جهت‌گيریهای كاركردی فرهنگ – محسن فردرو

منظور از سازمان فرهنگي و هنري، واحد‌هاي اجتماعي رسمي است كه بطور ارادي و منطقي براي دستيابي به اهداف ويژه فرهنگي طرح‌ريزي شده‌اند. سازمان فرهنگي را نبايد با فرهنگ سازماني اشتباه گرفت. فرهنگ سازماني اشاره به ارزشهاي غالب دارد كه بوسيله يك سازمان حمايت مي‌شود. در هر سازمان( تجاري، صنعتي، اقتصادي يا نظامي و …) ارزشهايي وجود دارد كه بين اعضاء آن سازمان مشترك است. اين باورها و ارزش‌ها به مرور زمان بوجود آمده و بصورت الگوهايي، فرهنگ سازماني شده‌اند. ممكن است در سازماني نوآوري‌هاي فردي تبديل به ارزش مورد احترام آن سازمان شود و بصورت فرهنگ سازماني مورد تشويق و ترغيب قرار گيرد. همچنين ممكن است در سازمان‌ها،فرهنگي بصورت غالب و خرده فرهنگ‌هاي متعددي نيز وجود داشته باشد. اگر سازماني از فرهنگ مناسب يكپارچه سازي ، نحوه كنترل، هويت، تحمل تعارض، الگوهاي ارتباطي و تحمل مخاطره برخوردار نباشد سازگاري ادراكي يا رفتاري اعضاء كاهش يافته و اثربخشي سازماني كاهش مي‌يابد.
اما منظور از سازمان فرهنگي، سازماني است كه اهداف ويژه فرهنگي دارد.فرهنگ سه بُعد مادي، اجتماعي و ذهني(فكري، روحي، رواني و معنوي) دارد و سازمان‌هاي فرهنگي نيز به انواع مختلف تقسيم مي‌شوند. بُعد مادي فرهنگ شامل مصنوعات و توليداتي است كه فرهنگ را به نمايش مي‌گذارد كه اشكال بياني، نمايشي، تجسمي، صوتي، تصويري و … دارند و ادبيات، نمايش، فيلم، موسيقي، هنرهاي تجسمي از تجليات مادي فرهنگ هستند كه امروزه توسط موسسات، نهادها، مراكز و سازمان‌هاي فرهنگي و هنري توليد شده و انتشار و توزيع مي‌شوند و بعنوان كالاهاي فرهنگي، مصرف انبوه نيز يافته‌اند.
بُعد ذهني يا معنوي فرهنگ همان باورها، اعتقادات، ارزش‌ها، هنجارها و شيوه‌هاي فكري و احساس جمعي هستند كه مي‌توانند توسط سازمان‌ها ترويج و تبليغ شوند.
بُعد اجتماعي فرهنگ شامل دانش، معرفت، شيوه عمل جمعي، آيين‌ها، سنت‌ها و مراسم و شيوه‌هاي ارتباطي است كه از طريق گزينش و دخيره‌سازي و برقراري ارتباط، آموزش يا نهادينه مي‌شود.
جهت‌گيري‌هاي كاركردي فرهنگ مبتني بر مهارت و فن‌آوري‌ها و بصورت اعيان فرهنگي در سه نوع در جامعه نمود مي‌يابد:
1- كالاهاي فرهنگي و هنري
2- خدمات ترويجي و آموزشي و ارتباطي
3- صنايع فرهنگي و هنري

كالاهاي فرهنگي و هنري وسايل و ابزاري هستند كه به نيازهاي فرهنگي پاسخ مي‌دهند و بخشي از سازمان‌هاي فرهنگي موسساتي هستند كه توليد اين نوع كالاها را بعهده دارند.
خدمات ترويجي و آموزشي در حوزه فرهنگ و هنر توسط نوع ديگري از سازمان‌هاي فرهنگي انجام مي‌شود و صنايع يا تجهيزات فرهنگي در آن گروه از سازمان‌هاي فرهنگي و هنري توليد مي‌شوند كه مصنوعات فرهنگي و هنري را در الگوهاي جديد مصرف انبوه به مخاطبين عرضه مي‌كنند. صنايع فرهنگي بدين معنا نيست كه همه شاغلين در آن، فرهنگي و هنرمند هستند بلكه فن‌آوران، مديران، حسابداران، كارگران و بسياري از عوام ديگر در آن كار مي‌كنند و نتيجه حاصل از آن صنعت، نوعي محصول فرهنگي است. براي نمونه در صنعت سينما انواع متخصصين صدا، نور، صحنه، سازندگان دوربين فيلمبرداري و ابزارهاي فيلمسازي، توليد كنندگان وسائل صدا و صاحبان سينما و استوديوها و بسياري از تخصص‌ها و مشاغل وجود دارد كه هنرمند نيستند اما مجموعه و نتيجه كار آنها يك توليد فرهنگي و هنري و يك ارتباط فرهنگي را فراهم مي‌آورد.
در مجموع سازمان‌هاي فرهنگي و هنري در شكل‌ها و انواع گوناگون كوچك و بزرگ به توليد كالاهاي فرهنگي و هنري (همچون كتاب، آثار صوتي و تصويري و…) يا به ارائه خدمات تبليغي و ترويجي و آموزشي (همچون آموزشگاه‌هاي هنري، موسسات تبليغاتي و موسسات آموزشهاي مذهبي و…) يا به توليد صنايع فرهنگي( همچون سينما، خبرگزاري‌ها و…) اشتغال دارند و بر فرهنگ جوامع اثر گذارند.
سازمان‌هاي فرهنگي و سازمان‌هاي غير فرهنگي در اركان سازمان، بصورت نسبي ثابت هستند و يا شباهت دارند. هر دو نوع سازمان داراي اهداف، منابع، تقسيم كار، ساختار، نيروي كار، فن‌آوري و گروه‌هاي ذينفع هستند. اما سازمان‌هاي فرهنگي به لحاظ نوع اهداف، ساختار، شيوه و روش انجام امور و سبك مديريت و روش هماهنگ نمودن فعاليتها و همچنين ميزان سازگاري با محيط بيروني و اثر گذاري به محيط پيرامون و تأثير پذيري از محيط، با سازمان‌ها غير فرهنگي تفاوت دارند .
در جهان امروز بدليل گسترش روزافزون وسائل ارتباط جمعي و پديد آمدن فن‌آوري نوين ارتباطي نقش سازمان‌هاي فرهنگي و هنري افزايش فزاينده يافته است و نظام‌هاي سياسي براي دستيابي به اهداف خود از توليدات فرهنگي و هنري براي نفوذ و تأثيرگذاري بر مردم جهان استفاده مي‌نمايند. چالش‌هاي هويتي كه از طريق شكستن مرزها و ارتباطات نزديك ملت‌ها و فرهنگ‌ها بوجود آمده، تمامي دولت‌ها را با نگراني‌هاي بيشمار روبرو ساخته است و سازمان‌‌هاي فرهنگي در سه حوزه هويت، توليدات فرهنگي و ارتباطات، وظايف راهبردي بعهده گرفته‌اند.

نوشته محسن فردرو کتاب اقتصاد فرهنگ در ایران انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات 1395

Hide picture