برنامه ریزی فرهنگی روی دیگر سیاستگذاری اجتماعی
برنامه ریزی یا داشتن هدف و تعیین مراحل دستیابی به آن
برنامه ریزی فرهنگی
روی دیگر سیاستگذاری اجتماعی
محسن فردرو
سیاستگذاری اجتماعی و فرهنگی به همه جنبه های زندگی اجتماع انسانی در سطوح فردی و جمعی منطقه ای و عمومی و زندگی واقعی همه ما مربوط می شود و رویکردی آینده نگرانه دارد.
هدف سیاستگذاری اجتماعی انجام اقدامات مناسب و مطلوب برای افزایش رفاه اجتماعی است و از طریق برنامه ریزی فرهنگی امکان پذیر می شود.
در برنامه ریزی فرهنگی اساس توجه به لایه های فرهنگی جامعه و مردم است و اقدامات سیاستگذار اجتماعی در چارچوب ارزش ها و باورها و شیوه زندگی مخاطبین انجام می شود. اولویت در برنامه های فرهنگی پاسخ به نیازهای در نوسان جامعه است.
در شرایط دنیای امروز که سیاستگذاران اجتماعی هماهنگ با منافع و بودجه و اهداف خوبی و گروهی فعالیت می نمایند، برنامه ریزان فرهنگی تعادل بخش بین منافع افراد و احزاب و حفظ ارزش های فرهنگی جامعه محسوب می شوند.
برخی از فلسفه معاصر کمبود های زندگی اجتماعی را محرومیت از توانمندی تعریف می کنند و معتقدند که سیاستگذاری اجتماعی می تواند توانمندی های فردی و جمعی را ارتقاء دهد. جنبه تاریک سیاست های اجتماعی وقتی است که این سیاست ها باعث تضعیف توانمندی ها شود.
در فرایند اجرای سیاست های اجتماعی، ممکن است خواسته یا ناخواسته برخی افراد و گروه ها نادیده گرفته شوند و آثار مخرب و عوارض جانبی آن آشکار شود. در این مرحله است که برنامه ریزی فرهنگی می تواند با تفکیک بین قابلیت ها و توانمندی ها در خصوص موضوعاتی همچون امنیت اجتماعی، بهداشت، آموزش، مسکن و خدمات اجتماعی و برنامه های توسعه و رفاه، اهداف سیاست گذار اجتماعی را سمت حداکثر کردنی فرصت های مردم برای زندگی مطلوب مطابق با ارزشها و باورهای فرهنگی افزایش دهد.
دانش سیاستگذاری اجتماعی بر تأمین نیازهای انسان متمرکز است و برنامه ریزی به تخصیص منابع کمیاب و تنظیم فعالیت ها برای رسیدن به نیازها می پردازد اما در این مسیر ایجاد تعادل در سطح جمعی و فردی اهمیت فراوان دارد.
نظام کنترلی و موازنه ای لازم است که از ایجاد تعارض های پنهان و آسیب های فرهنگی و اجتماعی جلوگیری نماید و این قابلیت و توانمندی در برنامه ریزی فرهنگی نهفته است.
برای نمونه به مثالی توجه کنیم که دولت برای رفع برخی نیازهای داخلی برای ورود اتومبیل های گران قیمت خارجی به کشور سیاست گذاری می کند اما نتیجه این سیاست گذاری آثار فرهنگی ورود اتومبیل های خارجی در حوزه فرهنگی به صورت تعارض اخلاقی در جامعه پدیدار می شود و آثار خود برتر بینی و تفاوت طبقاتی و تغییر عقاید و سلایق و افزایش کالاهای لوکس در بین مردم بتدریج آشکار می شود. آنچه می تواند سیاست گذاری ها را تعادل بخش نماید نوعی برنامه ریزی فرهنگی است که قبل از اجرای سیاست ها بر آثار ارزشی و تبعات فرهنگی آن اندیشیده و با پیش بینی های لازم آثار این سیاست ها را به نفع تعادل بخشی به جامعه در مسیر اجرا کاهش دهد.
موضوع طبقه و هویت و احساس محرومیت نسبی و جنسیت نابرابری و فقر و بهره وری و امید به زندگی و تأمین اجتماعی و سن و سال و نسل ها و خانواده و جمعیت و روابط عاطفی و رفاه و دیگر موارد، همگی در سیاستگذاری اجتماعی نیازمند توجه به ابعاد فرهنگی آنها پیش از ابعاد دیگر است.
در سیاستگذاری اجتماعی با طرح ها روبرو هستیم. طرح مجموعه پروژه های مرتبط با یکدیگر است که برای دستیابی به هدف یا اهداف مشخص اجرا می شوند. اما در برنامه ریزی فرهنگی با پروژه روبرو هستیم پروژه مجموعه اقدامات و فعالیت های مشخص دارای روابط منطقی با یکدیگر است که برای رسیدن به هدف معینی انجام می شوند و شکل تکرار ندارند.
در برنامه ریزی فرهنگی پروژه ها برای اولین با انجام می شوند و شکل قالبی و تکرار پذیر ندارند هر پروژه دارای چارچوب ها و محدودیت های منطقی و ارزشی ویژه بخود است. پروژه های برنامه ریزی فرهنگی نیز مانند دیگر پروژه ها می توانند اجرایی یا خدماتی باشند.
مهمترین رکن برنامه ریزی فرهنگی پیش بینی کلیه اقدامات لازم و نحوه انجام آنها برای رسیدن به اهداف معین است و برنامه ریزی فرهنگی به انجام کار برنامه ریز منطبق بر لایه های فرهنگی تعریف می شود.