مهرگان فروغی از آسمان و میراثی از پیشینیان نوشته حسین افضلیان

بنابر شواهد موجود و به اذعان بسیاری از صاحب‌نظران در روزگاری به سر می‌بریم که سرو قامت فرهنگ، تاریخ و تمدنِ ملت‌های اصیل و ریشه‌دار در هجوم طوفان بنیان برافکن جهان‌گرایی یا به تعبیر مشهورتر آن جهانی‌سازی که در واقع رونمایی واضحی از پروژه‌ی جهانگشایی غرب است؛ خمیده و شاخ و برگ احساس تعلق این ملت‌ها به مرزها و قلمروها، محلی‌گرایی و وطن‌خواهی به آفتی ریشه‌سوز دچار شده است.

این پروژه که در ابتدا به نظر می‌رسید تنها ناظر بر مناسبات علمی، اقتصادی و تجاری باشد؛ اکنون تمامی عرصه‌های سیاست، فرهنگ، هنر، ادبیات و فلسفه را درنوردیده است که متأسفانه از این رهگذر بیشترین آسیب متوجه ملت‌های اصیل و ریشه‌دار جهان بوده است. به گونه‌ایی که امروز شواهد بسیار مشهود و متقنی در دست است که نشان می‌دهد حوزه‌های فرهنگی و تمدنی جوامع اصیل و با هویت جهان با وجود اتکا به تاریخ ریشه‌دار خود نه تنها از هجوم این طوفان مسموم در امان نمانده بلکه آفت بی هویتی بیشترین لطمات را بر سرو رسای تاریخ و فرهنگ ملّی ما و دیگر کشورها وارد آورده است.

از همین رو موضوع اعاده‌ی هویت ایرانی و اعتلا و پاسداشت باورهای آسمانی و آئین‌های پر معنای آن ضرورتی گریز ناپذیر است و کاهلی در این راه خسارات جبران ناپذیری را به بار خواهد آورد.

در این میان حفظ واعتلای مراسم و آئین‌های کهن، باشکوه و البته پرمعنایی از قبیل نوروز، تیرگان، مهرگان، یلدا، سده و … که در حقیقت شناسنامه‌ی بر باد رفته‌ی هویت اقوام ایرانی و مردم پارسی زبان در هجمه‌ی طوفان جهان گرایی است، ضمن داشتن قابلیت افزایش مبانی وحدت ملّی در میان تمامی اقوام، طوایف، گروه‌ها و اقلیت‌های دینی ایرانی داخل و خارج از کشور، و فارغ از هر نوع گرایش و سلیقه، این شایستگی را نیز دارد که همه‌ی کشورها و ملت‌های پارسی زبان را بر سفره‌ی مودّت، همدلی و همکاری بنشاند. چرا که حوزه‌ی فرهنگی و تمدنی ایران، بسیار گسترده‌تر از حوزه‌ی سیاسی آن است و این فرصت می‌تواند عاملی برای همگرایی همه‌ی اقوام فلات بزرگ ایران گردد.

لذا پیش از هر اقدامی، آشنایی هر چه بیشتر با این آئین‌های فاخر و پر معنا لازم و ضروری می‌نماید. که در این بین “آئین باشکوه و باستانی مهرگان” که قرن‌های متمادی در این مرز و بوم برپا می‌شده و از جایگاه والایی برخوردار بوده است، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. جشنی که از یکسو موید خردمندی، خیرجویی و ظلمت‌گریزی اقوام ایرانی ست و از سوی دیگر بیانگر ظلم ستیزی آنان.

 

درباره‌ی معنای مهرگان و وجه تسمیه‌ی آن سخن بسیار است. اما مهم‌ترین انگیزه، منسوب داشتن این آئین به “مهر” یا “میترا” ایزد بزرگ و مشهور اقوام آریایی ست که در اوستا در زمره‌ی بزرگترین ایزدان قرار داشته و توسط اقوام آریایی هند و ایران قبل از بعثت زرتشت ستایش می‌شده است. به طوری که سروده‌های ویژه‌اش که همان مهریشت یا ستایش مهر است با تغییراتی که به آن رنگ ادبیات زرتشتی داده هنوز تا اندازه‌ای به جا مانده است.

اما دراصلاحات زرتشت همه‌ی خدایان مردود شده و خداوند بزرگ که همان هستی بخش داناست، با نام “اهورامزدا” نامیده شد. اما در عین حال در بخش مفصلی از “یشت‌ها” در کتاب مقدّس اوستا سرودی زیبا و کامل در ارتباط با مهر وجود دارد که به موجب آن، “مهر” ایزد نور و خورشید شناخته می‌شود.

اصولاً در اوستا، مهر بزرگترین ایزدان است که در معنای پیشرو و داور بزرگ و مجری عدالت و موکل بر پیمان‌ها و عهود مردم استعمال شده که با دقت و ریزبینی و وسعت نظر بر دایره‌ی عمل خود محیط بوده و به نیکی نظارت می‌کند.

در مقدمه‌ی مهریشت آمده است که: “اهورامزدا، مهر را در بزرگی و شکوه و توانایی هم‌قدر و هم‌سنگ خود آفرید” از همین روست که این ایزد در سنسکریت و نیز پهلوی باستان “میترا” خوانده می‌شود که به معنای رابطه و پیوندی ست میان روشنایی، نور و فروغ ازلی. به گونه‌ای که از مهریشت برمی‌آید “مهر” خورشید نیست بلکه فروغ و پرتو و انوار خورشید است.

در اینجا باید اضافه کرد نکته‌ی که قابل تامل در خصوص مراسم و آئین‌های باستانی ایران، ظلمت گریزی و روشناطلبی مشترک در اغلب آنان است، خود بیانگر خردمندی، ژرف اندیشی و روشنی پژوهی عنصر ایرانی ست. علاوه بر معنای اخیر، “مهر” به معنای دوستی و محبت نیز می‌باشد که نموداری از خلق و خوی ایرانی را نشان می‌دهد…..

ادامه مطلب را می توانید در ماهنامه شماره 8 جلا – نیاز اندیشه روز مطالعه نمایید

Hide picture