تجربه های یک فیلمساز – اهمیت پرتره و ژست بازیگران

شاید وقتی سال ها پیش فیلمسازی را بعنوان یک کارگردان فیلم شروع کردم از اهمیت زیبایی بازیگر در تصویر و قابلیت پرتره سازی بازیگر و پوز یا ژست بازیگر در صحنه غافل بودم . در آن زمان تاکید من بر کادربندی و میزانسن بود و می اندیشیدم که کارگردان با در نظر گرفتن این دو مهم  به همراه دکور یا صحنه آرایی و اصول تدوین فیلم دیگر نیازی نخواهد داشت . بتدریج در فیلم های داستانی که ساختم پی بردم که تصویر بازیگر باید فتوژنیک و تماشاگر پسند باشد  اما تا همین اواخر هنوز بر اهمیت پرتره سازی و ژست های بازیگر واقف نبودم .

بیل هارتر عکاس شناخته شده ای است که در ماهیت و اهمیت پرتره نوشته است :

“بهترین پرتره ویژگی هایی را به تصویر می کشند که با چشم دیده نمی شوند اما تجربه شده اند و از طریق احساسات، صداقت، و کاراکتر هر کدام از طریق استفاده عکاس از نور، ترکیب بندی و مهمتر از همه ژست گرفتن منتقل می شود.”

گفته اند در سال های اولیه اختراع عکاسی که دوربین ها سنگین و به نور زیادی نیاز داشت بر ژست گرفتن افراد جلو دوربین تاکید میشد و عکاسان قبل از ثبت تصاویر بر شیوه ایستادن و وضعیت ژست افراد دقت می کردن و نحوه قرار گرفتن آنها را مقابل دوربین تنظیم می نمودند.در همان اوان ژست ها سخت و غیر طبیعی و غلو آمیز بودند و بیننده عکس آن را بخوبی حس می نمود.افراد مانند مجسمه های خشک شده در مقابل دوربین ظاهر می شدند و این بر سختی و خشکی محتوا می افزود. نورپردازی نیز با حداقل امکانات شکل خشک و ماشینی عکس را برجسته تر می کرد ، تا اینکه با پدید آمدن ابزارهای پیشرفته تر عکاسان توانستند در نورهای تنظیم شده و ملایم تر و با سرعت بیشتری عکاسی نمایند و عکس ها بتدریج طبیعی تر و با ظرافت بیشتر ثبت می شد.

عکاسان با تجربه اهمیت ژست یا پز افراد مقابل دوربین را فراموش نکردند و بر چهره غیر رسمی و طبیعی سوژه تاکید نمودند. برخی دیگربر ثبت لحظه ها با آزاد گذاشتن حال و هوای سوژه و بر عمل آزادنه افراد مقابل دوربین  ادامه دادند و معتقد بودند که ژست سوژه نباید ساختگی و غیر طبیعی باشد.آموزش های کلاسیک ژست بندی سوژه بتدریج فراموش شد و طبیعت گرایی و واقع گرایی عکاسی بکارگیری این تکنیک را تضعیف نمود.

با ظهور دوربین های فیلمسازی و قدرت گرفتن ابزارهای جدید و مدوربین های متحرک فیلمسازان نیز متوجه شدند که بهتر است بازیگران در مقابل دوربین تحرک داشته و از ایستادن و قرار دادن شانه مستقیم بازیگران رو به دوربین خود داری نمایند. بازیگر مانند یک حجم سه بعدی بود که در کادر دو بعدی قرار داشت و برای بهتر دیده شدن این حجم بهتر بود که از تکنیک های ژست بندی استفاده مناسب نمایند . برای نمونه اولین قانون پرتره خوب این بود که شانه های سوژه باید با زاویه نسبت به دوربین چرخانده شوند. شانه هایی که مستقیماً رو به دوربین قرار می گیرند، باعث می شود پهن تر از حد معمول به نظر برسند. یک شانه باید به طور محسوسی بالاتر ازشانه دیگر قرار گیرد و خط شانه ها نباید موازی با خط زمین باشد.زاویه سر نباید عمود بر خط شانه ها باشد و به جای خطوط عمود بر هم، به دنبال ایجاد خطوط مورب جالب تر و جذاب تر باشند.بتدریج این اصول کنار گذاشته شدند و آزادی بازیگر و طبیعی بودن رفتار وی ارجحیت یافت.

اگر چه امروزه  در فیلمسازی بر اصول پرتره و ژست بازیگران تاکید نمی شود اما در عکاسی مدلینگ اولویت ها ژست بندی و پرتره گیری افزایش یافته است و سینماگران و فیلم سازان نیز به آن دقت نموده وکاربردهای آن را جدی تر گرفته اند.

در مورد اصول پرتره سازی و ژست گیری مقابل دوربین در فرصت مناسب بیشتر گفتگوخواهیم داشت.

محسن فردرو
بهمن ماه 1401
Hide picture