشوار و دست اندرکاران. بسیار لذت بردم.»
ذبیحالله رحمانی (کارگردان) در بخشی از نوشتهاش آورده: «مستند داستانی و یا بازسازی گوشه از تمدن گمشده باستانی، کاوشگرانی از ایران و ایتالیا با آداب و رسوم فرهنگ غنی منحصربه فرد به نوعی مدینه فاضله انسانیت که سلاح کشتار جمعی به هیچ عنوان جایی در آن ندارد. فضاهای سورئال گذشتگان و حال حاضر شهر سوخته کشفیات هنر، زنان تمدن خاموش که ظرایف زنانه در دل خاکستر، مثل سیمرغ از آتش گذشتگان سر بر می آورد. انسان امروزی را مدهوش و مسخ خود میکند. مستند شهر سوخته با کارگردانی حساب شده و قابل اعتنا تاریخ درخشان دوران حکومت زنان بر جامعه با روایتی سهل و ممتنع، مخاطب را نمنمک غرق لذت نموده و سیر اتفاقات را بدون وقفه و پرش ذهنی به سر منزل مقصود می رساند.»
محمد حمزهای فیلمساز و شاعر اینچنین میگوید: «فلیم مستند شهرسوخته، مستندی خوشریتم و خوش تصویر درباره قسمتی از تاریخ تمدن شرق و ایران است. لایه رویی درباره خود شهر سوخته است و لایه زیرین درباره فلسفه حیات، که مخاطب را به اندیشیدن درباره فلسفه زندگی، مرگ و پس از آن وا میدارد و بسیار تاثیرگذار است.»
دکتر علی موسوی پژوهشگر دانشگاه کالیفرنیا در باره فیلم می نویسد: «فیلم مستند داستانی شهر سوخنه ساختۀ ناصر پویش را چند بار دیدم و هر بار از دیدن آن بیشتر لذت بردم. سرزمین کهن ایران با شواهد باستانی غنی خود بارها مورد توجه فیمسازان و مستندنگاران بوده اما تا کنون کمتر فیلم مستندی به جذابیت فیلم شهر سوخته دیده ام. کارگردان به خوبی تلفیقی از بخش مستند و بخش تخیلی با بازسازی مراسم تدفین ساکنان باستانی محوطه ارائه می کند. سخنان باستانشناسان کاوشگر محوطه، به ویژه آقای دکتر سید منصور سید سجادی، در بین تصاویر زیبای شهر سوخته مستند آقای پویش را بسیار پربار کرده است. جالب اینکه مصاحبه با کاوشگران در محل صورت گرفته و توضیحات آنان روان و همگام با شرح مصور شهر سوخته است. از جمله دیدنی های فیلم منظرۀ محوطه است که در آن کودکان محلی با بزی مشغول گردش در تپه ماهورهای شهر باستانی هستند. از دید یک باستانشناس، به نظر من، فیلم ناصرپویش تصویر جذابی از محوطۀ کم شناخته شده اما مهم شهر سوخته است و امیدوارم ایشان با همین روش دیگر محوطه های باستانی ایران چون پاسارگاد، شوش و تخت جمشید و تخت سلیمان را به تصویر بکشند.»
میترا حجار بازیگر بعد از تماشای فیلم اینچنین گفت: «بسیار خوشحالم که به چنین سوژههایی پرداخته میشود چرا که شناخت تاریخ منجر به شناخت آینده است. چنین فیلمهایی به لحاظ فیلمبرداری بسیار پرزحمت و مشکل است و اطلاعات بسیار خوبی را به مخاطب علی الخصوص باستان شناسان و انسان شناسان خواهد داد.»
این مطلب را می توانید در ماهنامه شماره 8 جلا – نیاز اندیشه روز مطالعه نمایید