اندیشمندی که انقلاب ایران را «روح یک جهان بی‌روح» می‌خواند

فوکو قدرت بر‌تر ملت ایران را در انقلاب خویش علیه جبهه شاه در اراده ملت برای ایجاد تحول در خویشتن خویش با تکیه بر اسلام شیعی می‌یابد. انقلاب اسلامی ایران دارای اهداف گسترده‌ای به مراتب فرا‌تر از صرف تغییر نظام سیاسی کشور داشت. نقطه عزیمت تغییر و تحول آرزو شده ملت ایران، خود این ملت بود و راه و شیوه و محتوای تحول نیز در اسلام شیعی جست‌و‌جو می‌شد.

در بحث از بازتاب‌های جهانی انقلاب اسلامی ایران و به طور خاص، توجه اندیشمندان سر‌شناس جهان به این انقلاب، یکی از موضوعاتی که بسیار جای توجه و تأمل دارد، گستردگی ‌تحلیلگران این انقلاب است. ‌نظریه‌پردازان وابسته به طیف‌های گوناگون فکری، از ساختارگرا تا پساساختارگرا و حوزه‌های ‌علوم انسانی، از فلسفه تا جامعه‌شناسی، هر یک از نگاه خود به این انقلاب پرداخته و درصدد تحلیل آن برآمدند.

میشل فوکو، فیلسوف، تاریخدان و متفکر فرانسوی، یکی از اندیشمندان سر‌شناس غربی است که به مطالعه انقلاب اسلامی ایران پرداخته و نظریه خاصی ‌نیز در این زمینه داده است. از دید فوکو ـ که‌ از ۲۵ شهریور تا دوم مهر ۱۳۵۷ و از ۱۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۵۷ ‌دو بار به ایران سفر کرده بود ـ انقلاب اسلامی ایران را می‌توان «نخستین انقلاب پست‌مدرن دنیا» نامید.

فوکو در پی سفر به ایران و تجربه و مطالعه حرکت انقلابی مردم ‌از نزدیک، در نخستین ارزیابی خود به این نتیجه می‌رسد که این انقلاب، پدیده‌ای نو و منحصر به فرد است و همین ‌او را به خلق یک نظریه نو و شاید منحصر به فرد در عصر خود رهنمون می‌سازد.

به باور فوکو، آنچه در سایر انقلاب‌ها از ارکان و ضروریات است، در انقلاب اسلامی ایران به چشم نمی‌خورد: در انقلاب اسلامی ایران، نه از «مبارزات طبقاتی» یا حتی در مفهومی گسترده‌تر «جبهه‌بندی اجتماعی» اثری است و نه از یک «دینامیک سیاسی» انقلابی پیش برنده یا «اقدامات انقلابی طبقه پیشرو».

به اعتقاد وی‌ در انقلاب اسلامی ایران، یک واقعیت کاملاً آشکار و محسوس است و آن ‌اینکه نه یک طبقه خاص، نه یک حزب معین، نه یک ایدئولوژی سیاسی مشخص و نه یک دسته خاص از پیشگامان انقلابی که همه ملت را  با خود به درون جریان بکشاند، در آن یافت نمی‌شود.

برای توضیح و تحلیل چرایی انقلاب اسلامی ایران، فوکو با توجه به این واقعیات، یک امر را از‌‌ همان آغاز نفی می‌کند: «این انقلاب با انگیزه‌های مادی و اقتصادی صورت نگرفته و یکی از دلایل این ادعا، گستردگی این حرکت انقلابی است که در آن، «همه یک ملت» حضور دارند.
دوم آنکه به نظر می‌رسد ناشکیبایی و خروش این ملت، بیشتر علیه ستمی است که از ناحیه قدرت سیاسی حاکم بر او روا داشته شده است و سوم، مشکلات اقتصادی ایران در زمان وقوع انقلاب اسلامی به آن اندازه مهم و بزرگ نبود که در نتیجه آن، صد‌ها هزار و بلکه میلیون‌ها ایرانی به خیابان‌ها ریخته و جلو ‌مسلسل‌ها سینه سپر کنند.

گستردگی و فراگیری بیش از حد حرکت انقلابی مردم ایران، فوکو را به یکی دیگر از ویژگی‌های منحصر به فرد این انقلاب رهنمون می‌سازد که عبارت است از عینیت یافتن مفهوم کاملاً نظری و ذهنی «اراده جمعی» در این انقلاب.

فوکو اعلام می‌دارد ‌در ایران، «اراده جمعی یک ملت» را آشکارا دیده و لمس کرده است. موضوع، مقصد و هدف این اراده جمعی، چیزی جز «خروج شاه» نبود‌.

فوکو در ایران تنها یک جبهه‌بندی را ‌می‌‌بیند: جبهه قاطبه ملت ایران در مقابل جبهه شاه و ارتش قدرتمند او. ملتی با دستان خالی در برابر شاهی که علاوه بر ارتش مجهز و دلارهای نفتی خود، از همه حمایت‌های جهانی نیز برخوردار بود. شگفتی دیگر این انقلاب در همین جاست که این نه شاه و ارتش و آمریکا و دلار، بلکه ملت دست خالی است که سرانجام پیروز می‌شود.

شاید یکی از معماهای مرموز این انقلاب برای فوکو، همین ‌است که چگونه ‌چنین اتفاق خلاف عادتی واقع می‌شود؟ تمام محاسبات مادی، پیروزی جبهه شاه را نتیجه می‌داد، ولی آنچه رخ داد، عکس آن بود و جبهه ملی پیروز شد.

فوکو قدرت بر‌تر ملت ایران را در انقلاب خویش علیه جبهه شاه در اراده ملت برای ایجاد تحول در خویشتن خویش با تکیه بر اسلام شیعی می‌یابد. انقلاب اسلامی ایران دارای اهداف گسترده‌ای به مراتب فرا‌تر از صرف تغییر نظام سیاسی کشور داشت. نقطه عزیمت تغییر و تحول آرزو شده ملت ایران، خود این ملت بود و راه و شیوه و محتوای تحول نیز در اسلام شیعی جست‌و‌جو می‌شد.

به بیان وی، ملت ایران قصد و اراده آغازی نوین داشتند که بتوانند در آن به آزمون دوباره یک تجربه معنویت‌گرایانه بپردازند که ‌‌بالقوه در بطن اسلام شیعی آن‌ها موجود بود‌ و این همانی است که فوکو از آن به ‌«روح انقلاب ایران» یاد می‌کند. تشیع برای ایران در سال ۱۳۵۷ «روحی برای یک جهان بی‌روح» بود.

بدینسان است که ملت ایران در مقام ایجاد تغییر و تحول در خویشتن و نظام سیاسی خویش، در پی یک هدف است و آن‌ ‌«حکومت اسلامی» است.

به باور فوکو، این حکومت اسلامی دارای دو ویژگی است: یکی نهادینه، رسمی و قانونی کردن حضور نهادهای مذهبی در عرصه اجتماع و سیاست و دیگری، تزریق معنویت اسلامی ـ شیعی در سیاست.

در نتیجه، شکل مذهبی انقلاب اسلامی ایران یک تصادف نیست. ملت ایران آگاهانه و در جست‌و‌جوی هدف یا اهدافی معین، تشیع را به مثابه قالب و زبان حرکت خود انتخاب کرده و می‌پذیرند‌. ملت ایران در تشیع به دنبال بازسازی خود و جامعه خویش بر پایه معنویت شیعی است.

البته فوکو اشاره می‌کند، ‌نباید فراموش کرد این سابقه انقلابی تشیع بود که به آن امکان مکتب انقلاب شدن را در انقلاب اسلامی ایران داد. با این حال، اسلام شیعی تنها مکتب انقلاب نبود؛ مکتب خودسازی و معنویت نیز بود. قالب انقلابی تشیع برای نفی رژیم سیاسی شاه و معنویت درون آن برای درانداختن طرحی نوین در جامعه ایران بود: طرح «معنویت‌گرایی» و «معنویت‌گرایی در سیاست» به عنوان قرائتی جدید و کارآمد از عقلانیت سیاسی.

تابناک

کد خبر: ۳۷۶۱۶۴
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ – ۱۲:۴۵ 04 February 2014
Hide picture