طنز در ادبیات ایران
نویسنده : داوود سلیانچی
شوخی کردن و لذت بردن از آن ها یک ویژگی جهانی انسانی است که خود را در همه فرهنگ ها و به اشکال مختلف نشان می دهد. با در نظر گرفتن جنبه های روانی و اجتماعی آن، شوخ طبعی چنین توصیف شده است: “… آسودگی در لحظه برداشتن یکی از محدودیت های بسیاری که محیط فیزیکی و اجتماعی بر انسان تحمیل می کند، احساس می شود. در صورتی که پیشنهادی مبنی بر انحراف از واقعیت عادی و عرف جامعه انسانی وجود داشته باشد، بسیاری از معاملات میان انسان ها بلافاصله به عنوان شوخی طبقه بندی می شوند.”
اساسا شوخ طبعی در تماس های واقعی بین افراد، در مکالمه آن ها، هنگامی که آن ها اظهارات خنده دار می کنند یا داستان های خنده دار می گویند و همچنین در رفتار آن ها بروز می کند. در مورد دوم، خنده ممکن است عمدا برانگیخته شود، به عنوان مثال، با دلقک بازی کردن یا شوخی های عملی، اما همچنین به طور ناخواسته، اگر کسی به شیوه ای عمل کند که باعث خنده یا حتی تمسخر شود. طنز یکی از مهم ترین مولفه های سرگرمی است. با این حال، ممکن است برای انگیزه های بیرونی نیز استفاده شود. ممکن است از آن به عنوان سلاحی در رقابت های شخصی، به ویژه بین شاعران و نویسندگانی که برای منافع یک حامی رقابت می کنند، استفاده شود. در نهایت، طنز نقش برجسته ای در جامعه به عنوان ابزار نقد اجتماعی و سیاسی ایفا می کند. در این عملکرد اغلب قربانی سانسور می شود. ادبیات این گونه های مختلف طنز را منعکس می کند و ژانرهای خاصی از نوشته های طنزآمیز را ایجاد کرده است.
طنز یک نوع خاص اغلب به یک گروه قومی خاص نسبت داده می شود. ویژگی های آن قرار است هم برای اعضای گروه و هم برای بیگانگان به راحتی قابل تشخیص باشد. اغلب چنین ارتباطات قومی مبتنی بر چیزی بیش از سلیقه و پیش فرض های ذهنی نیستند. آن ها منجر به کلیشه هایی می شوند که قابل اثبات نیستند و بنابراین بهتر است از آن ها اجتناب شود. در مقاله حاضر تلاشی برای توصیف ماهیت طنز فارسی صورت نگرفته است. تمرکز بر توصیف و طبقه بندی انواع طنز است که در منابع ادبی فارسی یافت می شود و عمدتا متعلق به دوره کلاسیک است.
اگر این سوال که آیا واقعا طنز ایرانی وجود دارد یا نه را می توان کنار گذاشت، برچسب “طنز در اسلام” موضوع دیگری است، اول از همه به این دلیل که این موضوع نه با معیارهای نژادی بلکه با معیارهای اجتماعی و مذهبی تعریف می شود. نمی توان انکار کرد که در فرهنگ اسلامی به طور کلی دیدگاه های مشترکی در مورد طنز شکل گرفته است که خود را به یک توصیف عینی می رساند. حتی می توان گفت که سنت گفت وگوی طنزآمیز به وجود آمد که در متون مختلف ادبی مطرح شده است.
از اهمیت اساسی مساله مجاز بودن شوخی در پرتو اخلاق اسلامی است. این بحث را باید در منظر جدیت قرار داد که اساسا باید نگرش مومن واقعی باشد. محکومیت قطعی شوخ طبعی (مزا)توسط پیامبر در واقع ثبت شده است، اما دیدگاه های متفاوت تر را می توان به همان اندازه در سنت پیامبری یافت. گرچه در پیش بینی داوری نهایی، گریه کردن بر خنده ترجیح داده می شود، اما تا زمانی که این کار به یک عادت تبدیل نشود، خنده بیش از حد و بیش از حد، قلب را تیره می کند، ضرر چندانی ندارد. نوع شوخی هایی که ممکن است مجاز باشد با حسن نیت در نظر گرفته می شود و به مردم آسیب نمی رساند یا کرامت آن ها را خدشه دار نمی کند. چنین شوخ طبعی ملایمی را معمولا معاویه می نامند که بهتر است با “شوخی ملایم” انجام شود. خود پیامبر (ص)گاهی با مردم، به ویژه با زنان و کودکان شوخی می کرد، اگر می خواست آن ها را شاد کند. نمونه ای از شوخ طبعی او این جمله است که پیرزنان نمی توانند وارد بهشت شوند. وقتی پیرزنی که صدای او را شنیده بود از این موضوع بسیار ناراحت شد، توضیح داد: “خدا اول آن ها را جوان تر از همیشه می کند”. محمد غزالی، کیمیای سعادت دوم، ص. ۴۸۰ – ۸۳). همین حکایت در “بهارستان” جامی و در مجموعه مشهور حکایات و قصاید طنزآمیز، “لا اله الا الله”، اثر کمال الدین علی اف، معروف به “واصفی” (۱۵۳۲ – ۱۴۶۳)آمده است.
اسلام به طور کلی نگرشی متعادل نسبت به طنز دارد و قابلیت شوخطبعی و خنده را تحت شرایط خاصی تأیید میکند. در عین حال، باید توجه داشت که اسلام نیز محدودیتها و مسائلی را در نظر گرفته است که در طنز ممکن است مورد انتقاد یا تأویل قرار بگیرند. برخی از نکات مربوط به طنز در اسلام عبارتند از:
در اسلام، احترام به مقدسات و عدم توهین به آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، طنزی که به طور مستقیم به مقدسات دینی، پیامبران، قرآن و سایر عناصر مذهبی توهین کند، با اصول اسلامی تعارض دارد. طنز در اسلام نباید به سوگیری و ظلم منجر شود. اگر طنز به کسی یا گروهی توهین یا آزار برساند، با ارزشها و اصول اسلامی تعارض دارد.
طنز در اسلام باید با اصول اخلاقی انطباق داشته باشد. طنزی که به نیت تحریک به خشونت، تحقیر دیگران یا ترویج نشازی و تندخویی باشد، با آموزههای اسلامی سازگار نیست. در اسلام، طنز در مواردی که به مباحث عمومی، آداب و رفتار، خطاهای انسانی، مسائل اجتماعی، وضعیتهای طبیعی و مواقف خاص مرتبط با زندگی اشاره کند و در حدود اصول اخلاقی و اسلامی قرار بگیرد، قابل پذیرش است. طنز میتواند به عنوان یک ابزار برای آموزش، نقد سازنده و تسلی شناخته شود، اما باید با ملاحظه به محدودیتها و اصول اسلامی استفاده شود. البته، تفسیر و دیدگاهها درباره طنز در اسلام ممکن است متفاوت باشد و همیشه بر اساس تفسیرات و ملاحظات فردی و محیطی مشخص میشود.
مجموعهای از مطالب طنز-حکایتها، انواع طنز، موقعیتهای خندهدار- وجود دارد که در متون نوشته شده به زبانهای مختلف فرهنگ اسلامی، از جمله فارسی، به کار رفته است. به عنوان مثال، شخصیتهای بهلول و جوحا که در اصل دلقکهای عرب هستند، در داستانهای طنز ایرانی نیز به کرات ظاهر میشوند. نویسندگان فارسی داستان های طنز مانند سعدی و جامی دوست دارند حکایات خود را در کشورهای عربی قرار دهند و از موقعیت های طنز استفاده کنند که نوعاً عربی است. بسیاری از این مطالب طنز به منابعی برمیگردد که در مورد فضای افراد خوشگذران و خوشگذران (عارف) در مکانهایی مانند مدینه و شهرهای اولیه عراق عباسی در طول قرون اول اسلامی گزارش میدهند. آنها در بسیاری از نوشته های متعلق به دسته کلی ادبیات ادب نقل شده اند.
قابل توجه است که اصطلاحات طنز، حتی در کاربرد فارسی امروزی، عمدتاً از وام واژه های عربی تشکیل شده است. اندازه آن بسیار قابل توجه است. فهرستی متشکل از دویست اصطلاح را میتوان در تکنگاره علیآشخر حلبی (ص 97-180) یافت. مرزهای بین حوزه های معنایی مربوطه آنها نسبتاً نامشخص است. جامع ترین اصطلاحات مزاح، طنز و حزل است. آخرین مورد ذکر شده به اسم عام حزلیات تعمیم داده شده است که مخصوصاً برای انواع آیات نور به کار می رود و در میان عناوین بخش در دیوان ها آمده است. همراه با مخالف خود، جد («جدی»)، مضمون گفتار در مورد جواز طنز در اخلاق اسلامی را نشان می دهد (ر.ک. پلات، EI2، ص. در مقابل شوخی خوش اخلاق، مقوله طنز یا لمپن که حجو (ق.و) یا هجه نامیده میشود، مشکلسازتر است، زیرا عمداً هدف آن تخریب آبروی شخص مورد تمسخر است. یک داستان خنده دار، معمولاً بسیار مختصر، به عنوان لطفی (جمع لطاف) یا زاریفه (جمع عراف) تعیین می شود. این کلمات در عناوین مجموعه های حاوی حکایت های طنز آمده است. اصطلاح فکاهیات ترکیبات طنزآمیز در نظم و نثر را در بر می گیرد. اخیراً نئولوژیزم فارسی شوخطابی (به معنای واقعی کلمه «دارای حالت طنزآمیز».و همچنین جوک (جوک)، وام واژه انگلیسی، هم به خودی خود و هم در افعال مرکب مانند جوک گفتن و جوک ساختان، رواج یافته است. لطیفه گفتن؛ جوک ساختن.
در جامعه سنتی ایرانی، گردهمایی دوستان (مجلس) موقعیتی بود که در آن طنز در گفتگوی شوخآمیز مهمانان و همچنین در آهنگهایی که با آنها سرگرم میشدند، رونق میگرفت. چنین مواقعی میتواند مشروبنوشیدن (نشأت شراب) حاکم با همراهان نیکش در دربار و همچنین مهمانی خصوصی با دوستان صمیمی باشد. در غزلیات، این خوش نشینی زمینه را برای پیشگفتارها (نصیبها) غزلیات و غزل فارسی میسازد، اما اینها گونههای غزلی جدیای هستند که به ندرت رگههایی از نشاطی را که در چنین مهمانیهایی به دست میآیند، نشان میدهند. با این حال، دومی ردپای خود را در دو منوی کوتاه موضوعی، شعری (بدون عنوان) از مسعود سعد سلمان و کارنامه بلکی سنایی (همچنین به نام موطیابه نامه) که هر دو در اوایل قرن دوازدهم سروده شده اند، به جای گذاشت. شوخیها و شوخیهایی که به گفتوگوی درباریان میافزاید، در مجموعههای ابیات گاه و بیگاه (مقطعات) و رباعیات (رباعیات) نیز نمونهای است که تقریباً در مجموعهی اشعار هر شاعر پارسینگاری یافت میشود. گلستان ساعدی که حاوی داستانهای شوخآمیز بسیاری است، با هدف ارائه مطالب روایی به دوستانش سروده شده است که میتواند در زندگی اجتماعی مفید باشد (نک : گلستان، ص 54).
مقطعی از داستانهای شوخ طبع نمونه طنز در ادبیات کلاسیک در فصل ششم (روضه) بهارستان عبدالرحمن جامی (ص 96-121)، کتابی که به تقلید از گلستان ساعدی نوشته شده است، آمده است. این فصل کاملاً شامل داستانها و شعرهای خندهدار است که برای استفاده در گفتگو «برای خنداندن غنچههای لبها و شکوفایی دلها» مناسب است. این مجموعه با چند نمونه از طنز نمایش داده شده توسط پیامبر شروع می شود و سپس با داستان ها و اشعار خنده دار ادامه می یابد که افراد مختلف و گونه های اجتماعی را نشان می دهد که معمولاً درباره آنها شوخی می شد. گاه ریشه عربی را آشکار می کنند، مثلاً با رجوع به خلفا (معاویه، هارون الرشید)، بادیه نشینان غیرمتمدن، دلقک های بهلول و جوح، و دانشمندان، شاعران و نویسندگان عرب مانند اسماعی، فرزدق و جاحعی. شهرهای بغداد و بصره را جامی به عنوان مکان مشخص کرده است، اما در داستان های دیگر شهرهای بزرگ ایرانی مانند نیشاپور، بلخ و غزنه نیز وجود دارد. افراد گمنامی که در این داستان ها حضور دارند، از نوادگان علی بن می باشند. ابیطالب، علمای دین، واعظان، پزشکان، شاعران، پیشه وران و بردگان، بلکه گدایان، افراد دارای معلولیت، تغییر شکل صورت یا بدن، و افراد ساده لوح. بخش خندهدار داستان یک موقعیت خندهدار است، اما اغلب سرنخ در تبادل شوخآمیز بحثها پنهان میشود. جامی همچنین از گفتن لطیفههای ناپسند درباره روسپیها یا رابطه جنسی نامشروع پرهیز نمیکند. ، یا یک داستان ناخوشایند در مورد مستی استفراغ کننده که سگی به او نزدیک می شود.
فحاشی همیشه یک اثر کمیک مورد علاقه در انواع طنز کلاسیک فارسی بوده است. این شامل اعمال دگرجنسگرا و همجنسگرایانه و اتهام زنجیر یا دلال بودن (قلطبان) و همچنین استفاده از عبارات مبتذل برای اندامهای جنسی است. این ویژگی طنز فارسی اغلب توسط منتقدان مدرن چه در ایران و چه در غرب تقبیح شده بود و مورد توجه اندکی قرار گرفت. نمونه مشهور آن مجموعه هزلیات ساعدی در شعر و نثر است که بیشتر به حبیط («قطعات منحرف») معروف است. ساعدی در مقدمهای اشاره میکند که آنها را برخلاف میل خود به خاطر لذت منحط یک حامی شاهزاده نوشته است، و سوزانی شاعر قرن دوازدهم را بهعنوان همنام این نوع ادبیات کثیف یاد میکند. رسواترین بخشهای این مجموعه «سه موعظه ساختگی با درشتی باورنکردنی» است (براون، لیت. تاریخ فارسی دوم، ص 532)، که انحرافی از هنجارهای جنسی را موعظه میکند. اگرچه آنها متعلق به آثار گردآوری شده ساعدی در اکثر نسخههای خطی هستند و در نسخههای چاپ سنگی قرن نوزدهم چاپ شدهاند، ویراستاران امروزی نگرش محتاطانهتری را اتخاذ کردهاند که این متون را یا بهطور کامل کنار گذاشتهاند (به یوهانان، صفحات 110-15 مراجعه کنید).
آرامش ذهنی که به طنز نسبت داده می شد، باید دلیل اصلی ظهور نسبتا شگفت انگیز آن در شعر عرفانی فارسی باشد. حتي در آثار بزرگ تعليمي – به ويژه در «حديقة الحقيقه» سنايي، «مناويهاي فريدالدين عطار» و «منوعي معنوي» مولانا، داستانهاي مضحك و مضحك شاعرانهاي رخ ميدهد. تم ها اغلب آنها فقط خنده دار نیستند، بلکه کاملاً زشت هستند و حاوی همان کلمات تابویی هستند که هر سرگرمی خیابانی ممکن است استفاده کند. در حدیقه سنایی، انواع طنز بسیار متنوع است، از جمله روسپیهای مرد و زن (ر.ک. de Bruijn, 1995). در غزلیات این شاعر بزرگ دینی نیز فحاشی فراوانی می توان یافت (ر.ک؛ زیپولی، 1380).
آزادی ای که نویسندگان کلاسیک با آن به مسائل جنسی پرداختند، به ویژه از طریق ذکر کلمات تابو برای اندام های جنسی و نژاد، اغلب داستان های بسیار خشن، در زمان های اخیر به شدت کاهش یافته است. نشانه واضح این امر ضرورتی است که ویراستاران امروزی برای پاکسازی متون کلاسیک از چنین عباراتی و جایگزینی آنها با نقطه احساس می کنند (ر.ک. Sprachman, 1995).
نوع لطیفتر طنز کنایه است، ویژگی شعر غنایی فارسی که در غزلیات حافظ به بهترین شکل به نمایش درآمده است. به ویژه در تقبیح بیصداقتی و تقوای کاذب از آن استفاده میشود، مثلاً وقتی که واعظ منافق شهر (واعه شهر) را در مقابل گناهکار مخلص، «مست» (رند) قرار میدهد و استدلال میکند که «حیوان نمیکند». با ننوشیدن شراب، انسان شوید» (دیوان، ویرایش کانلری، شماره 220).
ژانر طنز در ادبیات سنتی فارسی که بیش از همه برای خوانندگان امروزی جذاب است، بدون شک تقلید از نوع بینامتنی است. گاهی اوقات این ممکن است با طنز ترکیب شود، زمانی که قربانی رقیب نویسنده است که واقعاً می خواهد به او صدمه بزند (برای این جنبه به s.v. HAJW مراجعه کنید). با این حال، تقلیدها اغلب شخصاً هدف قرار نمی گرفتند، بلکه هدفشان تمسخر ژانرهای خاص ادبیات جدی صرفاً برای ارائه سرگرمی بود. شاید بیشتر اشعار سوزانی (متوفی 569/1173) طنزپرداز نامدار را باید این گونه خواند، زیرا او اغلب شاعرانی را هدف قرار می داد که هم عصر او نبودند و از این رو نمی توانستند تهدیدی برای او در زندگی حرفه ای باشند. ملاحظات ادبی بدون شک در مورد عبید زاکانی شیرازی (متوفی حدود 772/1370) برجسته بود. در تقلیدهای هجوی او در نثر و شعر – که معمولاً با هم در یک ترکیب قرار می گیرند – هدف ژانرهای نوشتار جدی است. به عنوان مثال، در «اخلاق الاشراف»، کتاب درسی اخلاق «جایگزین» را نوشت که در آن آموزهای حاوی مخالفان فضایل پذیرفته شده است که گفته میشود «لغو» شدهاند. در ریش نامه (کتاب ریش) شخصیتی از ریش با شاعری در مورد شایستگی ریش به منازعه ای خنده دار می پردازد که به عنوان ظاهر اولین موی چانه یک جوان، آیتم سهامی از شعر غنایی با مایه های روشن همجنس گرا. مفسران امروزی حدس زده اند که قصد عبید انتقاد از انحطاط اجتماعی و سیاسی روزگار خود بوده است. با این حال، ارزش سرگرمی چنین ترکیبات ساختگی را نباید دست کم گرفت. در افسانه طنز آمیز Muš o gorba (موش ها و گربه) انکارناپذیر یک پیشینه سیاسی است. عبید در سلسلهای از تعاریف، انواع واژگانی را که در گفتمان اجتماعی بهویژه علما و اهل ادب به کار میرود، به سخره میگیرد. رساله دلگشای او مجموعه ای از داستان های خنده دار به زبان عربی و فارسی است. تقلید در شعر در سراسر قرن پانزدهم میلادی در جنوب ایران به شکوفایی ادامه داد. بُسَق (ابو اسحاق) عطعما (ق.ق) پنبهکار در شیراز، از نقوش آشپزی در دیوان عطعمای خود در پارودی استفاده میکرد. اشعار حافظ و عارف بزرگ شاه نعمت الله ولی. در دیوان البسه (دیوان البسه) البسه تخصص دیگری به نام محمود قاری یزدی بود (درباره هر دو شاعر رجوع کنید به براون، تاریخ فارسی سوم، ص 344-53). به گفته حبیح الله صفا، اوج گیری طنزنویسی در سده های نخست پس از تسخیر مغول، اثر آشفتگی های بزرگ در زندگی سیاسی و اجتماعی ایران بود (ر.ک؛ ادبیات سوم/1، ص 86-97، 333).
در ادبیات جدید فارسی، اشکال خاصی از طنز کلاسیک در شعر و نثر باقی مانده است، اما به شیوههای جدید و در ژانرهای جدیدی که عمدتاً تحت تأثیر غرب معرفی شدهاند، به کار میروند. تحولات سیاسی و دگرگونی عمیق زندگی سنتی در ایران از آغاز قرن بیستم بر عملکرد طنز تأثیر گذاشت. با از بین رفتن حمایت درباری، انگیزه شخصی برای طنز اهمیت کمتری پیدا کرد. اگر باز هم افراد مورد لحن قرار میگرفتند، این کار در چارچوب موضوعاتی انجام میشد که منافع عمومی بیشتری داشتند، مانند سیاستهای روز و افشای فساد و بیعدالتیهای اجتماعی.
پیش از وقوع انقلاب مشروطه، در دهه اول قرن بیستم، متوجه شد که انتقاد از عقب ماندگی اواخر ایران قاجار را میتوان در قالب طنز بیان کرد. ژانر رمان طنز تا حد زیادی مدیون ماجراهای حاجی بابای اصفهانی جیمز موریر (1824؛ ق.و.) بود که تصویر طنز او از جامعه اوایل قاجار به فارسی ترجمه شد و بسیار محبوب شد. اثری بدیع در همین ژانر، سیاحت نامه ابراهیم بیگ (سفرنامه ابراهیم بیگ) زین العابدین مرحایی است که توصیفی از وضعیت اسفناک ایران در زمان ناصرالدین شاه است. برای یک ملیگرای ایرانی که در تبعید زندگی میکرد، افکار غیرواقعی در مورد عظمت و شکوفایی میهن خود داشت. ظهور مطبوعات مستقل در طول سالهای انقلاب مشروطه فرصتهای تازهای را برای روزنامهنگاری طنز هم در نظم و هم در نثر باز کرد. درخشانترین نمونهها، ستونهایی با عنوان «چرند و پرند» (چارند پرند) بود که در آنها علی اکبر دهضدا (ق) با تدبیری عالی دربارهی امور جاری اظهار نظر میکرد. در داستان كوتاه كه از سال 1920 به بعد به شكل غالب ادبيات منثور مدرن تبديل شد، طنز ابزار مؤثري براي نقد اشتباهات جامعه معاصر بود. برخی از بهترین نمونهها را میتوان در یاکی بود یاکی نبود (روزی روزگاری) محمدعلی جمالزاده، اولین مجموعه داستانهای کوتاه فارسی، یافت. زبان ابزار مهمی در طنزنویسی شد. جمالزاده از تفاوتهای عادات گفتاری برای توصیف تیپهای اجتماعی، مانند ملا سنتی و روشنفکر غربگرا استفاده کرد. صادق هدایت (صادق هدایت؛ ق.و.) در تلاش برای پر کردن شکاف بین فارسی ادبی و زبان گفتاری با همه تنوع زیادش از او پیروی کرد. او کوشید طنز درشت گفتار مردمی را در رمان «علویه قانوم» که گروهی از مردم را در زیارت حرم امام موسیالرضا در مشهد توصیف میکند، ثبت کند. اکثر نویسندگان مدرن که از طنز در آثار خود استفاده می کنند، این کار را در پس زمینه های جدی و اغلب تراژیک انجام می دهند. مثلاً در رمان «حاجی آقا» (ق.ق) هدایت چنین است که در زمان جنگ جهانی دوم، یک سودجو را در چرخ زدن و معاملههای پنهان خود نشان میدهد. طنز سیاسی علیرغم تغییر رژیم در نثر جدید فارسی زنده ماند. هوشنگ گلشیری (ق.ق) در دهه 1970 در داستان «مردی با کراوات سرخ» مونولوگ خندهداری را در دهان مأمور ساواک مینویسد. وی همچنین ممنوعیت مشروبات الکلی پس از انقلاب اسلامی را در «فتح نامه مغان» به تمسخر گرفت. یکی از محبوبترین نویسندگان طنز دهههای اخیر، ایرج پزشکزاد بود که رمان داعی جان ناپلئون (ق.ق؛ عموی ناپلئون عزیز، 1973؛ دیک دیویس در نقش عموی من ناپلئون، واشنگتن، دی سی، 1996) توطئههای تمسخر آمیز را به نمایش میگذارد. q.v.) بسیاری از پارسیان. او به عنوان یک روزنامه نگار ستون هایی نوشت که صحنه های ادبی دهه 1950 را به تمسخر گرفتند که بعداً تحت عنوان Āsemun rismun جمع آوری شد (این و آن، 1964).
شرایط سیاسی در ایران نوشتن علنی در مورد مسائل سیاسی را حتی در پوشش طنز خطرناک می کرد. دورههای طولانی محدودیتهای شدید تنها در مواقعی که آزادی بیان خاصی مجاز بود، برای مدت کوتاهی قطع شد. قبلاً در اواخر قرن نوزدهم، نویسندگان فارسی در تبعید، نوعی ادبیات را تولید کردند که مستقیماً رژیم حاکم را از بیرون به چالش میکشید. با وجود این، سنت سرسخت نویسندگی براندازانه در ایران ادامه یافت و از مزاحمت همیشگی طنز به عنوان زره خود استفاده کرد. از زمان انقلاب مشروطه به بعد، رسانه مؤثر برای تهویه نقد به شیوه خنده دار، مطبوعات ادواری بوده است. مجلات متعددی برای مدت طولانیتر یا کوتاهتری در بازار وجود داشتهاند و اغلب با عناوین جدیدی که توسط مقامات بسته میشوند دوباره ظاهر میشوند. مجله توفیق که در دهه 1930 شروع به انتشار کرد، توانست مدت زیادی وجود خود را طولانی کند و به یک نمونه تقریباً افسانه ای تبدیل شده است. در طول سالهای مصدق (1952-1953) چالنگار (قفل ساز) توسط محمدعلی افراشته (ق.ق) طنزپرداز سیاسی زورمند منتشر شد که در سال 1953 به عنوان یک مرد از کشور گریخت. عضو حزب تود بعد از انقلاب اسلامی مجله اسخارآقا توسط هادی خرسندی در لندن منتشر شد. یکی دیگر از ابزارهای مدرن طنز سیاسی که در اوایل قرن گذشته پدیدار شد، کاریکاتور بود که تأثیرگذارتر بود زیرا میتوانست به اقشار وسیعتری و بیسواد دسترسی پیدا کند (برای نمونهها به تصاویر براون، مطبوعات و شعر، و جوادی مراجعه کنید).
همیشه فضای بیشتری برای طنز وجود داشت که خطاهای اجتماعی را محکوم می کرد. ایرج میرزا (ق.ق) که اشعار طنز منتشر شده او در دهه 1920 هنوز بسیار محبوب است، به ویژه از زنان در ایران دفاع کرد. دیگر شاعران معاصر که به خاطر شعر طنزآمیز خود مشهورند، عباس فرات و ابوالقاسم خلعت (ق.م) بودند که هر دو برای مجله توفیق می نوشتند. گلستان ساعدی همچنان به الهام بخشیدن به نویسندگان نوین فارسی به عنوان الگویی برای طنز ادامه داد. بر این اساس مجموعه التفصیل (شرح های تفصیلی) از شاعر فریدون توللی استوار شد. اگرچه درام تنها در اوایل دوران مدرن تبدیل به یک ژانر ادبی شد، اما در سطح محبوب، نمایشهای تئاتر در ایران سابقه طولانی دارد. بیتردید طنز در کارنامه داستاننویسان، نمایشنامههایی که عروسکبازان ارائه میکردند و در کارهای شوخیها همیشه برجسته بود. اولین نمایشنامه های مدرنی که معرفی شدند اقتباس هایی به فارسی از کمدی های مولیر بودند. در دربار ناصرالدین شاه، که عاشق بزرگ نمایش بود، تئاتر کوچکی در کاخ ساخته شد که در آن نمایش های مسخره اجرا می شد، مانند باقالبازی در حوظور که در مورد اصلاحات پیشنهاد شده در سال 1871 توسط حسین خان سپهسالار اظهار نظر می کرد. اثر اصلی برای تئاتر، که بر اساس خطوط نمایش غربی نوشته شده بود، کمدیهای میرزا فتح علی اُندزاده (ق.و.) به ترکی آذری بود. میرزا محمدجعفر قراجاداخی آن را به فارسی اقتباس کرده است. سه نمایشنامه میرزا آقا تبریزی (منسوب سابق به ملکم خان) ظلم و ستم حاکمان محلی فاسد بر مردم را به هجو میکشید. خیلی زود این نمایشنامههای اولیه به زبانهای اروپایی ترجمه شدند، جایی که هم به دلیل طنز و هم استفاده از عبارات محاورهای مورد استقبال قرار گرفتند. در دوره پهلوی توسعه هنر نمایشی اعم از فیلم و تولیدات نمایشی توسط دولت ترویج شد. علاوه بر تأثیرات آشکار مدلهای غربی، سنتهای رایج ایرانی که علاقه به آنها رو به افزایش بود نیز الهامبخش بود. نمونه آن شخصیت دلقک سیاه (سیاهبازی) است. شهر قصاص اثر بیژن مفید محصول 1968 طنزی اجتماعی برگرفته از داستان های کودکانه است که با استفاده از نقاب حیوانات روی صحنه رفت.