توقعات و انتظارات جامعه
آسیب شناسی فرهنگی در جستجوی مسائل بالقوه است قبل از آنکه مسائل فرهنگی در فرایند اجتماعی شدن نقصان ایجاد نماید
بسمه تعالی
آسیب شناسی فرهنگی
جلسه سوم:
توقعات و انتظارات جامعه
مدرس محسن فردرو
دانش آموخته دوره دکترای مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی
و DBAمدیریت اجرایی
آسیب شناسی فرهنگی در جستجوی مسائل بالقوه است قبل از آنکه مسائل فرهنگی در فرایند اجتماعی شدن نقصان ایجاد نماید.در مدیریت فرهنگی تکنیک های مدیریت انعطاف پذیر بر دیگر روش ها اولویت دارد. در این نوع مدیریت تاکید بر فرایند است بجای اینکه بر ساختارها و عملکرد تاکید داشته باشد.در این روش بجای تصمیم گیری هرمی از بالا به پایین ،ساختارها به سمت تصمیم گیری های گروهی و پیوندهای شبکه ای هدایت می شود.مسائل فرهنگی نیازمند رسیدگی گروهی و موردی هستند و نمی توان مسائل را در روند رسمی سلسله مراتبی و طولانی مدت و کلان بررسی نمود و نیازمند اتخاذ تصمیمات دقیق بدون معطلی و بصورت موردی هستند.ساختارهای خشک و متصلب در سازمان های فرهنگی بزرگترین خطاهای تصمیم گیری و معطلی در عملکرد را دارند.فعالیت های فرهنگی بر اساس نیاز و سفارش مخاطبان انجام می شود و نمی تواند بر اساس توانایی ها و امکانات و سلیقه های فردی مدیران انجام شود.با تغییر ساختار سازمان های فرهنگی می توان هزینه تصمیمات و عملکردهای غلط فرهنگی را بشدت کاهش داد.
شاید بتوان گفت که تغییرات فرهنگی جوامع را می توان در دوره های بیست ساله و بالاتر بخوبی مشاهده نمود و بدون تردید تفاوت ها و تغییرات در عبور از یک قرن به قرن بعدی یعنی در دوره های صد ساله بصورت انقلاب های فناوری و اجتماعی و سیاسی ، قابل تشخیص و تحلیل است.در نتیجه نباید فرهنگ ها را امری ثابت فرض کرد بلکه تغیییرات آرام و مداوم و مستمری در آن اتفاق می افتد که نتیجه عوامل گوناگون اجتماعی ؛ اقتصادی ؛ سیاسی ؛ زیستی و تغییرات حاصل از پیشرفت های علمی و اختراع و بکارگیری ابزارهای نوین است.نطفه بحران های آینده در همین تغییرات فرهنگی نهفته است.معمولا در بحران های بزرگ مانند بحران های اقتصادی و جنگ های گسترده است که تغییرات جهانی و ملی برای عموم مردم آشکار می شود اما معمولاکارشناسان خبره می توانند قبل از عموم مردم با رصد تغییرات و تحولات؛ مسائل در پیش روی آینده را پیش بینی نمایند.بین انسان و جهان عامل واسطی وجود دارد که ما و جهان را به یکدیگر مرتبط می سازد و آن جامعه است.بنظر برخی جامعه شناسان انسان اجتماعی در نقطه تلاقی فرد با جامعه قرار دارد.این نقاط تلاقی همان نقش هایی است که جامعه بعهده فرد می گذارد.در این موقعیت انسان ها حامل نقش های اجتماعی می شوند که در زمان ها و مکان های مختلف بر افکار و رفتارهای آدمیان تاثیر می گذارند.کلماتی همچون شخصیت و کاراکتر و نقش و پرسوناژ ؛ واژه هایی هستند که از نمایش گرفته شده است و بازیگران در درون این نقش ها و شخصیت یا کاراکتر مجموعه ای از یک شخص را نشان می دهند و فقط وقتی آنها را کنار می گذارد خود خویش بازیگر آشکار می شود[1].بدین ترتیب می توان گفت که انسان ها در جامعه تحت تاثیر نقش های اجتماعی خودشان هستند.
گفته شده است هر انسان اجتماعی روی محور مختصات روابط اجتماعی قرار دارد که در هرموقعیت نقش هایی را بعهده دارد و در هر نقش میدان وضعیتی متفاوت در ارتباط با دیگران دارد.با همه اینها انسان اجتماعی یک ترکیب وضعیتی و موقعیتی ناشناخته و متفاوت با دیگران است و نمی توان آگاهی کاملی از روحیات و افکار و رفتارهای او داشت.در هر وضعیت و نقش جامعه الگوی رفتاری ویژه ای در اختیار او قرار می دهد که بایستی آنگونه عمل نماید.در هر نقش توقعات و انتظارات جامعه به او ابلاغ می شود.با وجود بر این نقش ها و وضعیت ها و انتظارات شخصیت و رفتار هر فرد می تواند متفاوت از انتظارات موجود باشد .
واقعیت اینست که می تواندتقابل مستمری بین انتظارات و الگوهای رفتاری جامعه با کنش فرد وجود داشته باشد و رفتار اجتماعی افراد می تواند فراتراز انتظارات جامعه و متفاوت باشد.فرد می تواند دستورالعمل های تکلیفی را بی معنا تلقی کند و خودسرانه در مقابل با آنها بایستد.پس دستورالعمل ها و انتظارات اجتماعی شبه واقعی هستند و نسبت به شخصیت فردمستقل و جدا می باشند .محتوای این دستور العمل ها می تواند توسط فرد تغییر داده شود.مخالفت با این دستورالعمل ها و انتظارات برای افراد ضرر و زیان داشته و دردسر آفرین است.
برای اینکه انتظارات و دستورالعمل ها توسط افراد انجام شود و بعنوان تکالیف بی معنا تلقی نشود به مکانیسم ها و فرایندهای فرهنگی و اخلاقی نیاز می باشد.در حالیکه جامعه نیز می تواند با مکانیسم های مراقبتی و کنترلی و ساختاری و نهادی و ضمانت های اجرایی ، نظارت بر انجام آنها را برعهده گیرد.در این شرایط نقش های اجتماعی صورت اجباری به خود می گیرد و افراد تحت فشار روانی و اجتماعی قرار می گیرند.انتظارات اجباری مانند قوانین در طول گذر زمان دچاردگرگونی و تغییر می شوند.موضوع مهم در اینجا ایجاد تعادل بین انتظارات و دستورالعمل های اجتماعی با آزادی انتخاب و ارزش های درونی فرد است که می تواند به یاری مدیریت فرهنگی امکان پذیر شود.در مدیریت فرهنگی برای ایجاد تعادل بین انتظارات اجتماعی و وضعیت های قرار گرفته افراد در نقش های اجتماعی به مواردی همچون گروه های مرجع برای هر نقش اجتماعی توجه می شود،همچنین اتفاق نظر یا اجماع مردم در مورد این انتظارات اهمیت دارد،خرده فرهنگ ها نیز همواره مورد توجه قرار می گیرد.نظام ارزشی جامعه و نظام حقوقی و نظام تربیتی و پذیرش همگانی آنها اهمیت فراوان خواهد داشت.هنجارها و عادات و باورها و اعتقادات و رسومات جمعی و اخلاق ؛ پشتوانه انتظارات اجتماع از نقش های افراد می باشد.آموزش آگاهانه نیز در فرایند فرهنگ پذیری و جامعه پذیری مورد توجه قرار می گیرد.
مآخذ: کتاب آسیب شناسی فرهنگی – محقق محسن فردرو- انتشارات فکرورزی( در دست انتشار) -1401
[1] برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب انسان اجتماعی دارندورف ص 32 مراجعه نمایید.