جشن های ایرانی نماد فرهنگ و تمدن
نویسنده : داوود سلیانچی
ایرانیان و هندیان پیش از آنکه در سرزمین ایران و هند سکنی گزینند با یکدیگر می زیستند عصر با هم زیستی این اقوام را بنا به کتاب » ودا« که قدیمی ترین کتاب آریایی است ، عصر ودایی گویند قدیمی ترین قسمت کتاب ودا یعنی »ریگ ودا« به مسکن اصلی آریاهای ایرانی و هندی اشاره شده ، از آن به آریاورته (aryavarta) یعنی چراگاه آریاها یاد گردیده است سپس آریاهای به مغرب رفتند و در سرزمین ایران ویچ مسکن گزیدند و آریاهای هندی به سوی جنوب آمدند و در سرزمین هند ساکت شدند.
معنی کلمه »آریا« از نظر دینی ، پرستنده و قربانی دهنده ولی از از لحاظ اصطالح ملی قدیم ، شریف ، نجیب و صاحب اختیار است. در ریگ ودا اشاره می شود که در آریاورته (سرزمین اصلی آریاها) صد زمستان و خزان اتفاق افتاده است پس آریایی ها در منطقه سردسیری زندگی می کردند که به واسطه سردی بسیار و تنگی جا مجبور به مهاجرت به سرزمین های گرمتر شدند. »ماکس مولر« عقیده دارد سرزمین اصلی آریاها در دامنه شمالی هندوکش و حوزه رود اکسوس یا جیحون بوده است. در حدود هزار سال پیش از میالد شعبه آریاهای ایرانی و هندی از هم جدا شدند آنان زبان ، دین ، عقاید و داستانهای مشترکی داشتند زبان ودا و اوستا دارای تفاوتهای مختصری با یکدیگرند چنانکه می توان آن دو را از لهجه های دوگانه از زبان اصلی دانست و آن زبان را باید زبان هند و ایرانی گفت، این دوره را عصر اوستایی گویند. فالت ایران که آریاها وارد آن شده بودند سرزمین وسیعی بود که چراگاههای فراوان داشت و به دلیل کوههای بلند و دره های بزرگ به خوبی می شد در برابر حمله بیگانگان دفاع کرد. نام ایران هم از اسم این مردمان گرفته شده است یعنی اول »آیریا« می گفتند بعد مبدل به آیریان ، آیران و در نهایت »ایران« نامیده شد. آریاهای ایران به سه گروه بزرگ ماد ، پارس و پارت تقسیم شدند مادها در غرب ، پارس ها در جنوب و پارت ها در شمال شرقی فالت ایران ساکن شدند ابتدا کوچ نشینی و دامداری می کردند سپس به اهمیت کشاورزی پی بردند. شیوه زندگی آنان تلفیقی از دامداری و کشاورزی بود. به مرور زرتشت در میان ایرانیان ظهور کرد و مردم را به پیروی از اهورا مزدا و جنگ با اهریمن دعوت کردپس ایرانیان دین زرتشتی را پذیرا شدند. تمدن اقوام آریایی بر اساس خانواده بود. و خانواده متکی به رئیس خانواده بود. زنان نیز وظیفه نگهبانی از آتش ، ساختن ظروف سفالی و جمع آوری میوه و گیاهان خوراکی را بر عهده داشتند همچنین اقوام آریایی از زمانهای دور با هنر و موسیقی آشنا بودند و در تهیه آالت و وسایل مختلف و تنظیم آهنگ ها نقش موثری داشتند موسیقی در مراسم مذهبی آریایی ها و زندگی اجتماعی ایرانیان سهم زیادی داشته است و »گات ها« که یکی از قدیمی ترین سرودهای ایران باستان و حتی جهان است بهترین نمونه این ادعا است.
اقوام آریایی بخصوص ایرانیان جشن های فصلی خاص برگزار می کردند که جز اساطیر باستانی ما محسوب می شوند. اسطوره روایت یا داستانی است که در آن خدایان یک یا چند نقش اساسی دارند فرق میان سازنده اسطوره و صاحب قصه و رمان گمنام بودن اسطوره پرداز است.
در اکثر اعیاد فصل ، خاصه اعیاد بهار مراسم و آداب جاری ناظر به آگاهی برای حیات تازه است از این رو در تزکیه و تطهیر ظاهر و باطن برای ورود به زندگی نو نیز غالباً به صورت رمزی نماد پیدا می کنند. به عنوان مثال مراسم نوروز آئین خانه تکانی و قسمتی از مراسم چهارشنبه سوری و سیزده بدر .
در این مراسم و اعیاد رسمی و عمومی آنچه مربوط به آئین باروری و برداشت محصول می شد به دوران حیات شبانی و روستایی اقوام ارتباط داشت و غالباً مبنی بر یادآوری یا نمایش مرگ و زندگی دوباره الهه باروری بود.
گاه شماری
پس از آشنایی ایرانیان با تمدن مصر در دوره کمبوجیه که متاثر از گاه شماری ساده و منظم مصری است و ماههای آن سی روز بود و انتساب روزهای ماه به یک فرشته و جشن گرفتن روزهایی که نام ماه و روز مقارن می شد،معمول بود. گاه شماری اوستایی نام کرفت.
در ایران باستان، هر روز از ماه یک نام خصوصی داشت و یک روز از ماه، ماه به همین نام بود. جشنهای باشکوهی برپا میشد و به این ترتیب علاوه بر جشنهای ویژه در سال، ۱۲ روز عید در نظر گرفته میشد.
این 12 روز عبارت بودند از: 19 فروردین، 13 اردیبهشت، 6 خرداد، 13 تیر، 17 مرداد، 4 شهریور، 16 مهر، 10 آبان 9، 2 آذر، بهمن و 5 اسفند، در آذرماه نیز 3 روز 8، 15 و 23 را جشن گرفتند.
سال اوستا شمسی و مشتمل بر 365 روز است. هر سال دوازده ماه و هر ماه دقیقاً سی روز دارد. این سی روز سی نام خاص و خاص دارد که هر روز به نام خوانده می شود. نام ها از امشاسپندان وایزدان است اما پنج روز باقی می ماند. این پنج روز بعد از آخرین روز اسفند ماه یعنی روز سیصد و شصت است که به آن پنجه، پنجه دزدی، خمسه مسترقه یا اندرگاه می گویند و هر روز یک روز خاص دارد. نام. این پنج نام از پنج بخش گات ها یا سرودهای زرتشت انتخاب شده اند. دوازده ماه اوستایی نیز دوازده نام دارد که از نام های امشاسپندان و وایازادان برگزیده شده است که با دوازده نام از سی نام ایام مشترک است. این دوازده جشن سال است که در زمان ساسانیان با آداب و رسوم فراوان برگزار می شد.
جشن فروردگان
کلمه جشن از یسنه یا یسنا استخراج شده که در زبان پهلوی به معنای عبادت، ستایش، نیایش و شادی است. جشن نوروز یکی از هفت جشن مهم ایرانیان باستان بوده است. با ظهور دین اسلام، شش جشن اول که در امپراطوریهای ساسانی وجود داشته است، حذف شد و از هفت جشن ضروری فقط نوروز بهاری برگزار میشد.
در تقویم اوستایی روز نوزدهم ماههای ایرانی را فروردین میدانستند. در زمان قدیم مردم معتقد بودند که ارواح گذشتگانشان باید در نوروز و شادی این روز با آنها شریک شوند بنابراین مردم بر سر مزار عزیزان خود میرفتند و جشن نوروز را در کنار آنها میگذراندند. امروز هم بسیاری از مردم این آیین پسندیده را انجام میدهند و آخرین پنجشنبه سال یا در آستانه سال نو بر سر مزار گذشتگان خود میروند و آغاز سال جدید را با عزیزان خود جشن میگیرند.
وروز و جشن های فروردین ماه نوروز بزرگترین عید ملی ایرانیان از زمان باستان بوده است و هنوز هم پا برجاست در این هنگام خورشید داخل برج بره(حمل) می شود آن را»جشن فروردین« هم گفته اند زیرا نخستین ماه،سال به نام»فروهر« می باشد.نوزدهمین روز هر ماه به نگهبانی این فرشته سپرده شده است.فروردین روز در فروردین ماه موسوم است به فروردگان.
نوروز جمشیدی و نوروز بزرگ
نوروز جمشیدی یا نوروز کوچک یا عمومی که اولین روز فروردین است و از بدعت های جمشید به شمار می رود. این عید یکی از اعیاد بزرگ ایرانیان است و از قدیم الایام به یادگار مانده است. پس از اسلام، این عید در میان مردمی که نیرو نامیده میشدند رایج بود و به ویژه خلفای عباسی به این عید اهمیت زیادی میدادند. نوروز بزرگ: یا نوروز خاص و آن روز ششم فروردین است. این عید در زمان پادشاهان کیان به جشن بهار معروف بود و دارای آداب و رسوم خاصی مانند پاشیدن آب و آتش بازی و…
در تاریخ بلعی آمده است:»چنین گویند که جمشید برادر طهمورث بود و همه جهان وی داشت و سخت نیکوروی بود و شید روشنایی بود و جمشیدش از بهر آن خواندند که هرجا می رفتی روشنایی از وی می تافتی نخستین کسی بود که سالح کرده بود. علما را گرد. و از ایشان پرسید که چیست که این پادشاهی بر من پاینده دارد؟ گفتند:داد کردن و در میان خلق نیکی کردن. پس او داد بگسترد نخستین روز که بمظالم نشست روز(هرمزد) از ماه فروردین پس آن روز را نوروز نام کرد تا اکنون سنت گشت.
برخی معتقدند که چون سلیمان انگشتر خویش را گم کرد سلطنت از دست او بیرون رفت ووی پس از چهل روز انگشتری خود را بیافت و پادشاهی براو برگشت ومرغان به دور او گرد آمدند.ایرانیان گفتند نوروز آمد.
برخی از علمای ایران معتقدند که در نوروز جمشید به پادشاهی رسید و دین را تجدید کرد.باز عید بودن نوروز را چنین گفته اندکه چون جمشید برای خود گردونه ساخت ودر این روز بر آن سوار شد جن و شیاطین آن را حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمدو مردم در شگفت شدند و این روز جشن گرفتند و برای یادبود آن در تاب می نشینند.
دسته ی دیگر از ایرانیان می گویند که جمشید زیاد در شهرها گردش می کرد چون به آذربایجان داخل شد بر تختی از زر برنشت چون پرتو آفتاب بر آن تابید مردم آن را دیدند و این روز را عید گرفتند.
روز ششم ماه فروردین را نوروز بزرگ گویند که نزد ایرانیان عید بزرگی است. بر طبق اساطیر در این روز خداوند از آفرینش جهان آسوده شد و خداوند در این روز مشتری را بیافرید. زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند،و کیخسرو در این روز بر هوا عروج کرد و در این روز برای ساکنان زمین سعادت را قسمت می کنند پس این روز»روز امید« نامیده شد.نیز جمشید دستور داد در این روز گورستان های کهنه را خراب کنند و گورستان جدید نسازند.
نوروز در واقع جشن رستاخیز است ایرانیان پیش از اسلام ده روز پیش از نوروز را به انجام مراسمی به یاد مردگان می پرداختند شمع می افروختند خوردنی و نوشیدنی بر سفره می چیدند و معتقد بودند ارواح در گذشتگان برای بازدید از خانه خواهند آمد.
در برهان قاطع نوروز چنین معرفی می شود:»خدای تعالی آدم(ع) را در این روز خلق کرد پس این روز را نوروز گویند و نوروز خاصه روزی است که نام آن روز »خرداد« است و آن روز ششم فروردین ماه باشد و در آن روز جمشید بر تخت نشست و خاصان را طلبید و رسم های نیکو گذاشت و گفت: خدای تعالی شما را خلق کرده است باید با آب های پاکیزه تن بشویید و غسل کنید و به سجده و شکر او مشغول باشید«
نوروز به عنوان یکی از جشن های آفرینش عید الزامی در گاه شماری زرتشتیان است چون آخرین عید هفت جشن است در آن بایستی هفت گونه خیرات شود که آشکارا نماد هفت امشاسپند است. بنابراین در نوروز عبادات ساالنه به انجام می رسد.
نوروز در نزد ایرانیان جایگاه ویژه دارد هنگامی که کوروش بزرگ بر بابل چیره شد بنا به شیوه سنتی بابلی پسر خود»کمبوجیه« را در جشن نوروز به عنوان پادشاه بین النهرین برگمارد.
آثاری که در تخت جمششید به شکل حجاری باقی است و نمایندگان تابعه ملل گوناگون را نشان می دهد که تحفه ها و هدایایی آورده و در انتظارند که به ترتیب حضور شاهنشاه برسند، برگردان و رسمی از رسوم آئینی نوروز را نشان می دهد. شاه در چنین روزی بار عام می داد و بر تخت می نشست شاد باش دسته جات گوناگون مردم و نمایندگان ملل تابعه همراه با هدایا در دفاتری ثبت و ضبط می شد تا هنگام احتیاج، مطابق صورت و دفتر چندین برابر به آنان کمک شود.
از جمله رسوم دیگر نوروز، سبز کردن سبزه بود به موجب روایتی کهن بیست و پنج روز پیش از نوروز ، دوازده ستون از خشت خام اطراف حیاط دربار برپا می کردند و بر فراز هر ستونی ، نوعی دانه از حبوبات می کاشتند روز ششم از نوروز با سرود خوانی و نواختن ساز محصولی را که فراهم آمده بود برداشت می کردند آنگاه این ستون ها تا روز شانزدهم مهر بر پا بود که در چنان روزی ستون ها بر داشته می شد با توجه به رشد دانه تخمین می زدند که رشد آن گیاه در سال چگونه خواهد بود. شاه به ویژه به جو می نگرست و آن را خوش یوم می دانست
سبز شدن گیاهان و رویش دانه ها، جان تازه ای در کالبد آدمی القا می کرد آغاز کیهان همیشه در ذهن انسان همچون»بهشت گمشده ای« بود برای بازگشت به این ازلیت دلخواه و موعود است که همه اقوام نمایشها و مراسم آیینی و دینی در سر هر دوره ای یا آغاز هر سال اجرا می کرده اند پس نوروز در نزد اقوام باستانی به گونه ای در هم شکستن زمان به شمار می آمد حتی باور داشتند که »فروهرها یا ارواح در گذشتگان نیز در مراسم نوروز شرکت می کنند.
امروزه ایرانیان برای روزهای نوروز خانه خویش را پاکیزه می کند لباس نومی پوشند، دعا می کنند و نماز می گزارند در خوانچه ای هفت چیز که اسمشان با حرف سین شروع شده باشد می گذارند این عدد هفت که از زمان قدیم مقدس بوده اشاره به هفت امشاسپند است.
می توان گفت ماه فروردین ماه فروهر هاست. در ایران باستان در شب اول سال به یاد فروهر ها چراغ روشن می کردند و حتی در پشت بام ها غذا می گذاشتند.
تقریبا همه ی ما نام “فروهر“ به گوشمان خورده، حتی خیلی از ما نشان فروهر را به گردن انداخته، از تندیس و یا تصویر آن در منزل یا محل کار خود استفاده میکنیم، اما اطلاعات زیادی درباره ی تاریخچه ی فروهر نداشته و حتی نمیدانیم این نشان، نماد چیست. فقط همین اندازه میدانیم که این نشان، یک نشان ملی است، و متعلق به ایران باستان و زرتشتیان است.
“فروهر“ یا “نماد فرکیانی” و یا نام اصلی آن “فره وهر” (Farahvahar) در اصل نام آریایی “روح” در زبان عربی است. بیش از چهار هزار و پانصد سال پیش، زمانی که تقریبا تمام اقوام کره ی زمین سرگرم بت پرستی بودند و تمام وجود انسان را فقط و فقط همین کالبد خاکی و فانی میدانستند، درست در همین زمان، آریاییان باستان اعتقاد داشتند انسان غیر از کالبد خاکی دارای روح بوده و پس از مرگ، این روح از بدن فانی جدا شده و به جای دیگری رفته و به زندگی اش ادامه میدهد، زرتشتیان این منزلگاه پس از مرگ روح را “اختران” می نامیدند.
نامی که آریایی ها برای آنچه که ما امروز بدان روح میگوییم انتخاب کرده بودند “فره وهر” بود، و قدمت ساخت نشان “فروهر” به بیش از چهار هزار سال پیش بازمی گردد و جالب اینجاست که اعتقاد آریاییان به وجود “فروهر” (روح) به پیش از زایش زرتشت بزرگوار باز می گردد و این خود جای بس افتخار است.
وقتی که پادشاهان بزرگ هخامنشی در تخت جمشید و بیستون این طرح را بر روی سنگها حکاکی کرده اند نشان میدهد که چقدر این نماد پیام مثبتی دارد و روی افراد اثرگذار است. حک کردن نماد فروهر روی سنگها به این دلیل است که شاهان هخامنشی میخواستند این طرح برای همیشه جاودان بماند و آیندگان همواره از آن یاد کنند. زیرا هر طرحی که روی سنگ حکاکی شود پایدار خواهد بود و حتی شرایط جوی نامساعد محیط نیز نمی تواند آنها را محو کند.
در تفکر باستانی و اساطیری ایران و در اعتقادات آیین زردشت، وجود هر انسان از پنج بخش تشکیل شده است که به زبان ساده و پرهیز از به کار بردن لغات و واژگان باستانی، شرحشان می دهم.
« تن » که همان کالبد انسان است.
« روان » که همان روح است که در روز پسین (آخرت) یا کیفر کردار بد را می بیند یا پاداش کردار نیک.
« جان » که کیفیت زنده بودن است و با مرگ پایان می پذیرد.
« وجدان » که دادگاه درونی و نیروی استنباط و قضاوت درونی هر انسان نسبت به خویشتن خود است.
« فروهر » که در حقیقت و به نوعی بخشی از وجود پروردگار و یا نعمتی از سوی پروردگار (اهورامزدا: سرور دانا) است که در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده و بدون آن که به گناه آلوده شود، پس از مرگ به سوی پروردگار بازمی گردد.
بنا بر باور باستانی ایرانیان فروهر، هر انسانی موظف است از هنگام بسته شدن نطفه تا هنگام مرگ از او محافظت کند. فروهر آدمی پس از مرگ به عالم بالا می رود، ولی با صورت جسمانی خود ترک علاقه نمی کند و بازماندگان درگذشتگان همواره در نظر فروهر هستند و فروهر برای بازماندگان از خداوند سلامتی و شادی می خواهد.در باور باستانی ایرانیان، « فروهر با روان » تفاوت دارد، زیرا روان مسئول اعمال انسان و کیفر پذیر است اما فروهر همیشه پاک می ماند.
ماه فروردین به فروهرها تعلق دارد و رفتن بر مزار درگذشتگان و روشن کردن شمع و فانوس بر مزار آن ها در شب عید نوروز نیز بنابر سنت کهنسالی است که می پندارد در شب عید نوروز و اول فروردین ماه که ماه فروهرهاست، فروهر درگذشتگان از آسمان به زمین و مزار و خانه خود می آیند،
سنت خانه تکانی نیز در این باور و آماده شدن خانه برای مهمان آسمانی ریشه دارد و هم چنین باور به بدرقه فروهر درگذشتگان در روز سیزدهم فروردین ماه از دامن طبیعت به سوی آسمان نیز با سنت « سیزده به در » در ارتباط است؛ فرآیندی که هر سال تکرار می شود و بسیاری از ما شاید حکمت آن را از این منظر نمی دانستی
بنابر اساطیر کهن ایرانی، تمام پادشاهان پیشدادی، کیانی و پهلوانان و بزرگان ایرانی دارای این ”فره ایزدی” بودهاند. در بسیاری از اساطیر کهن و قدیمی اوستایی و پهلوی، بسیاری از دشمنان ایرانزمین مثل “اژیدهاک” و “افراسیاب” همواره در پی به دست آوردن این “فره” بودهاند ولی هیچگاه موفق به این امر نشدهاند. فره ایزدی در واقع عنصر روحانی شبیه به نور یا نیرویی است که گاه به صورت کبوتر و شاهین در میآمده و از طرف خدا در جسم مردان بزرگ ظاهر میشده و باعث پیشرفت کار آنها بوده؛ در صورتی که فره ایزدی از آنها جدا میشده شکست آنها حتمی بوده.
سیزده بدر
سیزدهمین روز نوروز که به نام»سیزده بدر« معروف است به انگیزه »نحسی« مردم را به سوی باغ و صحرا روانه می سازد. روز سیزدهم هر ماه »تیر« نام داشت و در اوستا آمده است:»تیر فرشته نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره می گردد.
سیزده بدر آخرین بخش جشن های نوروزی محسوب می شود.در روز سیزده از دوران کهن روز به ویژه طلب باران بهاری برای کشتزارها بود.و در چنین روزی که متعلق به ایزد تیشتر است مردم برای پیروزی نیشتر براَپوش (دیو خشکسالی) به دشت و صحرا می رفتند و پس از اجرای مراسم طلب باران روز را به شادی سپری می کردند این جشن خاص زرتشتیان یا مسلمانان نیست در این روز هیچ کس در خانه نمی ماند و این روز را » جشن شکوفه « نیز می نامند و مردم از تماشای شکوفه ها لذت می برند و سبزه گره می زنند.
مردم ایران از دیر باز به کهن الگوی »آب« اعتقادی راسخ دارند و چون اکثر آئین های ایرانیان در کنار آب ها و چشمه سار ها انجام می گرفت پس مردم در چنین روزی به دامان طبیعت و کنار چشمه سار ها پناه می برند و برای خوش یمنی سالی که در پیش دارند دعا و نیایش می کنند.